سلام

خوبيد كه ايشالله؟ والا خيلي عالي نوشتيد ... به قول اين دوست پايينيمون منم -البته همين الان- دوست دارم بيام جامعه الزهرا، بهمن ماه ايشالله ميام تهران برا دانشگاه و ... مي خواستم بدونم وقت مي كنم هر دو رو با هم ادامه بدم ؟ باتوجه به اينكه رشتم هنر هم هست و كار عملي فراوون داره، قربونت بشه آبجي ! يه سر بزني وبلاغ ما هم خوشحالمون مي كني هم جواب اين حقير و مي دي ديگه؟ مگه نه؟

گل گفتي ولي يه كم دير گفتي.

من معتقدم يه برهه اي رو تو زندگي براي رشد و بزرگ شدن بايد در نظر گرفت خصوصيت اين دوره اينه كه وزن خودخواه بودن يعني براي رشدت مايه گذاشتن خيلي بالاست يعني بيشتر وقت و توان و البته يك كم هم حضور و احساس وظيفه و نه بيشتر و شما اين قاعده رو تا به حال رعايت نكردين. اين نكته رو داشته باش كه شما براي آينده اي هستين كه هنوز نيامده و امروز كارگردانان كساني ديگرند.

سلام

و به اميد آرزوهاي نيك

شايد بعد از مدتي باشه كه انگشتام بد جوري بر روي كيبورد سنگيني ميكنن اما با تمامي اينا انگشتامو به چالش ميطلبم تا چند خطي همراهيم كننو بنگارم....

از مجموع افاضات اين حاصل گير ميشود كه ميتوان فراتر بود و به اصطلاح خودت در جهان جهاني شده جهاني فكر كرد و جهاني شد.اين فرمايشات متيني است كه هم در ادبيات ديني و هم در مهندسي اسلامي و ديني بدان پرداخته شده است.

حال در اين مجال چند سوالي ذهن آدمو درگير ميكنه:

جهاني شدن چيست؟

راهكارهاي جهاني شدن كدام اشت؟

و سهم ما در اين جهان جهاني شده چيست؟

و چگونه ميتوان از فرصتهاي جهاني شدن بيشترين بهره رو برد و نيز چگونه ميتوان محدوديتهاي اين جهاني كه ازش صحبت كرده ايد رو به عنوان يك اصلاح گر و نخبه به فرصت تبديل ساخت؟

هزينه هاي اين جهاني شدن رو چگونه ميبايستي حساب كرد و نيز چگونه ميتوان از اون فعاليتي كه ازش سخن رانده ايد به صورت عيني و كاربردي در دنياي جهاني شده بهره كافي رو برد؟

در پايان جسارتا تنها دو انديشمند رو حهت مطالعه بيشتر معرفي مي كنم:

امانئل كاستلز/عصر اطلاعات

يان شولت/جهاني شدن و پيامدها

همواره جاري باشيد

سلام

وبلاگ شما را در لينك هاي دوستان دوره ها ديدم

يا علي

سلام.مي بينم كه به من داري حسادت مي كنيا.خيلي كار بديه.چون تعداد دوستان پارسي يار من بيشتر از مال تو هست.نكن ! خوب نيست ! سعي كن رابطه ات را بهتر كني.مثلا وقتي كسي 2 هفته پيش بهت زنگ مي زنه و چيزي ازت مي خواد تو نبايد تا همين لحظه منتظرش بگذاري.يادت مياد كه !!!!؟

سلام

جمله شما: ( کانال ارتباطي بين مردم و دولت )

اين همان چيزيه كه در ادبيات سياسي بهش بخشي از جامعه مدني ميگن پلي ميان مردم و دولت براي انتقال مطالبات مردم به دولت ... البته اين پل فقط در حوزه فرهنگي-مذهبي نيست حوزه اقتصادي و سياسي رو شامل ميشه...جامعه مدني گرچه در غرب نهادينه شده اما ساده انگاريه اگه پيش فرض رو بر اين بذاريم كه هر آنچه كه در غرب متولد شده مخصوص آنهاست و ما نبايد مشابهش رو در حوزه تمدن اسلامي داشته باشيم !

خوشحالم چنين مفاهيمي مثل جامعه مدني رو مطرح كرديد

اميدوارم نهادهاي غير دولتي آنچنان گسترش كيفي و كمي پيدا كنند كه نه فقط دين مداران براي اصل دين نگران باشن بلكه براي چالشهاي اجتماعي ، سياسي، اقتصادي كشور به همان اندازه كوشا باشن معضلاتي مثل حقوق كودكان (به عنوان مثال جلوگيري از اعدام افراد زير 18 سال)

حقوق زنان مثل جلوگيري از لايحه توهين آميز دولت به مجلس ناظر بر ازدواج دوم مرد بدون كسب رضايت زن اول

و حقوق كارگران و معلمان

حقوق اصناف و سنديكاهاي مختلف

حقوق دانشجويان در بيان آزادانه انتقادها بدون دغدغه امنيتي

و غيره

با ايجاد مدل مطلوب در داخل مرزهاي كشور بهتر ميتوان به توسعه كيفي اسلام در داخل و خارج از مرزها كمك كرد تا اينكه با مدلي بسيار معيوب.

تلاش شما در اين راه قابل تقديره به شرطي اينكه به بهانه مقدسات خودتون رو از وارد شدن به مسائل ضروري جامعه ايران محروم نكنيد به اعتبار ديگه گرفتار خودسانسوري در مسير حق به بهانه هاي واهي از جمله مصلحت ... نشويد چرا كه اسلام براي حق و حقيقت اومده نه براي مصلحت عده اي از منفعت طلبان و انحصار طلبان...