• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : اي كاش آقاي ضرغامي بخونه
  • نظرات : 17 خصوصي ، 64 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + eddieneed 
    در اينجا تذكر چند نكته لازم است:

    1ـ اين تقسيم‌بندي، به يكسان، موسيقي سنتي و موسيقي مدرن يا موسيقي شرقي و غربي را دربر مي‌گيرد. در نتيجه، در صورت اثبات حرمت يا حليت اين اقسام، فرقي بين موسيقي شرقي و غربي و سنتي و مدرن نخواهد بود؛ مگر اينكه بتوان نشان داد كه عنوانهاي سنتي و مدرن يا ايراني و آمريكايي يا شرقي و غربي دقيقا‌ً معادل و مساوي موسيقي متعالي و موسيقي مبتذل است، كه چنين كاري مشكل است. البته روشن است كه غرض دفاع از موسيقي غربي نيست، بلكه حفظ دقيق مرز حلال و حرام و جلوگيري از سوءاستفاده از مفاهيم و احكام ديني است. مقصود اين است كه نمي‌توان به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگي و استناد به فتواهاي فقهي همه اقسام و افراد موسيقي سنتي ايراني را حلال قلمداد كرد.
    2ـ مقصود از تأثير موسيقي، كه ملاك اين تقسيم است، تأثير مجموع ماده و صورت يا مضمون شعري و كيفيت صدا و آهنگ است. چه بسا مضموني عرفاني با كيفيتي همراه شود كه شهوتهاي پَست مادي را برانگيزد. از اين رو، نمي‌توان به بهانه سرودخواني، اشعار بلند و معنوي حافظ و مولوي را به صورتي مبتذل ارائه داد و آن را از قسم موسيقي حلال تلقي كرد و به همين ترتيب نمي‌توان قرائت قرآن را، به سبب مضمون آن، به هر صورت و كيفيتي مجاز و حلال دانست و نيز به بهانه سرود انقلابي و مبارزه با تهاجم فرهنگي به ترويج موسيقي مبتذل يا بي‌خاصيت پرداخت. همان گونه كه در پخش موسيقي بايد به اثرات سوء رواني پاره‌اي از آهنگها توجه داشت و از پخش موسيقيهايي كه سبب تشديد افسردگي و دلمردگي و انزوا و گوشه‌نشيني مي‌شود بايد خودداري كرد. اين نكته مهمي است كه از ديد هواداران موسيقي سنتي به دور مانده؛ همان‌ گونه كه ناسازگاري پاره‌اي موسيقيهاي سنتي ايراني باتوسعه نيز از نگاه هواداران توسعه به دور مانده است. توسعه نيز، همچون بسياري از مقولات اجتماعي ديگر، نه تنها اخلاق، كه موسيقي متناسب با خود را طلب مي‌كند.
    3ـ امروزه موسيقي به‌سبب تأثيرات يادشده از اهميت ويژه‌اي برخوردار است و نبايد صرفا‌ً به عنوان امري تفنني و سرگرم‌كننده، كه بود و نبود آن نقشي در زندگي آدمي ندارد، يا به عنوان امري كه تنها كاربرد منفي و مبتذل و متناسب با فسق و فجور دارد قلمداد شود. اين همان نقش زمان و مكان است كه نبايد از ديد تيزبين و جامع‌نگر فقيه پنهان بماند. در مقام استنباط حكم موسيقي نبايد فقط به شناخت عرفي و كاربرد مرسوم آن در صدر اسلام اكتفا كرد.
    باري اينك به سهولت مي‌توان ادعا كرد كه موسيقي يك وسيله است؛ وسيله‌اي كه هم مي‌تواند در خدمت اهداف انساني و اخلاقي و ديني قرار گيرد، به رشد و تعالي انسان كمك كند، او را در تحمل بار سنگين و طاقت‌فرساي زندگي ماشيني يار و مددكار بوده و تسكيني براي آلام و دردهاي بي‌شمار روحي و رواني او باشد، يا در بهره‌برداري بيشتر از طبيعت مفيد واقع شود و هم مي‌تواند در خدمت اهداف شيطاني و پليد و ضد اخلاقي و ضد ديني قرار گيرد. بديهي است كه تأثير و كاربرد همه اين اقسام چنان حياتي است كه نمي‌توان به سادگي از كنار آن گذشت و به كلي‌گويي و مجمل‌گويي اكتفا كرد و بدون مرزبندي دقيق بين انواع موسيقي با استفاده از مفاهيم زنده و قابل فهم عرف معاصر وظيفه فقهي خود را خاتمه يافته تلقي كرد يا موسيقي را در اصل حرام دانست، اما، از باب اضطرار و مصلحت پخش آن را جايز و مباح شمرد و متدينان راستين را در عمل با تضاد و دوگانگي روبه‌رو كرد.
    واقع‌بيني اقتضا مي‌كند كه بگوييم انقلاب نيز، مانند مقوله‌هاي ديگر، موسيقي خاص خود را مي‌طلبد و بدون چنين موسيقي‌اي تحقق آرمانهاي ديني و انقلابي، اگر ناممكن نباشد، دست كم مشكل خواهد بود و تجويز بي‌محابا و بي‌ضابطه و بدون گزينش موسيقي نيز يكي از موانع بزرگ بر سر راه رشد ديني و تعالي معنوي جامعه است؛ حتي اگر اين كار به بهانه دفاع در برابر تهاجم فرهنگي غرب صورت بگيرد، ظرافت‌انديشي مي‌طلبد.
    زيرا وقتي ذائقه شنوندگان به شنيدن موسيقي مبتذل يا بيهوده عادت كرد، اندك‌اندك به سوي استفاده از آهنگهاي مبتذل يا پوچ غربي نيز تمايل خواهند يافت. چرا كه هيچ تفاوت روشني بين اين دو نمي‌بينند و بدين ترتيب پخش چنين آهنگهايي نه تنها در درازمدت زمينه‌ساز تهاجم فرهنگي است، كه خود نمونه و موردي از اين تهاجم است.
    4ـ مي‌پذيريم كه آفرينش موسيقي، تا حد زيادي، متأثر از حالات دروني و روحيات و ويژگيهاي نفساني و تعهد اخلاقي و ديني موسيقيدانان، آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان است. از اين رو نمونه‌هاي موسيقي متعالي اندك و انگشت‌شمار است، اما، اگر امكان آفرينش چنين موسيقي‌اي براي هنرمندان متعهد مطرح شود، بدون شك، در شكوفايي خلاقيت هنري آنان در اين زمينه نقش بسزايي خواهد داشت.
    5ـ‌ پاره‌اي از پژوهندگان معاصر كه در زمينه موسيقي به تحقيق و نگارش دست زده‌اند به‌سبب تأثيرپذيري از فضاي كنوني جامعه و مسلم فرض‌ كردن حليت آهنگهاي موجود سنتي ادعا كرده‌اند كه در تشخيص موسيقي حرام بايد به متخصص مراجعه كرد و متخصصاني كه تشخيص اين موضوع در صلاحيت آنهاست، موسيقيدانان و نوازندگان هستند و برخي از اين افراد مدعي‌اند كه موسيقي حرام به‌سبب انحراف از ضوابط موسيقي و عدم مراعات گامها و فواصل دستگاههاي موسيقي سنتي پديد مي‌آيد. و بر اين اساس نتيجه مي‌گيرند كه مجتهدان و موسيقيدانان هر دو در تحريم و مخالفت با اين نوع از موسيقي و تحليل و موافقت با موسيقي اصيل و ناب سنتي هم‌داستان هستند. يعني چنين وانمود مي‌شود كه با بررسي تخصصي از سوي كارشناسان معلوم شده كه موسيقي ناب سنتي تماما‌ً حلال است و موارد حرام يا سنتي نيست يا ناب نيست.