• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : حكايت عجيبي ست اين زبان هنر!
  • نظرات : 9 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    1- سينما گران چند ماه پيش سر و صدا به راه انداختند كه اي داد و بيداد سينماي ما مرد؟!

    2- تلويزيون معمولا سريالهايي را مي سازد كه نشان دهنده زندگي 5 تا ده درصد مردم جامعه ماست. يعني اشراف، بالا شهري ها، كاخ نشينان و...

    3- سينما بد تر از تلويزيون . اگر گاهي از تلويزيون ، قيافه خودمان را مي بينيم، در سينما به ندرت چنين اتفاقي مي افتد.

    4- آن ده درصدي كه گفتم اصلا زحمت تماشاي تلويزيون ايران را به خود نمي دهند. چرا كه معمولا دلشان با ماهواره خوش است

    5- ما هم كه به هزار دليل؟؟!!! ماهواره نداريم( اي كاش داشتيم) . پس چرا مرا مجبور ميكنند كه پاي تلويزيون بنشينم و زندگي آدمهايي را ببينم كه اصلا از جنس من نيستند.

    6- من كه شخصا هيچ علاقه اي به مسخره بازيهاي تلويزيون ندارم ولي زن و بچه را چكار كنم؟ به آنها هم دستور بدم كه شما هم نگاه نكنيد. چرا؟

    7- سريالهاي ماه رمضان مزخرف تر از همه ايام... چون مثلا خانمي را مي بينيم كه عاشق پدربزرگش است و قرآن مي خواند و .... بابا همين چند شب پيش همون خانم داشت توي تلويزيون جايزه ميگرفت. از ده كيلومتري نشانش دادند؟؟!!

    8-شايد يكي از علل اين همه توهين و اهانت به خانمهاي چادري اين باشد كه ما اصلا تهيه كننده چادري نداريم. كارگردان چادري نداريم. و بازيگر چادري نداريم. داريم؟؟؟ فكر نكنم. خوب كسي كه خودش اين كاره نيست و خيلي با شخصيت است يك خانم مانتويي را بگذارد توي صف شير و يا پيش لوله هاي تعميري.

    ختم كلام :

    اين سينما و تلويزيون مدتهاست كه مرده اند خودشان خبر ندارند. فقط دلم براي آن پولهاي بي زباني مي سوزد كه ....