سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی بود یکی نبود ، زینب بود حسین نبود ـ۱ـ

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 2:30 عصر

30 بهمن 1384

یکی بود یکی نبود ، زینب بود حسین نبود ـ۱ـ

 

با اینکه یک عاشورا داشتیم ولی احتمالا شما هم در دهه محرم به هر مجلسی که رفتید یک بار ماجراهایش روشنیدید . بسته شدن آب به روی کاروان ، شهادت یاران امام ، حضرت ابالفضل وامام حسین ( ع) ، شیون و زاری زن ها و کودکان کاروان ، کشیدن گوشواره از گوش دختران ... و شب آخر مجالس هم که شام غریبان هست و دلی از عزا در می آریم!

هر چه از زینب شنیدیم و در تعزیه ها دیدیم عشق به امام حسین و نگهداری از کودکان بود و این نبود!

حالا بشنوید بقیه ماوقع را ...

 

 

* * * * * * * * * * * * *  *

یکی بود یکی نبود ، زینب بود حسین نبود .

زیر گنبد کبود ، زیر طاق آسمون ، کاروان اسرا رفتند و رفتند تا به کوفه رسیدند .

 

دشمن که فکر می کرد تونسته مخ مردم کوفه رو بزنه و دید اونها رو نسبت به اهل بیت منفی کنه برای نشون دادن قدرت دستگاه اموی  و خوار نشون دادن اسرا اونها رو وارد شهر کوفه کرد  . اما این زینب بود که از این فرصت ، یعنی اولین دیداری که با انبوهی از مردم پس از واقعه کربلا داشت ، بهترین استفاده رو کرد و دستگاه فاسد اموی رو افشا کرد و دلهای مردم روپر از کینه و نفرت نسبت به حکومت وقت.

کاروان وارد  کوفه شد . یکی از حاضران روایت کرده که وقتی علی بن حسین را با زنان از کزبلا آوردند دیدم که همه مردم اهل کوفه گریه و زاری می کنند .

امام سجاد ( ع) که از بیماری ناتوان بودند با صدای آهسته ای گفتند :« اینها بر ما گریه میکنن! پس چه کسی ما رو کشته است؟»

سپس حضرت زینب (ع) به مردم اشاره کردند که ساکت باشید و همه  ساکت شدند .

صحبت هاش رو با ستایش خدا و درود به رسول خدا آغاز کرد و گفت :

« ای مردم کوفه . ای گروه نیرنگ و کلک و ای بی غیرت ها . اشک چشماتون خشک نشه ، ناله هاتون آروم نگیره ! شما مثل زنی هستید که تار و پودش را بعد از اینکه محکم تافته رشته رشته کنه و از هم جدا کنه . شما قسم هاتون رو دست آویز فساد کردید . جز لاف زدن و دشمنی و دروغ چی دارید ؟ مثل کنیزک ها چاپلوسی کردن و مثل دشمن ها سخن چینی کردن و مثل سبزه ای که روی فضولات حیوانی سبز می شه یا مثل گچی که روی قبر ها رو با هاش آرایش می دن ، ظاهری زیبا و باطنی گندیده دارین .

برای خودتون بد توشه ای از پیش فرستادید که خدا را بر شما به خشم آورده و عذاب جاودان رو به اسم خودتون کردین . آیا گریه می کنین؟ آری ، گریه کنید  که شایسته گریستن هستید . زیاد گریه کنید و کم بخندید که عار اون شما رو گرفت و ننگش بر شما آمد . ننگی که هرگز نمی تونید پاکش کنید .

 

چگونه می تونید این ننگ را از خودتون پاک کنید که فرزند خاتم انبیا و سید جوانان اهل بهشت را کشتید . کسی که موقع جنگ سنگ شما و پشت و پناه حزب و دسته شما بود و موقع صلح موجب آرامش دل شما و مرحم گذار زخم شما و موقع سختی ها پناهگاه شما و موقع جنگ ها و ستیز ها مرجع شما بود . آن چیزی که برای خودتون پیش فرستادید بد است و آن بار گناهی که بر دوشتون گرفتید برای روز قیامت بد است . نابودی بر شما باد  نابودی!  و سرنگونی بر شما باد  سرنگونی ! تلاش شما به نا امیدی انجامید و دست های شما برای همیشه بریده شد و کالا هاتون حتی توی این دنیا ضرر کرد . خشم خدا رو برای خودتون خریدید و خواری و بیچارگی تون حتمی شد .

آیا می دونید که چه جگری از رسول خدا شکافته اید و چه پیمانی رو شکستید . چگونه پردگیان حرم رو از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از اون دریدید و چه خونی ریختید؟ کار بسیار شگفت انگیزی کردین که نزدیک هست از هول اون آسمونها از هم بپاشه و زمین بشکافه و کوه ها متلاشی بشه . مصیبت سخت و بزرگ و بد و کج و پیچیده و شومی هست که راه چاره نداره  و در بزرگی و عظمت مثل در هم فشردگی زمین و آسمون هست .

 

آیا تعجب می کنید اگه تو این مصیبت جان خراش از چشم آسمون خون بباره؟! هیچ مجازاتی خوارکننده تر از مجازات آخرت برای شما  نیست . و آنها ( سردمداران حکومت اموی ) دیگه از هیچ طرفی بهشون کمکی نمیشه . این مهلت شما رو مغرور نکنه و خداوند بزرگ از شتاب زدگی در کارها پاک و منزه هست و از پایمال شدن خون نمی ترسه و او در کمین ما و شما هست . »

 

سپس زینب اشعاری خوند که مضمونش این هست :

 

« چه خواهید گفت هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله با شما بگوید: این چه کاری بود که شما کردید در حالی که آخرین امت هستید. خانواده و فرزندان و عزیزان من، برخی اسیرند و برخی آغشته به خون. پاداش من که نیک خواه شما بودم این نبود که با خویشان من بعد از من بدی کنید. من می ترسم عذابی بر شما نازل شود همانند آن عذاب که قوم ارم را هلاک کرد »

 

سپس حضرت زینب از مردم رو برگرداند . همه مردم حیران شده بودند و دست به دندان می گزیدند .

پیرمردی که کنار من ایستاده بود و ریشش از اشک خیس شده بود دستشو به آسمون برد و گفت :

« پدر و مادرم به فدای اینها که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و خردسالانشان بهترین خرد سالان و زنان آنها بهترین زنان و والا تر و بهتر از همه هستند »

 

... امام سجاد (ع) رو به زینب فرمودند :

« ای عمه خاموش باش . بازمانده ها باید از رفته ها درس بگیرند و تو الحمد لله نخوانده دانا هستی و نیاموخته خردمنی و گریه و ناله رفتگان رو بر نمی گردونه . »

 

ادامه دارد ...

 

 

محتوای متن رو از سایتهای تبیان و رشد و ... پیدا کردم ولی به قلم خودم نوشتمش . اگه کسی به نظرش میرسه که باعث خدشه دار شدن اصل مطلب شده حتما بهم تذکر بده . منتظر قسمت های بعدی هم باشید .

سخنان کوبنده زینب در مجلس ابن زیاد ، مجلس یزید و پس از بازگشت به مدینه .




کلمات کلیدی :

کلامی با تو

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 2:29 عصر

26 بهمن 1384

دهه محرم و عزاداری های هر شبه هم تمام شد ، هر کس به سراغ کسب و کار خودش رفته ، اما کاروان اسرا هنوز در راه شام است .  

هنوز مقطع مهمی از نهضت عاشورا که همان ابلاغ پیام شهادت امام حسین (ع) و یاران وفادارش می باشد باقی است .

دیگر مجلس عزاداری نیست تا خطبه های کوبنده زینب ( س) را در مجلس یزید به گوش ما برساند .

اما وبلاگ که هست!

انشاالله در پست های بعدی و در چهار یا پنج قسمت گوشه هایی از سخنان حضرت زینب (س) و نقش ایشان را در وقایع بعد از عاشورا مختصرا عرض میکنم . البته ما کوچکتر از عرض و مرضیم ! فقط حاصل جستجو ها و تحقیقات مختصری است که داشتم و بیشترین استفاده را نیز خودم بردم . اما شمای گرامی هم می توانید با صرف اندک وقتی پیام زینب ( س) را بخوانید . 

 

در زیر قسمتی از متن ادبی یکی ! را در مورد حضرت زینب (س) به عنوان مقدمه می نویسم تا بعد.

یکی یعنی یکی ها ، نه من!

 

زینب جان

آیا تو در همان جایی زینت پدر نام گرفتی

که من به جرم زن بودن زنده به گور می شدم!؟

به راستی تو در میان شب های بی پایان من

در کجای تاریخ ایستاده ای؟

چرا تا بحال تو را ندیده بودم!؟

نسیم طلوع که چهره تکیده ام را می نوازد ،

به یکباره پر می شوم از شوق رهایی

از شور پرواز

و تو

همان جا ایستاده ای

در همان بالا

و بر ما می تابی

از ورای زمان ها و مکان ها

تا بتوانیم خودمان را با تو تعریف کنیم

و هویت مسلوب قرن های گم گشتگی را

در وجود تو بیابیم

می خواهیم با همه عطش قرن های متمادی

تمام حجم نگاهم را

یکجا به خورشید قامتت بدوزم

چشم های خسته و مشتاق و منتظرم را می میخوانی

و به لطافت غروب پایین می آیی

و در آغوشم می کشی

تا دوباره با هم

به آسمان ها

پرواز کنیم ...

 




کلمات کلیدی :

عاشورا و زنان

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 2:26 عصر

( انتقالی از آرشیو )

20 بهمن 1384

زلال «عاشورا» در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است.

اینک نیز عاشورا پرگارى است که عشق را ترسیم مى‏کند و کانونى است که ارزشها، احساسها، عاطفه‏ها، خردها و اراده‏ها برگردش مى‏چرخند.

عاشورا از دیرباز تجلى‏گر روز درگیرى حق و باطل و روز فداکارى و جانبازى در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانى اندک ولى با ایمان و صلابت و عزتى بزرگ و شکوهمند، با سپاه سنگدل و بى‏دین حکومت‏ ستمکار یزیدى به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایى و آزادگى مبدل ساخت. عاشورا اگر چه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است که همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت‏به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن‏على(ع) مى‏گردد و حتى غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظیم فرود مى‏آورند. عاشورا نشان دهنده معناى «حسین منى و انا من حسین‏» بود که دین رسول خدا ( ص ) با خون سید الشهدا آبیارى شد و به تعبیر امام خمینى(ره) عاشورا، قیام عدالت‏خواهان با عددى قلیل و ایمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران کاخ‏نشین و مستکبران غارتگر بود. حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلت‏بار ترجیح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاریخ سبز بماند. در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانى که در رکاب حضرت به فیض عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبرى (س) و نقش وى در پیام رسانى صحبت‏شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است.

زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مى‏پندارند. در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان براى همیشه تاریخ پر بار شیعه بهترین الگوى ایمان و ایثار و اخلاص و فداکارى خواهند بود.

نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است که به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:

1- مشارکت در جهاد 2- آموزش صبر 3- پیام رسانى 4- روحیه بخشى 5- پرستارى 6- مدیریت 7- حفظ ارزشها 8- تغییر ماهیت اسارت 9- عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا

برگرفته از مقاله چیستی عاشورا / محمد رضا تارتار




کلمات کلیدی :

فعلا!

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 1:15 عصر

16 بهمن 1384


کلمات کلیدی :

جشن تکلیف

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/9 1:12 عصر

26 دی 1384

چهارشنبه جشن تکلیف خواهرم هست . یکی دو روز قبل مادرم بیشتر مغازه ها رو سرچ کرد ! بلکه کارت دعوت مناسبی پیدا کنه و البته چیزی جز خرس و خروس عائدش نشد! تازه اونم توی شهر قم که پر هست از اقلام فرهنگی هنری .

القصه جرقه های خودکفایی و استقلال در ذهنمان منور زد و با همان نیمچه کلاس فتوشاپی که رفته بودم کارتی رو طراحی کردم و دادیم برای چاپ و ظهور

با اینکه گرونتر پامون آب خورد ولی به حسش می ارزید !

اما برمیگردیم به بحث جشن تکلیف که مخصوصا برای دختر کوچولوهای ۹ ساله یه اتفاق مهمه . یه حس خودباوری بزرگ . که یهو پرتشون می کنه بین آدم بزرگا .

الان که نگاه خواهرم میکنم حس میکنم من موقع جشن تکلیفم خیلی بزرگتر بودم . و حالا فهمیدم اون اعتماد به نفس و قاطی آدما شدنی که پیدا کرده بودم بزرگم کرده بود .

خب این مطلبم که به هرز رفت . فقط از اینکه یه کارت دعوت منحصر به فرد درست کردم و پشتش هم ایمیلم رو نوشتم بسی شعفناکم. 

ما از این داستان نتیجه میگیریم...

دستیابی به انرژی هسته ای حق مسلم ماست!

بااینکه اصلا ازش خوشم نمیاد ولی گذاشتم تو وبلاگم بلکه به رگ غیرتم بربخوره و برای کارهای بعدی از خودم خلاقیت در وکنم!!




کلمات کلیدی :

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

الکسا