• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : گل پر خانم، پرپرشي ايشالله...
  • نظرات : 9 خصوصي ، 19 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مهدي 

    سلام

    همه اين عکس العملها دليل داره ،با خالي کردن ميدان چيزي درست نميشه، همه مخاطبان شما به نوعي حق دارن، شما هم به نوعي حق دارين. چرا با روحانيت يا طلبه اينطور برخورد ميشه؟ چرا اين فاصله رفته رفته بيشتر ميشه؟ چرا وقتي حوادث غزه رو ميبنيم همه به يک اندازه شايدم بيشتر از شما ناراحت ميشن. به 20 سال قبل انقلاب نگاه کنين حالا به چند سال بعدش اکنونم به 30 سال بعدش، چقدر فضاي اجتماعي و سياسي بازتر شده اما سرعت اين آزادي در مقابل آزادي افکار ناچيزه، آزادي به معناي فحشا و فساد معني نميشه، شماها بايد مبلغان اصلي آزادي باشين،وقتي امامان تبليغ اسلام ميکردند بحثهاي علمي مي کردند، سطح سواد مردم در چه سطحي بود، حالا مباحث علمي حوزه ها با مباحث روز دنيا چقدر فاصله داره، چرا کتابهاي موفقيت که احاديث اسلام را با علم روز بيان مي کنند جزو پر فروشترينها در امريکا کانادا استراليا حتي ايران هستند ؟ وقتي بالاي منبر صحبت مي کنين پايين چند نفر ليسانس تا دکتر نشستن که از جيک پيک مباحث علمي دنيا خبر دارند،چرا پرفسور هاوکنيگ نظريه ميده جهان از انفجاري بزرگ تشکيل شده و دوباره با همون انفجار از بين ميره، ما هم نميگيم اينارو قرآن گفته تا چند نفر تو دنيا بردارن قران بخونن، ما تو فيزيک داريم اکثر معجزات پيامبران اثبات ميکنيم قدرت و علم خدارو عملا حس ميکنيم ، چرا دختران فراري و مصرف قرص اکس تو قم زيادتره (آمار دقيق دارن) ، علم اثبات کرده محدوديت و آزادي بيش از حد باعث جرم ميشه ، تو اکثر حديث ها هم بيان شده مثلا: طوري زندگي کنين که انگار هميشه زنده خوهايد ماند و طوري زندگي کنين که هر لحظه ممکن است بميريد. دو عمل کاملا متناقض بيان شده ، اما حقيقت هستي همينه من اين جمله رو به طور واضح ابتدا در نمودار سينوس ميبنم ، تمام اين ادعاهارو بصورت رياضي ميشه بيان کرد، من دوست دارم آخوند از اينا بحث کنه، هر کسي نبايد آخوند بشه، مادره من ميره به صحبتهاي شما طلبه ها گوش ميده کجا؟ خونه جماعتي که به بهانه فخر فروشي سرفه باز کردن و نزرونياز دارن و مبلمان و پردشونو به رخ ميکشن طوري که بقيه خجالت مي کشن تو خونشون از اين مجالس باشه چون پرده انچناني ندارن ، کي بايد جلوي اينارو بگيره من يا شما؟ بسيجيان دانشگاه ما کيا هستن؟ اوني که الان استخدام سپاه شده مگه همکلاسيه من نبود مگه اون نبود که ... ؟ اون مردي که والضالين غليظ ميگه مگه چندتا زن صيغه ايش آشکار نشد الانم زن طلبه اش که همسايمونه بيمارستان باشه. انيا به کنار اين اثبات شده که محدوديت فحشارو بيشتر ميکنه ؟ يک جامعه آماري کوچيک و امتحان رو اينا اين مسئله اثبات ميکنه ، چاره چيه؟ دين اسلام دين کامليه با گذشت زمان عوض نمي شه اما مشکل کجاست ، مشکل در نگرش نظام و روحانيت به اسلام است ،اين ادعارو دقيقا ميوتنم براتون اثبات کنم ، يک طلبه بايد روانشناس قدري باشه، بايد مدرک تافل زبان داشته باشه، بايد به مسائل روز سياسي و علمي دنيا آگاه باشه ، بايد دنيارو بگرده هر چند بصورت مجازي ، قبل از اينکه ادعاي نسبت به کسي بکنه خودشو به جاي اون بگذاره ، شما تو همين دنياي مجازي مي توانين چند صد هزار نفر رو در هر روز ديدشو به اسلام بهتر کنين ، اصلا واجبه که هر طلبه اي وبلاگ انگليسي زبان داشته باشه (يه فتوا از من)، حرف زياده اما دستم خسته ، ختم کلام اينکه ما در اين بازه زماني به دنيا آماديم و با کمک خداوند اگر از حداکثر توانايي مان استفاده کنيم مرگ معناي زندگي دوباره و بهتر را برايمان خواهد داشت.

    موفق باشيد.

    پاسخ

    سلام... بله شما راست ميگيد همه حق دارند نظر بدن ولي نه ديگه توهين!!! بله حق باشماست، علم پيشرفت کرده و بايد قرآن و احاديث ما با علم روز بيان بشه و تطبيق داده بشه، خيلي ها اينطوري مسلمان ميشن... الان هم در داخل حوزه ها داريم همين کار رو ميکنيم و روحاني و مبلغي رو که بار مياريم براي دانشگاهها از همه لحاظ مي سنجيم و از هر نوع علمي تطميعش ميکنيم... اين چندتا به اصطلاح خانم طلبه که تا دوتا کلاس درس ميخونن و فک ميکنن خيلي حاليشونه رو به پاي کل جامعه روحانيت نزاريد... منم مثل شما دلم پر و حرف براي گفتن زياد دارم ، ان شاءالله اگه خدا توفيق بده و زنده بودم توي پست هاي بعدي اشاره ميکنم... موفق باشيد
    سلام.شمر امروز اگر اسرائيل
    شمر فرداست همانا قابيل

    پاسخ

    خاليه كه ابجي خانم :)

    سلام

    خوش به حالت كه هنوز گل دختري

    پاسخ

    عليك سلام... يعني چي؟!
    + پيرايش 

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام

    ضمن عرض خسته نباشيد به مناسبت ايام امتحانات که بنده نيز در حال سپري کردن اين دوران هستم برخود لازم ديدم توضيحاتي پيرامون متني که با عنوان بعد از امتحانات بخوانيد خدمت سروران گرامي عرض کنم.

    اگر چه وجود برخي از مشکلاتي که حضرتعالي فرموديد را قبول دارم اما دلايلي که ذکر کرديد را مسبب اين مشکلات ندانسته و دليل اين فاصله فکري وتناقض راا در عقبه فکري مي دانم.

    به نظر بنده آناليزه هاي صورت گرفته مي تواند راه حل هايي براي کشور هاي سکولار غربي باشد در متن آورده شده وقياس هاي صورت گرفته هيچ جايي برا ي يک کشور اسلامي که براساس تئور هاي اسلام پي ريزي شده است وجود ندارد .

    براي نمونه يک جا از خداوند و قرآن وسيره ائمه معصومين براي مشکلات ذکر نشده بود شايد اينها ديگر اسطوره شده اند؟!

    بله وقتي مشکلات را با مدل هاي غربي خواستيم پيگيري کنيم در کار ما و بقول شما در لزوم انقلاب هم بايد شک کرد!

    اساس و مبناي ما چيز ديگريست با مدل هاي غربي که نمي توان مشکلات را حل کرد اگر چه بنده مجهز شدن به علم را اگر چه غربي ضروري مي دانم ام آيا راه حل مشکلات ما مي تواتند باشد؟

    متاسفانه ما از اسلام فقط ظاهر آن را فهميده ايم نه باطن ومحتواي آنرا!

    در اين صورت از اسلام لاشه اي خواهيم داشت توضيح بيشتر اينکه از اسلام به نام وظاهر آن پرداخته واسم اسلامي را در بخش هاي يک مملکت به يدک خواهيم کشيد: جمهوري اسلامي، مجلس شوراي اسلامي مجاس خبرگان ....

    اين ها همه يک قالب است بدون محتوا.

    اينکه ولي فقيه بر لزوم استفاده و بکار گيري و تسري محتوا و جوهره اسلامي تاکيد دارند وبه فراموش شدن وکنار رفتن متن اسلام هشدار مي دهند بر اين اساس است.

    دوست گرامي به نظر بنده هبچ دستور جامع وکاملي براي همه آنچه که براي بشر لازم است از ابتداي خلقت تا قيامت بهتر از قرآن نيامده است .

    هيچ سياست و دستور کار اقتصادي بهتر از دستورات امام جعفر صادق عليه السلام نيامده است .

    پس از اين همه ابداع وامکانات و... . .در علم پزشکي هيچ طبي برتر از اصولي که امام رضا عليه السلام تبين فرمودند نيامده است مشکل اين است که متخصصان ما(؟) چه روحاني و... به اين علوم که مبناي و فلسفه وجودي آنهاست آشناهم نيستند چه برسد به تخصص و تفقه در آنها و ما از اسلام و جامعي اسلامي فقط ظاهر ان را فهميده ايم نه روح ومحتواي آن را!

    اين علومي که شما فرموديد فلان محقق واستاد در اثر 40 يا 50 سال پژوهش وتحقق بدست اورده است بدرد جامعه اسلامي نمي خورد بنده معتقدم اين علوم لاشه علم هستند نه خود علم وناکار آمد . مصداق هاي زيادي وجود دارد بو دلاليل مختلف که در حوصله نيست .

    مشکل بعدي مشکل ما دست اند کاران جامعه اسلامي و چگونگي عمل کرد ماست نه در مبنا و اصول که نبايد خلط گردد وبه حساب اصول گذاشته شود.

    از اينکه وقت شما را گرفتم عذر خواهي ميکنم چون تند نوشتم امکان غلط انشايي وحتي املايي و...وجود دارد

    حرف هاي زيادي هست اما مجال بيان ...

    پاسخ

    عليک سلام. شما هم خسته نباشيد... ممنون از توضيحاتي که داديد...خوشحالم از اينکه خود خواننده ها خودشون پيرامون مطلب بحث راه مي اندازن و باعث ميشه نکته اي اگه از قلم افتاده باشه ذکر بشه...
    سلام
    ببخشيد كه دير خوش آمد ميگم
    ميدوني كه خيلي گرفتارم
    تو گلدختر واقعا دل ميخواد
    خوشحالم كه تو داري
    اميدوارم قلمت روز به روز قوي تر
    و دلت دريا تر بشه
    ميدوني كامنتدوني اينجا يه جور خاصيه
    مخالفها بيشتر نظر ميذارن تا موافقين
    براهمينم بايد هميشه آماده ديدن نظرات مخالف باشي
    يه وقت مايوس نشي ها
    مهم اينه كه اخلاص داري و با مطالعه مينويسي
    دعات ميكنم
    دعام كن
    پاسخ

    مرسي خانمي... ممنونم... محتاجيم به دعا و ان شاءالله بعد از امتحانات ميبينمت...
    سلام. ممنونم از نظري که با اسم لطفا بعد از امتحان بخونيد نوشته شده. خب من طاقت نياوردم و در اوج امتحانات خوندمش. نکته خوبي که همون اوايل صحبتشون داشتن اختلاف در فلسفه ها هست. با اين اختلاف مبنايي هرچقدر هم که اين بحث ادامه پيدا کنه به نقطه مشترکي نمي شه رسيد و اصلا زبان ها قابل فهم نيست. بايد صحبت رو از فلسفه و ريشه شروع کرد. ( چون در اين مورد به چيزهايي اعتقاد دارم که شخصا در موردشون مطالعه نداشتم و البته مطمئن هم هستم که درسته فعلا وارد موضوع نمي شم.)
    اما خيلي ممنونم از فرصتي که گذاشتيد و با اين تفصيل نظرتون رو بيان کرديد.
    سلامت باشيد.
    + لطفا بعد از امتحان بخونيد 
    3.
    توضيحات فوق نه براي تمجيد کورکورانه از غرب نه براي سياه نمايي وضعيت داخل ايران بيان شد، فقط براي علت يابي که چرا مردم ايران نسبت به طبقه اي بنام روحانيت حساس تر از گذشته شدن و از تحصيل کردگان تا شهروندان عادي نگاه متفاوتي به روحانيت پيدا کردن ؟ چرا وقتي يک روحاني از عرض خيابان عبور ميکنه جوان تر ها حس نفرتشون گل ميکنه و بدشون نمياد با ماشين طرف رو زير بگيرن (شخصا در خيابان فلسطين شاهد چنين وضعيتي بودم البته به خير گذشت)

    بر اساس اصل 110 قانون اساسي حجم گسترده از اختيارات در يد قدرت يک نفر قرار داده شده که نه تنها خودش رو مبرا از نقد ميدونه که به لطف مفهوم جديدي بنام مطلقه که به ولايت فقيه طي اصلاحيه 1368 قانون اساسي ضميمه شد خودش رو ولايت مطلقه فقيه تلقي ميکنه و بر همه شئونات زندگي ايرانيان داراي حقي ست مافوق همه ارکان انتخابي نظام ..... داراي حقي ست مافوق هرگونه سنجش و نقد از طرف مردم و نخبگان به ايشان ....
    البته براي اينکه اين قدرت کمي تلطيف بشه يک مجلسي بنام خبرگان براي نظارت بر رهبري تعبيه شد لکن شگفتي آنجاست که نه تنها همان خبرگان منحصر به طبقه روحانيته، حتي شوراي نگهبان که خود به شکل مستقيم و غير مستقيم توسط رهبري منصوب ميشه قبل از اينکه مردم به شکل موثر بر انتخاب روحانيون خبرگان دخل و تصرفي کنند اقدام به دست چين کردن نامزدهاي همان خبرگاني ميکنه که قراره بر رهبري نظارت کنند ! يعني يک دور باطل نظارت ، شوراي نگهبان منصوب رهبري 6 عضو فقها که وزن بيشتري دارن به شکل مستقيم توسط رهبري و 6 عضو حقوق دان با دخالت رئيس قوه قضائيه که آنهم يک روحاني منصوب رهبري ست معرفي ميشن...حال بايد کانديداهايي براي انتخابات خبرگان توسط اين شورا دستچين شوند که عملا کم ضرر براي رهبري باشند که خود حيات و ابقاي شوراي فيلتر کننده را تعيين ميکنه !!

    اين يک مثال بود از هزاران هزار مثالي که نقش و نفوذ و قدرت روحانيت رو در ساختار سياسي فعلي ايران که در قانون اساسي حقوقي و سيستماتيک شده نشان ميده بگذريم از نهادهايي که به هيچ جايي پاسخ گو نيستند و قدرتشون رو مستقيم يا غير مستقيم از همان نهاد مرکزي قدرت(ولايت مطلقه فقيه) اخذ ميکنند مثل آستان عريض و طويل قدست رضوي که خود يک شبهه امپراتوري ست و يا صدا و سيما و حتي امامان جمعه که در برخي استانها نفوذشان به جايي ميرسه که مخالفت با آنها يعني مخالفت با حقانيت خالق همه آسمانها و زمين !!

    بگذريم از سپاهي که بر خلاف ساير نقاط دنيا نيروي نظامي حق دخالت در پروژه هاي اقتصادي رو نداره اما در ايران سردار سابق سپاهي که اکنون وزير کشور هستند به گفته دوست و دشمن و خودي و غير خودي و حتي به گفته خودشان در صحن علني مجلس وضعيت متفاوتي دارند از يک حقوق بگير عادي سپاه ... چون به برکت نفوذ سياسي و امنيتي از امکان (Oil Swap) و ساير رانت هاي حکومتي بهره بردند بدون اينکه کسي از اقشار ضعيف جامعه تا جامعه مدني تحصيل کرده به خودش جرات بده يک تجمع اعتراضي مسالمت آميز برگزار کنه گو اينکه اگه چنين جراتي هم باشه مجوزي براي برگزاري هيچ تريبون آزادي در يک مکان عمومي داده نميشه به بهانه اقدام عليه امنيت ملي (بخوانيد اقدام عليه انحصار نظام) تشويش اذهان عمومي(بخوانيد تشويش اذهان انحصار طلبان) ....

    ماجراي کردان رو فراموش نکنيد، وقتي رئيس جمهوري از رهبري هزينه کرد و در صحن علني مجلس گفت وزير مورد حمايت رهبري ست اکثريت نمايندگان با وجود اينکه شخصا به کردان اعتقادي نداشتند بخاطر اينکه خودشون رو به رهبري نزديک تر ميدونند تا به مردمي که بهشون راي دادن به کردان راي اعتماد ميدن و بعد از چند ماه بعد از اينکه مشخص شد حمايت رهبري از کردان آنقدر نبوده که رئيس جمهوري وانمود کرده به همون عدم اعتمادي راي دادن که بايد در بار اول انجام ميدادن
    -------------------------------------------------------------------------------

    4. انحصار قدرت در قبضه يک طبقه معين چه به نام الله باشه چه بنام خداي عيسي مسيح باشه چه بنام کمونيسم و حاکميت پرولتاريا(طبقه کارگر) باشه چه بنام ديگري باشه مثل آبي ميمونه که در يکجا راکد بمونه

    مخصوصا اگه مردم از شرايط معيشتي، اجتماعي، فرهنگي و حقوقي و قضائي .... مطلوبي برخوردار نباشن همه انگشت اتهام به سمت همان طبقه اي ميره که بيشترين نقش موثر در تصميم گيريهاي کشور رو در اختيار داره حال اگه من جاي شخص شما بودم دو راه رو انتخاب ميکردم يا آنقدر عشق و علاقه به نظام موجود در من موج ميزد که سعي ميکردم به مردمي که فلسفه حاکميت مطلق روحانيت و تفکر روحانيت رو بر خودشون بر نمي تباند توجيه کنم که اين فلسفه انحصار قدرت در دست روحانيون به نمايندگي از الله بر روي زمين اگه دستکم براي اين دنياشون کار چنداني نکرده اگه مردن به خاطر حمايت از حاکميت روحانيون به بهشت ميرن و سعادت مند ميشن .... و يا راه دوم رو انتخاب ميکردم و خودم شخصا بجاي تقليد کورکورانه از يک روحاني به تحليل مي پرداختم

    خانم عزيز اين تحليل من بود قصدم قانع کردن هيچ کسي نيست اشتباه در تحليلم رو مي پذيرم چون ادعايي در حقانيت حرفم ندارم فقط يک سفارش به عنوان يک برادر بزرگ تر به شما و همه دوستان طلبه تون دارم اگر هدفتون بررسي و تحليل واقعيات يک جامعه هستش با فکري آزاد به بررسي اقدام کنيد يعني قبل از داوري، پيش فرض براي خودون نذاريد نگاه هاي ايدئولوژيک از هر نوعش باعث ميشن فرد عينک ايدئولوژيک روي چشمم بذاره و به گونه اي تحليل کنه که منبطق به ميل و خواست درونيشه و به طور عاميانه بگم اگه به تحليلي غير از اون برسه احساس شعف و شادماني دروني نميکنه بنابراين در ناخودآگاه خودش سعي ميکنه به تحليل جهتي بده که گاه فرسنگها با تحليلهاي واقعيت محور فاصله داره
    من هم از اين قاعده خطرناک استنثا نيستم و هر از گاه به خودم تلنگر ميزنم مبادا از منطق دور بشم اميدوارم شما طلبه هاي جوان و در مقياس بزرگتر طبقه روحانيت بر اساس همين قاعده روانشناختي همان اشتباهي رو نرويد که قرن ها پيش حاکميت کليساي کاتوليک رفت و سزاي خلط مذهب با سياست و اقتصاد رو ديد.

    ببخشيد طولاني شد در ضمن مطالب ويرايش نشده امکان خطاي تايپي مثل خطاي تحليلي هست ....
    امتحانات موفق باشي و هيچوقت پر پر نشيد
    هم روحاني حق حرف زدن داره هم روشنفکر غير ديني و هم يک کارگر ساده اي که بخاطر سياستهاي بد سياستگزاران عرصه سياست و اقتصاد دچار مشکلات معيشتي شده و زندگيش در حال فروپاشيه همه اقشار ملت به عنوان عضوي از جامعه ايران حق حرف زدن دارند حتي در زمينه اي که تخصصشون نيست اما اين دليل نميشه که عده اي خيال و توهم اين رو داشته باشن که حق دارن نظرشون رو به عنوان يک نظر تخصصي با بهره گيري از قدرت و در قالب يک نظام حقوقي و سياسي منحصرا به يک جامعه تحميل کنند.
    پاسخ

    سلام... ببخشيد خيلي طولاني بود منم اين روزا خيلي سرم شلوغه براي همين نتونستم دقيق بخونمش... ولي عمومي ميکنم تا حداقل مابقي خواننده ها اين کامنت شما رو بخونند ... منم با بعضي از حرفهاي شما تا حدودي موافق هستم... ولي ببخشيد اگه وقت کردم يه پست جدا در اينده در همين رابطه مينوسم.
    + لطفا بعد از امتحان بخونيد 
    2.
    گلايه کردي چرا عده اي به روحانيت حساس هستن، علتش هم پيچيده هستش هم ساده ، توانايي ناچيز علمي خودم رو در نظر ميگيرم و فقط به بخش ساده مي پردازم بخش پيچيده که به علمي ترکيبي از جامعه شناسي، سياست و فرهنگ و تاريخ چند صد ساله ايران بر ميگرده از قدرت علمي من خارجه

    من علتش رو با يه سوال جستجو ميکنم
    از شما مي پرسم چرا در زمان سلسله پهلوي خصوصا محمد رضا شاه مردم نسبت به طبقه روحاني به اين ديد کمتر نگاه ميکردن و ارج و قرب روحانيت نزد مردم حتي آنهايي که به ايدئولوژي کمونيسيم معتقد بودن (مثل خسرو گل سرخي) عموما بيشتر از ارج و قربي بود که الان مردم و مخصوصا نسل هاي جوان تر براي روحانيت قائلند ؟ اگر بحث داريد که اينطور نيست و روحانيت امروز نزد مردم ارزش بيشتري داره من حرفي ندارم فقط ازتون ميخوام با قديمي ها که دوران گذشته و امروز رو ديدن مشورت کنيد.
    برگرديم به سوال بالا، جواب سوال به ساختار سياسي برميگرده، گفتيد چرا بعضي ها مسائل رو به ولي فقيه ارتباط ميدن اتفاقا همين جا ازتون ميخوام مکث کنيد، علت هر دو سوال بالا تقريبا مشابهت و کمي طولاني و تطبيقي:

    نظام تصميم گيري در عموم کشورهاي توسعه يافته به يک طبقه معين محدود نميشه، سامانه قدرت بر نهاد هاي مدني پي ريزي شده چند مثال عيني ميزنم، در کشوري مثل فرانسه يا اسپانيا و يا آلمان و... اگه دقت کرده باشيد تظاهرات زيادي اتفاق ميفته آيا اين تظاهرات با انگيزه هاي مختلف که گاه تند ترين شعارها در خيابان عليه دولت وقت بيان ميشه براي بقاي آن کشورها نشانه هاي خوبيه يا بد ؟
    در يک نگاه ساده انگارانه اينها نشانه هاي بديه، اما در نگاه دقيق تر باعث پايداري کشوره ،
    چرا ؟
    براي اينکه معلمين، کارگران، دانشجويان، تجار، کشاورزان و اصناف مختلف داراي سنديکا هاي متعدد و غير دولتي هستند يعني دولت روساي سنديکا رو (بر عکس آنچه در ايرانه) خودش تعيين نميکنه و يا دخل و تصرفي در سنديکاها نداره بلکه وظيفه هر سنديکا که نمايندگي يک طبقه معيني از مردم جامعه رو به عهده داره حفظ منافع آن طبقه هستش و جلوگيري از ظلم خواسته يا ناخواسته دولت وقت به طبقه متبوعش ...
    يه جور هايي مثل يک پل و رابط ميان مردم و دولت عمل ميکنه يک مکانيسم پوياست که باعث ميشه اولا اعتراض مردم بدون ترس از پيگردهاي امنيتي و سرکوب ها به مسالمت آميز ترين حالت بيان بشه
    دوم، وقتي مطالبات و يا حتي بيان نفرت از سياست هاي مالي، اجتماعي و فرهنگي و ... دولت حاکم با سهولت در خيابان مطرح شد ديگه اين نفرت بر روي هم در مدت 30 سال انباشته نميشه تا يک باره مثل يک زخم عميق سر باز کنه و به يک انقلاب منجر بشه

    يکي از دلايل وقوع انقلاب 57 همين نکته بود، عدم توسعه سياسي ...
    به عنوان مثال يک شهروند ايراني احساس ميکرد در مقابل قدرتي بنام شاه که نام ظل الله (سايه خدا) بر روي زمين رو براي مشروعيتش يدک ميکشه آنقدر قدرت سياسي رو در چنبره خودش گرفته که هيچ موجودي حق نداره به اين جايگاه نقدي کنه نفرت روي نفرت انباشته مي شد از کمونيست تا مسلمان و ليبرال و ... به مرجله اي رسيدند که راهي جز يک تحول بزرگ در کشور نبود اين تحول در همه جوانب يعني انقلاب و تدوين مجدد قانون اساسي ...
    هرچند انقلاب در ذات خودش نه پديده مثبتيه و نه منفي ولي کشورها ظرفيت محدودي براي تعداد انقلاب ها در بازه زماني معيني دارند مثلا نمي شه انتظار داشت کشوري با کج روي و انحراف سياستهاي دولت هر چند سال يکبار مردمش انقلاب کنند ! پس بايد براي ثبات و توسعه همزمان مکانيسم هايي براي کاناليزه کردن فشار هاي مردمي ايجاد کرد اين مکانيسم ها نبايد از جنس سرکوب باشه، اگه نقد و حتي احساس نفرت به عاليترين بخش حکومتي چه شاه و چه ولايت فقيه و چه رئيس جمهوري فلان کشور باشه بايد آزادانه بدون ترس از سرکوب بيان بشه در غير اينصورت به سمت زير زميني شدن حرکت ميکنه دولتهاي توسعه يافته اگرچه در سياست خارجي مثل همه کشورها بدليل ساختار نظام بين الملل و تعقيب منافع خشن و پست عمل ميکنن اما بر عکس در حوزه سياست هاي داخلي بدليل غلبه قانون اساسي بر سياست، مجاز نيستند به فلان تظاهرات که براي مخالفت با دولت وقت برگزار شده مجوز برگزاري تجمع ندهند و يا کارمندان و روساي سنديکاي حمل و نقل هوايي و ريلي رو که بخاطر پايين بودن دست مزدها دست به اعتصاب زدند با ديد امنيتي و سياسي راهي زندان کنند !
    براي اطلاع شما بد نيست سرنوشت منصور اسانلو از رهبران سنديکاي شرکت واحد اتوبوسراني تهران که چند سال پيش دست به اعتصاب موقت زدن و مدتهاي طولاني در زندان و تحت شکنجه قرار داشت بخونيد نه فقط دولت هاي وقت ايران بلکه مجموعه حکومت (نظير قوه قضائيه که بايست از سياست و مصلحت نظام جدا باشه اما نيست) با ديد امنيتي و سياسي به يک پديده صنفي نگاه ميکنه و بر خلاف انتطار حکومت اين نوع نگاه خشن به نهادهاي مدني مثل سنديکاها که بيان مطالبات مردمي هستند در بلند مدت نتيجه عکس ميده و باعث تلنبار شدن نفرت مردمي از مرکز قدرت موجود ميشه و اگر در يک فرايند اصلاح سياسي زمينه خارج شدن اين حجم از نفرت به شکل مسالمت آميز فراهم نشه خودتون حدس بزنيد به مرور زمان به چه سمتي کشور، مردم و حکومت رو يکجا سوق ميده ...

    در آمريکا طي دهه 50 و 60 ميلادي هنوز جايگاه زن پايين تر از مرد بود مثلا يک انجمن خبرنگاري بود متشکل از مردهاي خبرنگار که اجازه نميدادن هيچ زني در اين انجمن عضو بشه ... و يا حقوق دريافتي يک مرد و زن چندان در شرايط يکسان کاري برابر نبود و در مقياس کمتر هنوز هم به اشکال ديگه اي به زن در جامعه آمريکا مثل همه کشورهاي دنيا به جنسيت زن جفا ميشه مثل سو استفاده هاي جنسي و ...
    اما به همان اندازه که من ايراني مجاز هستم در آمريکا و يا هر کشور غربي ديگه پرچم فلسطين رو در دستم بگيرم و فرياد مظلوميت خواهي غزه رو سر بدم و بر اسرائيل فرياد بزنم بدون اينکه نگران باشم دولت آمريکا من رو از دانشگاهم اخراج کنه و يا توسط وزارت امنيت داخلي به اتهام بالا بردن پلاکارد ضد اسرائيلي( نزديک ترين شريک راهبردي امريکا) تحت بازجويي قرار گيرم به همون اندازه يک زن فمينيست آمريکايي با استفاده از قوانين حمايت کننده از اعتراضات مدني حق داره به فرهنگ و قوانين زمينه ساز بهره کشي جنسي از زنان در جامعه آمريکا اعتراض کنه و به سناتور که سهل است به رئيس جمهوري يعني بالاترين مقام کشوري حمله کنه که چرا بعد از انتخاب بر خلاف وعده ها عمل کردي و هيچ کمکي به جامعه زنان آسيب پذير نکرده
    (برخلاف تصور شما که احتمالا درک تک بعدي از فمينيسم داريد بسياري از فمينيستهاي ميانه رو با پديده استفاده ابزاري از زن به شدت مخالفند)
    از بحث اصلي دور نشيم، من منکر ظلم در هيچ جامعه اي چه توسعه يافته چه در حال توسعه و چه عقب مانده نميشم اما کم و کيف ظلم متفاوته و نحوه برخورد با ظلم هم متفاوته، در جامعه اي مثل فرانسه قانوني هست که متاسفانه اجازه نميده دختر در بعضي از مراکز آموزشي از حجاب استفاده کنه اما در همان جامعه به اندازه اي فضا و اجازه بيان نظر بدون وحشت از سرکوب امنيتي ميده که دختر مسلمان پلاکارد دستش بگيره و به اين قانون که اصلا جنبه مقدس و ابدي نداره و ميتونه با فشار مردمي روزي با مکانيسم دموکراتيک برداشته بشه اعتراض کنه ...
    بله ظلم هست اما راه مقابله با ظلم هم بر اساس تجربه هاي تلخ و خشن دهه ها و قرن هاي گذشته به شکل مسالمت آميز تعبيه شده
    --------------------------------------------------------------------------------
    + لطفا بعد از امتحان بخونيد 
    اين بحثي که مطرح کردي مفصله از ابعاد سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي و روانشناختي ... ولي مجبورم خلاصه بنويسم

    فصل امتحاناته نه شما وقت داري نه من با اين حال بذار باهاتون شفاف حرف بزنم من منتظر جواب نيستم نمي خوام به زحمت بندازمت براي جواب دادن، قصدم قانع کردن شما نيست فقط مسائلي مطرح کردي که فکر ميکنم لازمه نظر کسي رو که با خارج شدن روحانيت از جايگاهش مخالفه بشنوي

    1.
    نمي خواستم نظر شخصيم رو در اينکه دين از سياست جداست يا نيست دخالت بدم و دوست نداشتم هيچ ارزش گذاري در اين مورد کنم چون مبناي فلسفي من و شما يحتمل که نه قطعا متفاوته و اينجا هم جاي بحث هاي سنگين فلسفي نيست
    اما خودتون هم ميدوني علوم سياسي، جامعه شناسي، اقتصاد، روانشناسي و باقي شاخه هاي علوم انساني همگي دانش و علم هستند اما در منظر روحانيت مسلمان همه گرايش هاي علوم انساني فاقد ارزش و بها هستند مگر آنکه بر رهيافت اسلامي استوار بشن بسيار خوب شما هنوز نتوانستيد به شکل عملي ثابت کنيد اين علوم مورد نظر شما چرا بعد از 30 سال از انقلاب و بعد از 20 سال از پايان جنگ (که البته بعد از عمليات بيت المقدس نيازي به تداوم نداشت) نتوانسته کشور رو به سطحي از پايداري اقتصادي و سياسي و فرهنگي برسونه و آن اندازه بي ثباته که بر خلاف همه جوامع توسعه يافته سياسي در زمان انتخابات، حکومت ايران براي چند روز به پاي مردم ميفته تا انتصابات (انتخابات) فرمايشي رو برگزار کنه و مدعي بشه چون 60 درصد شرکت کننده داره پس اين يعني مقبوليت و محبوبيت نظام !
    بايد با علوم پيشرفته سياسي آشنايي حداقلي داشته باشيد تا درک کنيد وقتي گفته ميشه مطالعات راهبردي و يا ديپلماسي و يا جامعه شناسي سياسي يعني مجموعه اي از علوم تخصصي که با زمان تکامل پيدا ميکنه
    وقتي گفته ميشه ژئوپلتيک(سياست جغرافيايي) يعني يک شاخه بسيار تخصصي که تنها يک قرن سابقه ظهور آکادميک داره و ...
    به من بفرمائيد در حوزه قم کداميک از اين رشته ها به شکل عميق و تخصصي تدريس ميشه به جز چند مورد روايت و حديث و آيه که در 14 قرن پيش آنهم در جامعه محدود و ساده عربستان رخ داده ؟

    و يا در مورد اقتصاد به من بفرمائيد به جز چند کتاب ساده اقتصاد اسلامي کدام تحليل هاي پيچيده اقتصادي که در دنياي مدرن روز به روز در حال تکامل و تدريسه به روحانيون جوان تدريس ميشه ؟

    آيا يک روحاني که همه همت و تمرکزش بر علوم ديني بوده و به جز از طريق روزنامه و ... با دنياي سياست ارتباط آکادميک ديگري نداشته چطور ميتونه با يک استادي که 40 سال فقط در يک گرايش، تحقيقات مفصلي کرده برابري کنه ؟ اگه مايليد به شما تنها يک کتاب تخصصي در زمينه سياست خارجي معرفي ميکنم بدهيد به هر روحاني بلند مرتبه اگر 30 درصد آن را به شکل تحليلي درک کردند بنده سر تعظيم به محضرشون فرو ميارم، اين رو توهين به دانش روحانيت تلقي نکنيد، بلکه جايگاه و تخصص روحانيت با جايگاه و تخصص دانشمند علوم غير ديني متفاوته همينطور که يک سياست شناس(با سياست مدار فرق ميکنه) نمي تونه مدعي باشه در علوم ديني آنقدر مهارت داره که اجازه دخل و تصرف در آن علوم رو بايد به شکل نظام مند و سيستماتيک منحصرا تقديمش کنند.
    --------------------------------------------------------------------------
    + لطفا بعد از امتحان بخونيد 
    اين بحثي که مطرح کردي مفصله از ابعاد سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي و روانشناختي ... ولي مجبورم خلاصه بنويسم

    فصل امتحاناته نه شما وقت داري نه من با اين حال بذار باهاتون شفاف حرف بزنم من منتظر جواب نيستم نمي خوام به زحمت بندازمت براي جواب دادن، قصدم قانع کردن شما نيست فقط مسائلي مطرح کردي که فکر ميکنم لازمه نظر کسي رو که با خارج شدن روحانيت از جايگاهش مخالفه بشنوي

    1.
    نمي خواستم نظر شخصيم رو در اينکه دين از سياست جداست يا نيست دخالت بدم و دوست نداشتم هيچ ارزش گذاري در اين مورد کنم چون مبناي فلسفي من و شما يحتمل که نه قطعا متفاوته و اينجا هم جاي بحث هاي سنگين فلسفي نيست
    اما خودتون هم ميدوني علوم سياسي، جامعه شناسي، اقتصاد، روانشناسي و باقي شاخه هاي علوم انساني همگي دانش و علم هستند اما در منظر روحانيت مسلمان همه گرايش هاي علوم انساني فاقد ارزش و بها هستند مگر آنکه بر رهيافت اسلامي استوار بشن بسيار خوب شما هنوز نتوانستيد به شکل عملي ثابت کنيد اين علوم مورد نظر شما چرا بعد از 30 سال از انقلاب و بعد از 20 سال از پايان جنگ (که البته بعد از عمليات بيت المقدس نيازي به تداوم نداشت) نتوانسته کشور رو به سطحي از پايداري اقتصادي و سياسي و فرهنگي برسونه و آن اندازه بي ثباته که بر خلاف همه جوامع توسعه يافته سياسي در زمان انتخابات، حکومت ايران براي چند روز به پاي مردم ميفته تا انتصابات (انتخابات) فرمايشي رو برگزار کنه و مدعي بشه چون 60 درصد شرکت کننده داره پس اين يعني مقبوليت و محبوبيت نظام !
    بايد با علوم پيشرفته سياسي آشنايي حداقلي داشته باشيد تا درک کنيد وقتي گفته ميشه مطالعات راهبردي و يا ديپلماسي و يا جامعه شناسي سياسي يعني مجموعه اي از علوم تخصصي که با زمان تکامل پيدا ميکنه
    وقتي گفته ميشه ژئوپلتيک(سياست جغرافيايي) يعني يک شاخه بسيار تخصصي که تنها يک قرن سابقه ظهور آکادميک داره و ...
    به من بفرمائيد در حوزه قم کداميک از اين رشته ها به شکل عميق و تخصصي تدريس ميشه به جز چند مورد روايت و حديث و آيه که در 14 قرن پيش آنهم در جامعه محدود و ساده عربستان رخ داده ؟

    و يا در مورد اقتصاد به من بفرمائيد به جز چند کتاب ساده اقتصاد اسلامي کدام تحليل هاي پيچيده اقتصادي که در دنياي مدرن روز به روز در حال تکامل و تدريسه به روحانيون جوان تدريس ميشه ؟

    آيا يک روحاني که همه همت و تمرکزش بر علوم ديني بوده و به جز از طريق روزنامه و ... با دنياي سياست ارتباط آکادميک ديگري نداشته چطور ميتونه با يک استادي که 40 سال فقط در يک گرايش، تحقيقات مفصلي کرده برابري کنه ؟ اگه مايليد به شما تنها يک کتاب تخصصي در زمينه سياست خارجي معرفي ميکنم بدهيد به هر روحاني بلند مرتبه اگر 30 درصد آن را به شکل تحليلي درک کردند بنده سر تعظيم به محضرشون فرو ميارم، اين رو توهين به دانش روحانيت تلقي نکنيد، بلکه جايگاه و تخصص روحانيت با جايگاه و تخصص دانشمند علوم غير ديني متفاوته همينطور که يک سياست شناس(با سياست مدار فرق ميکنه) نمي تونه مدعي باشه در علوم ديني آنقدر مهارت داره که اجازه دخل و تصرف در آن علوم رو بايد به شکل نظام مند و سيستماتيک منحصرا تقديمش کنند.
    --------------------------------------------------------------------------

    سلام..

    چون مي گزرد خوش است..

    از صبح تا حالا دونبال يه فرست بودم كه اين جمله رو يه جايي خرجش كنم. بلاخره جاش رو پيدا كردم..

    گلپر، ناراحت نباش..
    چون مي گزرد خوش است..
    ----------------

    بلاگ جديد : www.kpar.mihanblog.com

    پاسخ

    نه ناراحت نيستم... روحيات ما ديگه با اين چيزا عجين شده... چون مي گذرد خوش است... ممنونم بابت اين مصرع...

    سلام

    دور از جون شما و همه آخوندا ! شما اصلا نرقص! هر سازي زدند نرقص! اغفالت مي كنن بعدش سي دي ات مي آد بيرون ها!!!

    خب اين ظلم و جورها هميشه نسبت به روحانيت با شدت بيشتري جريان داشته. باز الآن جاي شكرش باقيه

    سلام

    از كي تا حالا خانم طلبه ها عمامه مي بندند!

    در هر حال...

    اسم اين وبلاگ گل دختره ولي از گل دختر خبري نيست

    چرا ديگه نمي نويسه

    پيام منو بهش برسونيد لطفا

    پاسخ

    عليك سلام... بابا منم همين رو ميگم ديگه!!! از كي تاحالا ما عمامه مي بنديم كه اينطوري به ما تيكه ميندازن...، الان فصل امتحانات كمتر وقت ميكنيم اپ كنيم ان شاءالله بعد از اتمام امتحاناتمان... يا علي
    + شكوفه 

    راستي خانمي...

    شما وقتتون چه جوريه؟

    والا من خيلي وقته به اين گلدختر جان گفتم خواهشا يه تايمي هرچند كوچيك بهم اختصاص بده...

    سوال در مورد پوشيه دارم...

    از شماهايي كه استفاده ميكنين...

    خواهش ميكنم....

    اگه ميتوني برام يه تايم كوچيك بذار...

    منتظر جوابتم...

    موفق باشي

    اللهم عجل لوليك الفرج

    پاسخ

    اددتون كردم... بيشتر موقعها ان ميشم...
       1   2      >