سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد آن روزها بخیر

ارسال‌کننده : در : 88/6/31 4:0 صبح

نویسنده مطلب: گل پر
یادش بخیر، یک هفته مونده بود به اینکه مدرسه ها باز بشه، پدرم همیشه خودش تنها می رفت لوازم التحریر فروشی و دفتر و مداد و پاک کن و تراش و مدادرنگی برامون میخرید و می اورد خونه، هنوز پاش به خونه نرسیده با ذوق و شوق خاصی لوازم رو از دستش می گرفتیم و وسط خونه پهن می کردیم و شروع می کردیم به جلد کردن دفترهامون، اونم دفترهای که روی جلدش عکس یک آدمک بود که به تخته سیاه اشاره می کرد و پشتش هم یه جمله ای نوشته بود که هیچ وقت یادم نمی ره "تعلیم و تعلم عبادت است" این قدر خوشحال می شدم که شاید تا روزی که باید برای رفتن به مدرسه آماده می شدم بیشتر از صد بار این دفترها رو ورق می زدم و با خودم تقسیم بندی می کردم توی این ریاضی، این املا، اینم انشا تازه دفتر صد برگم چون زیاد بود دو قسمت می کردم از یک طرف ریاضی می نوشتم و از اون طرف یه چیز دیگه ...

روی همه ی وسائل هامون هم اسممون رو می نوشتیم تا مبادا گم بشه، برای تراش کردن مدادهامون هم باید مادرم یا برادر بزرگترم این کار رو انجام میداد، چون مداد که دستم می اومد چند روز نشده همه اش رو می تراشیدم، ولی اینطور برخورد خانواده ام رو اگرچه اون روزهای ابتدایی دال بر سخت گیرشون می ذاشتم ولی الان می فهمم که بهترین کار رو می کردن، چون اینطوری فهمیدم اسراف یعنی چی... اون موقع نه دفتر زرق و برق دار  داشتیم و نه مداد پاک کن آنچنانی و نه هر سال کیف و کفش جدید می خریدیم و فرم مدرسه عوض میکردیم...

امروز بعد از سالها وقتی برای خرید لوازم تحریر رفتم سر خیابونمون این خاطرات مثل برق برام تداعی شد، دختری رو دیدم که داره زار زار گریه میکنه و به باباش دفتری رو نشون میده که عکس باربی روشه، رو کردم به پدرش و بهش گفتم چرا براش نمی خری، گفت قدرت خریدش رو ندارم میخوام از این دفترهای تعاونی براش بخرم که قبول نمی کنه!

از اون طرف آقا پسری رو دیدم که با خوشحالی کیفی رو تو دستش گرفته که عکس جومونگ روشه و بلند بلند داد میزنه و میگه من با این کیف به هدف والام می رسم! برام جالب بود، به مادرش گفتم چرا از این لوازم التحریر هایی می خری که اینطوری پسرتون رو تحت تأثیر قرار میده؟! در جوابم گفت:خب وقتی قدرت خرید دارم چرا نخرم خب این لوازم التحریر خیلی قشنگ تره هم از نظر کیفیت هم از نظر زیبایی جلد، ترجیح می دم از این دفترها و لوازم التحریرها برای پسرم بخرم.

به نظر من وسایل التحریر به مثابه یک رسانه است که حاوی پیامهایی هستند که در آن مستترند و باید در مورد آن حساسیت نشون بدیم. به همین دلیل سازمانهای مسئول همچون آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت بازرگانی باید این محصولات را مدیریت کنند و بر آن کنترل داشته باشند که متاسفانه در کشور ما اصلا این اتفاق نمی افتد.

اینکه هر از چندگاهی شخصیتی خارج از مرزهای ما وارد دنیای مجازی می شه و مورد استقبال قرار می گیره و روی لوازم التحریر حک میشه این نشون دهنده ی اینه که ما در نظام هنری خود با ضعف شدیدی مواجه هستیم که ناشی از برخورد نامناسب مسئولان با حوزه هنر ست...

پیام هایی که یک تصویر میده هیچ وقت نمیتونه یک نوشته بده و استفاده از این نوع لوازم التحریر ها تاثیرات بلند مدت و کوتاه مدت بر ذهن کودکان می زاره، کوتاه مدتش اینه که ذائقه فرهنگی و ارزشی کودکان و نوجوانان را تغییر می ده و در بلند مدت هم براشون به صورت یک  الگو در میاد و دانش‌آموز با دیدن تصاویر درج شده روی کیف، ‌ تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد.
 در صورتی که تصویر روی لوازم‌التحریر یا کیف، ‌مثبت باشه پیام سازنده تربیتی داره و‌ اثرات مثبتی بر دانش‌آموز می‌گذاره و در غیر این صورت نتیجه ی عکس داره.

خانواده‌ها باید این موضوع را مورد بررسی قرار بدن که تصاویر، ‌ چه نوع پیامی منتقل می‌کنه و آیا پیامی که منتقل می کنه با فرهنگ، باورهای خانواده و نیازهای تربیتی کودک و نوجوان همخوانی داره یا خیر و همچنین در انتخاب لباس ، کتاب، بازی های رایانه ای، حتی اسباب‌بازی کودکان با توجه به اثربخشی تصاویر و پیام‌های آنها دقت لازم رو بکنند.

اما سوالی که هنوز توی ذهن من مونده اینه که ، چرا با وجود فرهنگ غنی که خودمون داریم و از قدمت بسیار بالایی هم برخورداره، چرا نیاییم ازش استفاده کنیم تا دارا و سارا و ... جای شخصیت های کارتونی و یا تلویزیونی مثل مرد عنکبوتی، شرک، جومونگ، سوسانو... بگیرند؟!
لینک این مطلب در شبکه خبری دانشجو

خانواده‌ها به تصاویر لوازم‌التحریر فرزندانشان در هنگام خرید توجه کنند
آمریکایی سازی دختران
سوسانو و جومونگ همکلاس دانش‌آموزان ایرانی در مدرسه
یکه تازی جومونگ و سوسانا در عصر بی الگویی کودکان ایرانی




کلمات کلیدی : لوازم التحریم، سال تحصیلی جدید، اول مهر، شخصیت های کارتونی، فرهنگ ایرانی

چند شکر و چند حیف؟

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/6/28 11:0 عصر

نویسنده مطلب: گل‌دختر

مثل بچه‌های شب امتحانی داشتم جزءهایی را که برای ختم قرآن به گردنم مانده بود می‌خواندم. دیگر بیماری و گرما رمق‌ام را بریده بود، برای اتمام رمضان روزشماری می‌کردم و حتی روی یکشنبه بودن عید فطر برای درس خواندن حساب کرده‌بودم؛ اما نمی‌دانم چرا تا دیدم صداوسیما سور و سات عید فطر راه انداخت، سیرک و دوربین مخفی پخش کرد، تا گردن مجری‌های اخبار را سبد گل گذاشت و میزان زکات فطره را اعلام کرد، یکهو غم عالم روی سرم خراب شد که حیف و صد حیف رمضان رفت.

هر سال همین آش است و همین کاسه.
فکر می‌کنم تنها اقامه نماز جماعت عید فطر به امامت امام معصوم –علیه‌السلام- عیدمان را مبارک می‌کند.




کلمات کلیدی : عید فطر، رمضان

انواع خرید

ارسال‌کننده : گل دختر در : 88/6/28 10:0 عصر

نویسنده مطلب: گل دختر

دیروز دیدم زهرا خانوم در وبلاگ‌اش (+)‌ پستی نوشته با عنوان «2 کار حال خوب کن» (+). با این مضمون که ایشان هر وقت احوالشان بد می‌شود خرید و آشپزی بهشان کمک می‌کنند تا احساس بهتری پیدا کنند. مطلب را در گوگل ریدر شیر کردم و نوشتم  هیچ کدام! امروز دیدم ویار کفش و گوشواره (+)‌ را هم به لیست «کارهای حال خوب کن» اضافه کرده‌اند!


زهرا خانوم خیلی ساده و صادقانه نوشته‌اند. واقعیت همین است که بیشتر دخترها همینطوراند. با اینکه خانوم‌ها به کمی خسیس بودن معروف هستند؛ اما پای خرید زینت آلات و لباس و هرچه که بشود از خریدنش لذت برد می‌رسند عنان از کف می‌دهند!

چند ماه پیش  با کوثر (گلسا) و بزرگوار دیگری بحث مفصلی سر همین موضوع داشتیم که آیا خریدن لذت‌بخش است یا نه؟ و اصولا لذت چیست که می‌شود در دید زدن ویترین مغازه‌ها و حتی نخریدن اجناس چشیدش؟

من فکر می‌کنم خرید یک جنبه لذت دارد و یک جنبه نیاز. از بعد لذت‌شناسی‌اش تنوع و رنگ و مدل در هرچیزی که باشد شایسته خریدن است! روحیه سرزنده دختران و نشاطی که به زندگی می‌دهند اقتضا می‌کند هرازگاهی با ابزار و وسایل پر زرق و برق دوپینگ کنند و روحیه‌شان را حفظ کنند. بیشتر شور زندگی دختران جوان قدیم‌الزمان تروتمیز کردن بچه و گذاشتن غذای جاافتاده جلوی آقای همسر بوده ولی حالا دوره زمانه عوض شده!

نمی‌دانم چرا از جنبه لذت‌شناسی خرید نمی‌توانم مثل باقی دختران رفتار کنم. حتی نمی‌توانم مثل زهرا با شور و شوق درباره خرید کردن بنویسم. نه اینکه اجناس پشت ویترین به من چشمک نزنند، نه اینکه پول خریدش را نداشته‌باشم؛ اما سعی کردم خودم را به خرید لذت‌گرا عادت ندهم. بحث مالی‌اش به کنار، فکر می‌کنم بعضی اجناس را اگر مفت هم به خانه بیاورم ضرر کرده‌ام چون روح‌ام به تنوع طلبی عادت می‌کند و دیگر مهارش از دستم خارج می‌شود. چون می‌دانم عاشق رنگ‌ام و شدیدا مستعد معتاد شدن به خرید لذت‌گرا!
فقط گاهی بعد از امتحانات یا اوقات سخت زندگی هدیه کوچکی برای خودم می‌خرم آن هم به شرط کاربرد! این روش را به کسی توصیه نمی‌کنم چون به ویژگی‌های روحی بستگی دارد؛ اما چیزی که باعث می‌شود گاهی از خرید کردن دخترها کلافه شوم جنبه خرید مایحتاج است.

بعضی دخترها نمی‌توانند مرز بین خرید مایحتاج و خرید لذت‌گرا را تشخیص دهند. در خرید لذت‌گرا شما محدودیت زمانی ندارید، از سرخوشی خرید می‌کنید، لزومی ندارد که جنس خریداری شده در زندگی‌تان به دردی بخورد، سر و صورت ظاهری جنس حتما باید پسندتان شده باشد و هزار و یک تفاوت دیگر. خرید مایحتاج یکی از کارهای مهم و جدی زندگی است اما خرید لذت‌گرا یک تفریح است.

تفاوت مهم این دو نوع خرید در این است که برای خرید مایحتاج باید از قبل تصمیم‌تان را گرفته‌باشید که چه جنسی با چه بازه قیمتی و تقریبا چه مدلی نیاز دارید. شما وقت کافی ندارید که تمام مغازه‌ها را بگردید. اگر لباس یا وسیله مورد نظرتان را در همان مغازه اول دیدید شک نکنید و بخرید. اگر هنوز قوای روحی کافی برای این کار ندارید پس از خرید – جان من- دیگر ویترین مغازه‌ها را نگاه نکنید تا پشیمان نشوید!

بارها شده که با مادرم وارد مغازه‌ای شدیم و دیدیم مغازه‌دار برای چند مشتری خانوم اجناس را پخش میز کرده و آنها هم دارند با هم مشورت می‌کنند. نگاهی به میز می‌اندازند، یکی‌شان یواشکی می‌رود مغازه بغلی و برمی‌گردد. یکهو نظرشان عوض می‌شود و جنس دیگری طلب می‌کنند. مغازه‌دار هم که گرم پاسخ به مشتری‌ها است نه صدایمان را می‌شنود نه سیاهی چادرمان نظرش را جلب می‌کند. اگر قم نباشیم که با ورودمان به مغازه سگرمه‌هایش هم در هم می‌رود. ما طبق تصمیم قبلی پنج دقیقه نشده لباس یا وسیله‌های مورد نظرمان را پیدا می‌کنیم و بی چک و چانه مبلغ را می‌گذاریم روی میز مغازه‌دار. خلاصه به اینجای ماجرا که می‌رسیم لباس‌هایی که انتخاب کردیم چشم خانوم‌های مشتری را می‌گیرد با دست جنس‌اش را وارسی می‌کنند و بی‌خیال تمام اجناسی که مغازه‌دار برایشان باز کرده می‌پرسند: «از این  دیگه ندارید؟» معمولا هم ندارد!

البته از حق نگذریم همه خانوم‌ها نقطه ‌ضعف‌هایی در امر خرید دارند. مثلا این روسری‌های ارزان‌قیمت و خوش‌رنگ و لعاب کربلا و مکه بدجور دلم را ضعف می‌اندازد که آن هم به تازگی تحت کنتزل‌ام درآمده!



کلمات کلیدی : دختر، لذت، خرید

فردا روز قدس است

ارسال‌کننده : در : 88/6/26 12:0 صبح

نویسنده مطلب: گل پر
فردا روز قدس است
روز بر پایی ارزش هاست

فردا روز قدس
ارزشها یاد آوری می شود

فردا روز قدس
ارزشم را بر پا میکنم

فردا روز قدس
به سهم خودم
 چادرم را محکم می گیرم
و این را
همان تو دهنی محکمی می خوانم
که به اسرائیل و دنیای غرب خواهم زد

فردا روز قدس
ارزشها بر پا میشود




کلمات کلیدی : حجاب، اسرائیل، زنان مسلمان، روز قدس

روز جهانی قدس سبز؟!

ارسال‌کننده : در : 88/6/24 3:2 عصر

نویسنده‌ی مطلب: گلسا

امام خمینی، در سال 58، در پی بمباران جنوب لبنان توسط اسرائیل، آخرین جمعه‌ی رمضان را به نام روز جهانی قدس نامیدند و درباره‌ی آن فرمودند:

روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامى است. روزى است که باید جمهورى اسلامى در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزى است که باید به ابرقدرت‌ها فهماند که دیگر آن‌ها نمی‌توانند در ممالک اسلامى پیشروى کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم(ص) مى‏دانم، و روزى است که باید ما تمام قواى خودمان را مجهز کنیم(1).

کم‌کم این سنت در کشورهای مسلمان پا گرفت و چیزی نگذشت که از دایره‌ی کشورهای مسلمان و عرب هم فراتر رفت و به عنوان روز اعتراض به صهیونیسم، در جهان قوت گرفت. و حالا مردم در کشورهای مختلف، از جمله در بزرگ‌ترین کشور ِ دست‌پروده‌ی اسرائیل، یعنی آمریکا، در این روز راهپیمایی می‌کنند و به این ترتیب انزجار خود را از آن رژیم نشان می‌دهند.

روز قدس، علاوه بر تازه نگهداشتن یاد فلسطین و ظلم اسرائیل، هر سال یاد و نام اسلام و امام خمینی(ره) را در جهان زنده می‌کند.

روز جهانی قدس سبز!امسال اما، در ادامه‌ی سوء استفاده از جریانات بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری، بعضی دوستان، این روز را به نام «روز جهانی قدس سبز» نامگذاری کرده‌اند و آن را فرصتی می‌دانند برای ادامه‌ی اعتراضات خود. اعتراضاتی که نه «جهانی» است و نه به «قدس» مربوط است! و اعلام کرده‌اند که در این روز، یک صدا فریاد خواهند زد: «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران»!

حالا بد نیست فارغ از اینکه منشأ این شعار، عوامل ناآگاه داخلی‌اند یا عناصر مغرض خارجی، یک نگاهی به آن بیندازیم.

- روز قدس، همان‌طور که از اسمش برمی‌آید، روز اعلام حمایت از فلسطین و برائت از اسرائیل است. دو نکته‌ای که شعار ساختگی سبز، فاقد آن است. «روز قدس سبز»، هیچ ربطی به «قدس» ندارد!

- روز قدس، روزی بود که توسط امام خمینی(ره) پایه‌گذاری شد. حالا از دوستان سبز باید پرسید، پیروی خط امام را از شما باور کنیم یا حذف نام امام و هدف ایشان از این روز را.

- همان‌طور که گفته شد، روز قدس، به یک روز جهانی برای اعتراض و اعلام انزجار نسبت به صهیونیسم تبدیل شده است. در حالی‌که شعار سبز، صرفا یک جمله‌ی احساسی و وطنی است و طبعا پتانسیل جهانی شدن ندارد. این شعار برخلاف آنچه که روز قدس در بطن خود دارد، گستره‌ی فراگیری ِ محدودی دارد؛ چنانکه حتی همه‌ی مردم ایران را هم دربرنمی‌گیرد و این ناشی از خردنگری و دید محدود سازندگان و پردازندگان آن است.

- باید پرسید در شعار «نه غزه، نه لبنان؛ جانم فدای ایران» منظور کدام ایران است؟ ایرانی که نه قوانینش را به رسمیت می‌شناسید، نه مردمش را می‌بینید و نه نظر اکثریت آنان را می‌شنوید؟ شما از کدام ایران سخن می‌گویید؟!

1. صحیفه‌ی امام؛ ج 9؛ ص 278




کلمات کلیدی : فلسطین، غزه، امام خمینی، لبنان، روز قدس، صهیونیسم، شعار، سبز، ایران

   1   2   3   4   5   >>   >

الکسا