سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محیا

ارسال‌کننده : گل دختر در : 89/7/25 2:11 صبح

هفته پیش در شیراز یک اردوی دختران وبلاگ نویس داشتیم، با محوریت وبلاگ نویسان استان فارس.

اردو از طرف یک موسسه غیردولتی و دو نهاد دولتی بود. ( مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و امور بانوان استانداری فارس) 

گزارش برنامه های این اردو یا همان نشست تخصصی بانوان وبلاگ نویس ( محیا) را می توانید در چارقد + بخوانید. سایت طلبه بلاگ هم یک گزارش+ و دو گزارش تصویری کار کرده است1 2. وبلاگ نیوز هم مصاحبه تلفنی با مسئول اردو داشته و خبرش را زده +.


یک هفته از اردو گذشته و ما مشغول تهیه گزارش و جمع بندی و آمار و ارقامش هستیم. یک هفته خواستم بیشتر بخوانم تا ببینم کجای این اردو مبهم مانده.

 

خودم!


راستش این اردو از آن جمع های وبلاگی نبود که فلان سرویس بلاگ برگزار می کند و همان شب می بینی ده بیست تا وبلاگ هرکدام به گوشه ای از برنامه اشاره ای کرده اند. از آن سفرهای گروهی وبلاگ نویسان نبود که بعد از بازگشت ببینی همینطور عکس و خاطره از سفر می گویند و یادش را گرامی می دارند.

 


شاید تعداد وبلاگ هایی که درباره اردو نوشته باشند به ده عدد هم نرسد. چرا؟ چون اردو، اردوی پایتخت نشینان نبود که وبلاگ نویسان سابقه دار و معروف یا دست کم آنهایی که تجربه فضای وبلاگی دارند آمده باشند. از آن دست اردوهایی نبود که در مرکز کشور برگزار می شود و شهرستانی ها پای مطالبشان نظر می گذارند که ای کاش دور نبودیم و می آمدیم.


جمع ها و برنامه های وبلاگی را زیاد دیده ام. دیده ام و در برگزاری شان هم مشارکت داشته ام. می توانستیم اردو را با سرفصل های دیگر و مهمان های دیگری برگزار کنیم؛ اما ترجیح دادیم یک بار هم که شده خط شهرستانی و جز آن را بشکنیم و یک اردوی تخصصی وبلاگ نویسی در جنوب کشور برگزار کنیم.


مگر نه این است که اینترنت یک دهکده جهانی است. پس چرا اینقدر کوچه پس کوچه اش کرده ایم که باز هم خط فاصله های دنیای واقعی اینجا حاکم باشد؟




کلمات کلیدی : شیراز، اردوی وبلاگ نویسان، استان فارس، محیا

22 بهمن شیرازی ها

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/11/24 7:44 عصر

حال و هوای شیراز که بهمان می خورد ناخودآگاه عرق شیرازی مان هم گل می کند. بیست و دو بهمن امسال شیراز بودیم. دور از جان شیرازی های عزیز که سابقه کاهو ترشی و روی چمن وسط بلوار کتلت سرخ کردنشان گوش فلک را کر کرده گفتیم این بار بلا به دور سنت شکنی کنیم و صبح، زودتر از همیشه عازم راهپیمایی شویم.

ساعت ده که دیگر ماشین را پارک کرده بودیم و داشتیم گلومان را برای شعار دادن صاف می کردیم حس صبح علی الطلوع را داشتیم! اما این بار انگار خروس خوان در شیراز بمب بیدار باش زده باشند... خیابان ها مملو از جمعیت بود؛ یعنی این پدیده وقوعش در شیراز نه «به ندرت» بلکه « کاملا نادر» بود.

جالب ترین صحنه ای که دیروز دیدم وقتی بود که از خستگی روی جدول کنار خیابان نشسته بودیم. خانمی با مانتوی طوسی دست دختربچه 4 ساله اش را گرفته بود و دقیقا جلوی ما توقف کرد. دختر خسته شده بود و می خواست  بنشیند. مادر نوازشش می کرد. از کیفش یک بیسکویت درآورد و به دختر داد. مادر گفت: عزیزم اگه می خواستیم بشینیم که خونه می موندیم!

مردم ما مردمی هستند که وقتی به صحنه می آیند تا آخر خط می مانند.




کلمات کلیدی : شیراز، 22 بهمن، سحرخیزی

الکسا