سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مانکن های وارفته

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/5/7 11:9 عصر

سال‌های اولی که آمده بودیم قم، مدتی در‌به‌در دنبال کلاس ورزش می‌گشتم. باشگاه و کلاس‌های ورزشی بود اما قیدی داشتم که انتخاب را برایم سخت می‌کرد. هر کلاسی می‌رفتم اول از همه می‌پرسیدم آیا موسیقی هم پخش می‌کنید یا نه؟ معمولا نیاز به پرسش نبود و از در ورودی سالن صدا و نوا پرده گوش را می‌لرزاند. برای این قیدم غیر از اعتقادات مذهبی دلیل دیگری هم داشتم. خوشحالم که در مورد موسیقی ابتدا خیلی محتاطانه به آن نزدیک شدم بعد در موردش تصمیم گرفتم. سابقه یک ماه کلاس ورزش در شیراز با موسیقی‌های معمول کلاس‌های ورزش را داشتم و اصلا آن آرامشی که می‌خواستم را برایم نداشت.

یک بار دیدم نزدیک خانه‌مان یک باشگاه جدید باز شده. با شوق و ذوق رفتم که ساعات کلاس‌ها را بپرسم و سر و گوشی آب بدهم. وارد سالن که شدم سکوتش متعجبم کرد! فوری از مسئول سالن پرسیدم: «ببخشید خانوم شما اینجا موقع ورزش موسیقی پخش نمی‌کنین؟» خانم مسئول گفت:«چرا که نه عزیزم! برای شما موسیقی هم پخش می‌کنیم!» و بعد پیچ صدای بلندگو را تا آخر چرخاند!

این سال‌ها سعی می‌کردم با پیاده‌روی‌‌ بین حوزه و خانه و دانشگاه و حرم و هر جا که می‌خواستم بروم خیلی هم از ورزش به دور نباشم؛ نشانه‌اش هم کفش‌های همیشه اسپرتم که زود به زود تلف می‌شوند!
با همه این توصیفات، چند ماه قبل که بالاخره کار ساخت و ساز سالن ورزشی جامعه‌الزهرا (+) به پایان رسید اشتیاق من و همه دوستانم که مشکلی شبیه من داشتند وصف ناشدنی بود!
اردیبهشت ماه فوری مدارکم را بردم و در یکی از کلاس‌ها ثبت نام کردم. در سالن ورزشی جامعه‌الزهرا خیالم راحت است از موبایل‌ها و دوربین‌هایی که ممکن است لحظه‌های ساده دختران را بدزدند، خیالم راحت است از آرامش آنجا و موسیقی‌ای که پخش نمی‌شود و خیالم راحت است از پوشش‌های کنترل شده دختران در آن محیط.

نمی‌دانم چه شد که این تابستان ورزشی‌ترین تابستان عمرم شده! ورزشی را که مدت‌ها بود علاقه داشتم توانستم در کلاسش ثبت نام کنم و وسایلش را خریداری کنم. به این فکر می‌کنم که هر ورزشی چه استعدادهایی نیاز دارد و چه مهارت‌های روحی و جسمی را تقویت می‌کند. این روزها اگر ورزش هم در زندگی‌ام نبود نفس کشیدن هم سخت می‌شد.


این روزها ورزش که می‌کنم دلم می‌خواهد به وضعیت ورزش دختران کشورم هم فکر کنم. چند درصد از آنها می‌توانند از همچین امکاناتی برخوردار باشند؟ اصلا چند درصدشان به ورزش اهمیت می‌دهند؟ ورزش‌های سنگین را دوست دارند یا ورزش‌های دخترانه و لطیف؟! ( داریم؟!)

فکر می‌کنم در ورزش قهرمانی قوی بودن اهمیت بیشتری دارد. زنان از نظر قدرت بدنی آنقدرها هم که تصورش می‌رود ضعیف نیستند. البته زنان به طور کلی از نظر ماهیچه‌ای 30 درصد نسبت به مردان ضعیفترند؛ اما این ضعف با تمرینهای بدنسازی منسجم و استفاده از پروتئینهای درست قابل جبران است. به طور کلی می‌توان گفت که اکثر مردان از اکثر زنان قویترند. یا قویترین مرد جهان از قویترین زن جهان قویتر است. اما موارد زیادی هم دیده می‌شود که این فرمول کلیت ندارد. دختران زیادی هستند از پسرهای همسنشان قویترند.

بین ساعات کلاسی‌ام روی صندلی تماشاچیان سالن می‌نشینم و ورزش دختران را می‌بینم. عموما اندام‌هایی خمیده و نحیف با چهره‌ای جوان. اینقدر که لاغری برای دختران امتیاز شده دیگر به سلامتی‌شان فکر نمی‌کنند. زنان و دختران دائم‌الرژیمی که قبل و بعد و وسط غذا سالاد می‌خورند؛ اما یک ساعت که ورزش می‌کنند از حال می‌روند. در خیابان مانتوهایی ایکس اسمالی  را می‌بینیم که به تن‌ها زار می‌زنند و راه هم می‌روند! مثل فنر باز و بسته می‌شوند و انگار دستشان بزنی می‌شکنند!

این روزها در موضوع ورزش زنان بحث می‌کنند و جنجال می‌کنند که چرا زنان ما نمی‌توانند در مسابقات بین‌المللی فوتبال و شنا و بوکس شرکت کنند. کاش به جای صرف انرژی برای چانه‌زنی شرکت قشر محدودی از زنان در مسابقات بین‌المللی، میانگین سلامت جسمانی دختران را با ایجاد ورزشگاه‌های مجهز و توزیع عادلانه آنها در سراسر کشور بالا می‌بردند. کاش سطح مسابقات داخلی زنان را ارتقا می‌دادند و برایش اهمیت قائل می‌شدند. کاش مانکن شدن به قیمت مرگ، آرمان دخترکان ما نباشد!

(+) مانکن شدن تا پای مرگ
(+) هفته نامه ورزش زنان




کلمات کلیدی : ورزش زنان، مانکن، لاغری

الکسا