• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : اي كاش آقاي ضرغامي بخونه
  • نظرات : 17 خصوصي ، 64 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    دوست گلم سلام :

    اول ممنونم كه به وبم سر زدي و اينكه وب خيلي خوبي داري

    بهتون تبريك مي گم

    باي

    + eddieneed 
    مبحث بعدي « موسيقي را خوب شنيدن » است. پس از انتخاب موسيقي، شنيدن درست آن يک مسئله مهم است. شنونده حتي اگر عاشق قطعه يي موسيقي باشد ولي آن را با پارازيت؛ خرخر و کيفيت بد بشنود از آن رانده مي شود. نه تنها تمامي تلاش آهنگساز و نوازندگان از بين مي رود بلکه گوش شنونده به اصطلاح اهل فن « خراب » مي شود. ما همگي درباره آلودگي صوتي يا خوانده ايم و يا شنيده ايم. آلودگي صوتي فقط صداي بوق خودرو ها و آژير خطر آنها نيست. گوش کردن به موسيقي با کيفيت پائين نيز نوعي آلودگي صوتي است که در نهايت موجب آن خواهد شد که گوش شنونده نسبت به بعضي از فرکانس هاي مورد نظر آهنگساز و

    بارها شده است که راديو قطعه موسيقي را بدون مطرح کردن نام آهنگساز و يا خواننده (اگر با کلام باشد) پخش کرده و ناگهان قبل از پايان آن قطعه، قطعه موسيقي ديگر را در ژانري کاملا متفاوت پخش مي کند. متاسفانه اين معضل ساليان سال است در سازمان صدا و سيما متداول شده. نتيجه اين عمل: 1- گيج شدن شنونده 2- نا اميد کردن آهنگساز و يا خواننده 3- بي هويت شدن ارزش هنري برنامه 4- ارايه نادرست موسيقي از ديدگاه ژانر شناسي موسيقايي خواهد بود که هم اکنون دست به گريبان جامعه ما است.

    تنظيم کننده حساسيت خود را از دست بدهد. يکي از مهمترين تاثيرات اين عمل اين خواهد بود که شنونده ديگر به موسيقي اهميت ندهد ويا فقط به شعر آن دقت کند در صورتي که در بسياري از سبک هاي موسيقي (که در آن کلام وجود دارد) خود موسيقي داراي اهميت بسيار زيادي است وبراي اين گروه در اصل اين موسيقي است که ژانر را مشخص مي کند. مشکل فني ديگري که در حال حاضر نه تنها در ايران بلکه در خيلي از کشورهاي دنيا به آن دست به گريبان هستند مسئله شدت صدا بين برنامه هاي مختلف است. حتما دقت کرده ايد که گاهي به يک قطعه موسيقي در راديو گوش فرا مي دهيد که ناگهان برنامه بعدي با صداي بسيار بلندتر تمامي هوش و حواس شما را در هم مي ريزد و به قول استادي؛«هنگام گوش کردن به قطعه يي از موسيقي ملايم صداي تبليغ نخود فرنگي با صداي بسيار بلندتر از موسيقي همانند فرو کردن ميخي در گوش انسان را مي آزارد.» اين دو معضل در اصل مسائل فني هستند که با توجه به تماس هايي که نويسنده با صدا وسيما داشته در حال برطرف شدن است با اينکه مسئله اول به صدابردار برنامه و دستگاهي که موسيقي را از آن گوش مي کنيم نيز مربوط مي شود.
    آلودگي صوتي ديگري که در هنگام پخش موسيقي وجود دارد مربوط به بخش اول اين نوشتار است. بارها شده است که راديو قطعه موسيقي را بدون مطرح کردن نام آهنگساز و يا خواننده (اگر با کلام باشد) پخش کرده و ناگهان قبل از پايان آن قطعه، قطعه موسيقي ديگر را در ژانري کاملا متفاوت پخش مي کند. متاسفانه اين معضل ساليان سال است در سازمان صدا و سيما متداول شده. نتيجه اين عمل:

    1- گيج شدن شنونده

    2- نا اميد کردن آهنگساز و يا خواننده

    3- بي هويت شدن ارزش هنري برنامه

    4- ارايه نادرست موسيقي از ديدگاه ژانر شناسي موسيقايي خواهد بود که هم اکنون دست به گريبان جامعه ما است. به نظر نويسنده اين مشکل بيشتر از نا آگاهي برنامه سازان از معقوله سبک شناسي موسيقي مي باشد تا عملي از پيش برنامه ريزي شده.

    در نهايت اميد است که با برداشتن ديوارهاي سليقه يي در مورد موسيقي و با احترام به کليه مخاطبان موسيقي و آگاهي از معقوله ژانر شناسي در موسيقي و برطرف کردن مشکلات فني همه موسيقي هاي خوب اين ديار خوب نيز شنيده شوند.

    سلام.
    اعتدال هميشه بهترين راه و عقلاني ترين راه هست.
    موسيقي به خودي خود نمي‏تونه بد باشه.
    اما خوب خيلي جاها ازش سوء استفاده مي شه.

    سلام

    شهادت تسليت !

    به نام خدا
    سلام
    حتما تا حالا اسم موسيقي درماني رو شنيدين
    پس داراي اثر بودن موسيقي اثبات شده و غير قابل انكاره
    اما اينكه چه نوع موسيقي چه تاثيري ميذاره مهمه و به قول يه بنده خدايي :
    آدم هر چيزي رو نبايد بخوره و به هر تصوير يا منظره اي نبايد نگاه كنه در مورد موسيقي هم گوش ما كه يكي از ورودي هاي ذهنمونه انبار هر نوع صدا و آهنگي نيست بلكه در مورد آنچه ميشنويم هم گزينش كنيم و بايد طبق ضوابطي باشه مخصوصا اگه قراره به مدت طولاني يا بارها اون رو بشنويم.
    يادتونه تو كامنت قبل گفتم چند سال قبل يه تحقيقي كرده بوديم در مورد موسيقي ؟
    تو چند تا از كتابهايي كه از نظر روان شناسي موسيقي رو تحليل كرده بود اومده بود كه:موسيقي مناسب اونيه كه اوج و فرود داشته باشه نه اينكه يه ريتمي دائما درش تكرار بشه.اگه تا به حال يك بار هم موسيقي هاي مطربي(رقص آور)يا تند به گوشتون خورده باشه متوجه حداقل يكي از آلات موسيقي شدين كه ريتم خاصي رو تو اون اهنگ تكرار ميكنه ، در موسيقي هاي مطربي قديمي چيزي مثل ضرب و در موسيقي هاي جديد چيزي مثل جاز.
    اين نوع موسيقي ها كه ريتم خاصي درش دائما تكرار ميشه و اوج و فرود نداره نه تنها مفيد نيست بلكه آثار مخرب زيادي به ذهن داره ، يكيش معتاد شدن به شنيدن اون نوع موسيقيه ،ديگه كم شدن تمركز از شنونده ست و يكي ديگه از آثار مخرب گوش كردن به موسيقي هاي مطربي و تند بي ارادگيه به نحوي كه فردي كه به صورت دائم اون موسيقي رو ميشنوه اگه شعري در اون اهنگ خونده شده باشه يا حرفي زده شده باشه اون شعر يا حرف در ضمير ناخود اگاه شنوده تاثير ميذاره و كم كم فرد رو به انجام اون كار ميكشونه.
    نميدونم جريان تاسف انگيز سميه و شاهرخ يادتونه يا نه؟ و چيزي در مورد موسيقي كه اون دوتا دائما گوش ميكردند شنيدين يا نه؟

    بسم الله الرحمن الرحيم

    اللهم عجل لوليک الفرج و العافيه و النصر

    سلام عليکم

    با عنايت خداوند متعال پايگاه وبلاگ نويسان ارزشي به همت جمعي از وبلاگ نويسان متعهد راه اندازي شد .

    بمنظور معرفي آثار برتر وبلاگ نويسان ارزشي به مخاطبان و بازديدکنندگان مقالات ارزشمند آنان به اشکال مختلف لينک مي گردد .

    با مراجعه به پايگاه و ثبت مقالات خود در اين امر مهم مشارکت نموده و ديگر دوستان ارزشي را نيز مطلع نمائيد .

    در منوي اصلي بخش راهنما توضيحات بيشتري در رابطه پايگاه داده شده است .

    آدرسهاي پايگاه :

    http://www.pw-arzeshi.com

    http://www.pw-arzeshi.ir

    مديريت روابط عمومي پايگاه وبلاگ نويسان ارزشي

    + eddieneed 
    در اينجا تذكر چند نكته لازم است:

    1ـ اين تقسيم‌بندي، به يكسان، موسيقي سنتي و موسيقي مدرن يا موسيقي شرقي و غربي را دربر مي‌گيرد. در نتيجه، در صورت اثبات حرمت يا حليت اين اقسام، فرقي بين موسيقي شرقي و غربي و سنتي و مدرن نخواهد بود؛ مگر اينكه بتوان نشان داد كه عنوانهاي سنتي و مدرن يا ايراني و آمريكايي يا شرقي و غربي دقيقا‌ً معادل و مساوي موسيقي متعالي و موسيقي مبتذل است، كه چنين كاري مشكل است. البته روشن است كه غرض دفاع از موسيقي غربي نيست، بلكه حفظ دقيق مرز حلال و حرام و جلوگيري از سوءاستفاده از مفاهيم و احكام ديني است. مقصود اين است كه نمي‌توان به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگي و استناد به فتواهاي فقهي همه اقسام و افراد موسيقي سنتي ايراني را حلال قلمداد كرد.
    2ـ مقصود از تأثير موسيقي، كه ملاك اين تقسيم است، تأثير مجموع ماده و صورت يا مضمون شعري و كيفيت صدا و آهنگ است. چه بسا مضموني عرفاني با كيفيتي همراه شود كه شهوتهاي پَست مادي را برانگيزد. از اين رو، نمي‌توان به بهانه سرودخواني، اشعار بلند و معنوي حافظ و مولوي را به صورتي مبتذل ارائه داد و آن را از قسم موسيقي حلال تلقي كرد و به همين ترتيب نمي‌توان قرائت قرآن را، به سبب مضمون آن، به هر صورت و كيفيتي مجاز و حلال دانست و نيز به بهانه سرود انقلابي و مبارزه با تهاجم فرهنگي به ترويج موسيقي مبتذل يا بي‌خاصيت پرداخت. همان گونه كه در پخش موسيقي بايد به اثرات سوء رواني پاره‌اي از آهنگها توجه داشت و از پخش موسيقيهايي كه سبب تشديد افسردگي و دلمردگي و انزوا و گوشه‌نشيني مي‌شود بايد خودداري كرد. اين نكته مهمي است كه از ديد هواداران موسيقي سنتي به دور مانده؛ همان‌ گونه كه ناسازگاري پاره‌اي موسيقيهاي سنتي ايراني باتوسعه نيز از نگاه هواداران توسعه به دور مانده است. توسعه نيز، همچون بسياري از مقولات اجتماعي ديگر، نه تنها اخلاق، كه موسيقي متناسب با خود را طلب مي‌كند.
    3ـ امروزه موسيقي به‌سبب تأثيرات يادشده از اهميت ويژه‌اي برخوردار است و نبايد صرفا‌ً به عنوان امري تفنني و سرگرم‌كننده، كه بود و نبود آن نقشي در زندگي آدمي ندارد، يا به عنوان امري كه تنها كاربرد منفي و مبتذل و متناسب با فسق و فجور دارد قلمداد شود. اين همان نقش زمان و مكان است كه نبايد از ديد تيزبين و جامع‌نگر فقيه پنهان بماند. در مقام استنباط حكم موسيقي نبايد فقط به شناخت عرفي و كاربرد مرسوم آن در صدر اسلام اكتفا كرد.
    باري اينك به سهولت مي‌توان ادعا كرد كه موسيقي يك وسيله است؛ وسيله‌اي كه هم مي‌تواند در خدمت اهداف انساني و اخلاقي و ديني قرار گيرد، به رشد و تعالي انسان كمك كند، او را در تحمل بار سنگين و طاقت‌فرساي زندگي ماشيني يار و مددكار بوده و تسكيني براي آلام و دردهاي بي‌شمار روحي و رواني او باشد، يا در بهره‌برداري بيشتر از طبيعت مفيد واقع شود و هم مي‌تواند در خدمت اهداف شيطاني و پليد و ضد اخلاقي و ضد ديني قرار گيرد. بديهي است كه تأثير و كاربرد همه اين اقسام چنان حياتي است كه نمي‌توان به سادگي از كنار آن گذشت و به كلي‌گويي و مجمل‌گويي اكتفا كرد و بدون مرزبندي دقيق بين انواع موسيقي با استفاده از مفاهيم زنده و قابل فهم عرف معاصر وظيفه فقهي خود را خاتمه يافته تلقي كرد يا موسيقي را در اصل حرام دانست، اما، از باب اضطرار و مصلحت پخش آن را جايز و مباح شمرد و متدينان راستين را در عمل با تضاد و دوگانگي روبه‌رو كرد.
    واقع‌بيني اقتضا مي‌كند كه بگوييم انقلاب نيز، مانند مقوله‌هاي ديگر، موسيقي خاص خود را مي‌طلبد و بدون چنين موسيقي‌اي تحقق آرمانهاي ديني و انقلابي، اگر ناممكن نباشد، دست كم مشكل خواهد بود و تجويز بي‌محابا و بي‌ضابطه و بدون گزينش موسيقي نيز يكي از موانع بزرگ بر سر راه رشد ديني و تعالي معنوي جامعه است؛ حتي اگر اين كار به بهانه دفاع در برابر تهاجم فرهنگي غرب صورت بگيرد، ظرافت‌انديشي مي‌طلبد.
    زيرا وقتي ذائقه شنوندگان به شنيدن موسيقي مبتذل يا بيهوده عادت كرد، اندك‌اندك به سوي استفاده از آهنگهاي مبتذل يا پوچ غربي نيز تمايل خواهند يافت. چرا كه هيچ تفاوت روشني بين اين دو نمي‌بينند و بدين ترتيب پخش چنين آهنگهايي نه تنها در درازمدت زمينه‌ساز تهاجم فرهنگي است، كه خود نمونه و موردي از اين تهاجم است.
    4ـ مي‌پذيريم كه آفرينش موسيقي، تا حد زيادي، متأثر از حالات دروني و روحيات و ويژگيهاي نفساني و تعهد اخلاقي و ديني موسيقيدانان، آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان است. از اين رو نمونه‌هاي موسيقي متعالي اندك و انگشت‌شمار است، اما، اگر امكان آفرينش چنين موسيقي‌اي براي هنرمندان متعهد مطرح شود، بدون شك، در شكوفايي خلاقيت هنري آنان در اين زمينه نقش بسزايي خواهد داشت.
    5ـ‌ پاره‌اي از پژوهندگان معاصر كه در زمينه موسيقي به تحقيق و نگارش دست زده‌اند به‌سبب تأثيرپذيري از فضاي كنوني جامعه و مسلم فرض‌ كردن حليت آهنگهاي موجود سنتي ادعا كرده‌اند كه در تشخيص موسيقي حرام بايد به متخصص مراجعه كرد و متخصصاني كه تشخيص اين موضوع در صلاحيت آنهاست، موسيقيدانان و نوازندگان هستند و برخي از اين افراد مدعي‌اند كه موسيقي حرام به‌سبب انحراف از ضوابط موسيقي و عدم مراعات گامها و فواصل دستگاههاي موسيقي سنتي پديد مي‌آيد. و بر اين اساس نتيجه مي‌گيرند كه مجتهدان و موسيقيدانان هر دو در تحريم و مخالفت با اين نوع از موسيقي و تحليل و موافقت با موسيقي اصيل و ناب سنتي هم‌داستان هستند. يعني چنين وانمود مي‌شود كه با بررسي تخصصي از سوي كارشناسان معلوم شده كه موسيقي ناب سنتي تماما‌ً حلال است و موارد حرام يا سنتي نيست يا ناب نيست.
    + eddieneed 
    موسيقي از منظر علمي

    تأثيرات مثبت و منفي موسيقي در روان آدمي موضوع مطالعات روان‌شناسانه است. بدون شك بسياري از فشارها، اضطرابها و آشفتگيها و عقده‌هاي رواني از برآورده نشدن تمايلات و آرزوهاي پيدا و پنهان آدمي ناشي مي‌شود. با توجه به محدوديتهاي گوناگوني كه در محيط اجتماعي و در روابط با ديگران، انسان را احاطه كرده است، بسياري از اين آرزوها جامه عمل در برنخواهد كرد و اين امر سلامت رواني فرد و جامعه را در معرض تهديد جدي قرار مي‌دهد. اين است كه بايد براي رفع اين مشكل چاره‌اي انديشيد و يكي از چاره‌هاي اساسي و كارساز اين مشكل، بيان و ابراز اين آرزوهاست و موسيقي نيز، مانند هنرهاي ديگر، محمل مناسبي براي بيان و تسكين و تخفيف اين فشارهاست. از اين رو موسيقي‌درماني يكي از روشهايي است كه در روان‌درماني براي درمان و حل مشكلات رواني به كار مي‌رود.
    ارتباط وثيق و عميق موسيقي با زوايا و ابعاد مختلف روح انسان موجب حسن استفاده يا سوء استفاده از آن شده و مي‌شود. پاره‌اي از انواع موسيقي صرفا‌ً به منظور تحريك شهوت و برانگيختن گرايشهاي مادي و حيواني توليد و مصرف مي‌شود. پاره‌اي ديگر احساسات متعالي و معنوي را در شنونده برمي‌انگيزد و پاره‌اي بي‌تأثير و خاصيت است. قسم چهارمي هم هست كه گره‌هاي كور رواني را گشوده و تنشهاي عصبي را تخفيف و آلام رواني را تسكين مي‌بخشد و نيز قسم ديگري كه روح حماسي را در شنونده برانگيخته و موجب قوت قلب و ايثار و جانفشاني او در ميدان نبرد مي‌شود و قسمي ديگر كه نشاط و سرزندگي را در شنونده برمي‌انگيزد و برخي نيز موجب افسردگي و ملال مي‌شود. پاره‌اي از آهنگها تلطيف روح را سبب مي‌شود و پاره‌اي ديگر خشونت و سنگدلي را تقويت مي‌كند. پاره‌اي از موسيقيها نقش مؤثري در كاهش خشونت ناشي از تمدن ماشيني و تلطيف احساسات و ايجاد همبستگي روحي بين انسانهاي بيگانه بازي مي‌كند و پاره‌اي ديگر آتش كينه و دشمني را دامن مي‌زند.‌ آري همه اين تأثيرات، كاربردهاي گوناگون موسيقي در خصوص انسان را رقم مي‌زند.
    از سوي ديگر تأثير موسيقي در رشد گياهان و حيوانات و افزايش بازدهي محصولات كشاورزي و دامپروري، كاربردهاي آن را در اين دو زمينه به طور جدي مطرح كرده است. همه اين كاربردها، با توجه و تكيه بر بررسيهاي علمي، روز به روز در حال گسترش است. البته پاره‌اي از اين كاربردها از قديم‌الايام شناخته‌شده و معمول بوده است؛ مانند استفاده‌اي كه در صدر اسلام از موسيقي براي رفع خستگي شتران در پيمودن مسافتهاي طولاني مي‌شده و بر اساس پاره‌اي از روايات در شرع نيز به حليت «آهنگ هدي» آن حكم شده است.
    اينك با توجه به شناخت عرفاني و علمي موسيقي مي‌توانيم انواع آن را به لحاظ تأثير به چهار دسته زير تقسيم كنيم:
    1ـ‌ موسيقي متعالي
    2ـ موسيقي مفيد
    3ـ موسيقي مبتذل
    4ـ موسيقي بيهوده
    با عنايت به اقسام موسيقي و رجوع به نصوص ديني، حكم هر قسم از اقسام موسيقي را مي‌توان استنباط و به فهمي صريح و روشن از حكم هر قسمت دست پيدا كرد. تنها در اين صورت است كه به وظيفه ديني خود در مقام شناخت حكم موسيقي مي‌توان عمل كرد و در مقام عمل به اين حكم نيز مشكلي وجود نخواهد داشت. اينك لازم است از هر يك از اين اقسام تعريف دقيق‌تري به دست دهيم:
    1ـ موسيقي متعالي يا موسيقي عرفاني، قسمي از موسيقي است كه احساسات متعالي را در شنونده برمي‌انگيزد. او را به ياد خدا و بهشت مي‌اندازد و دلبستگي به دنيا را در وجود او كاهش مي‌دهد و رغبت به عبادت و اطاعت از خدا و تقوا و دينداري را در دل او برمي‌انگيزد و دوري از گناه را سبب مي‌شود. اين موسيقي با ايجاد غم يا وجدي عارفانه، تقرب به خدا و دوري از جز او را سبب مي‌شود و زمينه مساعدي براي حضور قلب و توجه به خداوند در عبادت فراهم مي‌آورد. بدين ترتيب چنين موسيقي‌اي كاملا‌ً در راستاي اهداف متعالي دين قرار دارد. نقش اين موسيقي در تلطيف روح و پرورش فضايل اخلاقي نيز قابل توجه است. در يك كلام موسيقي متعالي زمينه‌ساز تجربه ديني است كه غايت‌القصواي عارفان است.
    2ـ موسيقي مفيد، گونه‌اي از موسيقي است كه كاربرد مفيد و مثبت دنيايي داشته و از عوارض سوء اخلاقي و ديني منزه است. تفاوت موسيقي مفيد با موسيقي متعالي در اين است كه در اولي فوايد اخروي و معنوي مورد نظر است و در دومي فوايد و نتايج مثبت دنيوي؛ مانند رفع خستگي، معالجه امراض روحي و...
    3ـ موسيقي مبتذل، برخلاف دو قسم پيشين، موجب تحريك و تهييج شهوت در قلب و روح شنونده مي‌شود. دلبستگي به طبيعت و دنيا را تشديد مي‌كند و انسان را از ياد خدا باز مي‌دارد و به ارتكاب گناهان سوق مي‌دهد. اين موسيقي مستلزم فساد اخلاقي و ترويج بي‌ديني و لاقيدي و دنياگرايي و خودفراموشي و گسترش فحشا و گرايش به منكرات و زير پا نهادن ضوابط ديني و اخلاقي است.
    4ـ و سرانجام موسيقي بيهوده، قسمي از موسيقي است كه هر چند مستقيما‌ً تأثير سوئي دربرندارد، اما سبب سرگرمي و اتلاف وقت و گرايش به پوچي و دست كشيدن از كارهاي نيك و گذران عمر به بيهودگي و بطالت شده و مانع تلاش در راه سازندگي فردي و اجتماعي مي‌شود. تفاوت موسيقي مبتذل با موسيقي بيهوده در اين است كه موسيقي مبتذل عوارض سوء اخروي دارد و مستقيما‌ً با اهداف دين در تضاد و ناسازگاري است، در حالي، كه موسيقي بيهوده عمدتاً به ضررهاي دنيوي مي‌انجامد. در حقيقت اين دو قسم دقيقا‌ً در برابر دو قسم اول و دوم قرار مي‌گيرند. موسيقي متعالي به لحاظ تأثيرش با موسيقي لهوي و موسيقي مفيد با موسيقي بيهوده و لغو در تضاد و ناسازگاري است. تفاوت اين دو قسم با يكديگر، تفاوت كار لهو با كار لغو است و همان‌گونه كه به‌زودي خواهيم ديد، يكي از معيار حرمت موسيقي، لهو و لغو بودن آن است.

    + eddieneed 

    موسيقي و سلامت


    معمولا وقتي انسان به موسيقي مورد علاقه خود گوش مي دهد احساس لذت مي كند و حالت مطبوعي به او دست مي دهد كه اين وضع در مورد بيماران رواني نيز صدق مي كند. گوش كردن به موسيقي ملايمي كه دوست داريم به اعصابمان آرامش مي بخشد. فايده ديگر موسيقي در زمينه درمان تاثير آن در شخصيت بيمار رواني ، اجتماعي كردن آنان است . بيماران رواني كه معمولان از حيث روابط اجتماعي و مردم داري ، افراد ناتواني هستند به وسيله آوازهاي جمعي از انزوا بيرون مي آيند و دست كم بطور موقت اجتماعي مي شوند. به وسيله موسيقي مي توان بيماران را به هنگام درمان هاي دشوار و حتي عمل هاي جراحي تا حدودي از خود و رنج خود غافل ساخت . يكي ديگر از فوايد موسيقي درماني پديد آوردن احساس آسودگي و آرامش در بيمار است . از اين گذشته به بيماران ياري مي كند كه زمان را به خوشي بگذرانند و كمتر خسته شوند. همچنين اين كار براي شل كردن عضلات و كسب آرامش و نشاط مفيد است . موسيقي لذت تلقين پذيري انسان را تخفيف مي دهد، در حواس و آستانه آنها تاثير و واكنش هاي عضلاني را تقويت مي كند. روانپزشكان كه براي آرامش بخشيدن به اضطراب هاي هيجاني شديد از موسيقي به جاي دارو و آرامبخش استفاده مي كنند و
    در اين زمينه موفقيت هايي كسب كرده اند، معتقدند كه موسيقي با بنيادي ترين سطح احساسات ما تماس پيدا مي كند. ترديد نبايد داشت كه موسيقي در پوسين هاي بدني و فيزيولوژيك سخت موثر است . پژوهشگران به اين نتيجه رسيده اند كه موسيقي ميزان سوخت و ساز بدن را بالا مي برد، انرژي ماهيچه ها را مي افزايد، حركات تنفسي را تند مي كند و نظم آن را مختل مي سازد و نيز در فشار خون و ترشحات داخلي بدن تاثير مي گذارد. تحقيقات بسياري نشان مي دهد كه بين احساس لذت و استراحت اندام هاي بدن و نيز بين خستگي و احساس درد رابطه بسيار نزديكي وجود دارد. از اين رو در هنگام استراحت نبايد به موسيقي ناآشنا و نامطبوع گوش دهيم . نغمه هاي دلنشين موسيقي تماس مستقيمي با دستگاه عصبي خودكار دارد. در آزمايشگاه هاي روانشناسي در سال هاي اخير آزمايش هاي دقيقي در مورد تاثير موسيقي در كار افراد به عمل آمده است . بطور كلي آنان به اين نتيجه مي رسند كه موسيقي از ملال خاطر مي كاهد و موجب مي شود كه خستگي ديرتر عارض افرادي كه سرگرم كار هستند، بشود.
    توصيه هاي ساده و سودمند
    افكار خود را در زيبايي آواي موسيقي رها سازيد بهتر است غم هاي خود را در قالب موسيقي بيان كنيد.
    به موسيقي هاي آرام فاقد تحرك زياد گوش فرا دهيد.
    دقايقي را به خود اختصاص دهيد و كاري كنيد كه به شما احساس آرامش دهد. (گوش دادن به موسيقي آرام )
    در پراضطراب ترين لحظات زندگي تان به موسيقي مورد علاقه خود گوش دهيد.
    در خانه موسيقي آرام بگذاريد تا محيطي آرامبخش را به وجود آوريد. با گوش دادن به موسيقي آرام ، خود را در فضا و زمان ديگري ميهمان كنيد.
    هنگامي كه احساس ناراحتي مي كنيد به موسيقي آرام بدون كلام گوش دهيد.
    در كنسرت موسيقي خواننده مورد علاقه خود شركت كنيد.

    + eddieneed 

    موسيقي از اضطراب مي کاهد

    اولين چيزي که معمولاً با شنيدن کلمه «موسيقي درماني» به ذهن مي آيد اين است که با پديده ي پيچيده اي روبرو هستيم. پديده اي که احتمالاً به دليل تازگي اش (به خصوص در کشور ما)، هنوز از ديد بسياري از مردم عجيب و ناشناخته باقي مانده است.

    شايد بهترين راه براي درک موسيقي درماني مراجعه به زندگي روزانه باشد. بارها تجربه کرده ايم که چطور يک موسيقي آرام ما را از اضطراب و خستگي مي رهاند و در مقابل، يک موسيقي شاد ما را به دنياي ديگري مي برد.

    موسيقي درماني برعکس آنچه که بسياري از مردم مي پندارند، فقط براي افرادي که از مشکلات خاصي چون عقب ماندگي، تأخير يافتگي رشد، معلوليت هاي جسمي و بيماري هاي رواني رنج مي برند، نيست. بلکه افراد عادي هم مي توانند براي رسيدن به آرامش بيشتر اين روش را امتحان کنند.

    اگر باور داشته باشيم که موسيقي زبان فطرت انسان است، آنگاه برايمان آسان خواهد بود تا تأثير موسيقي را بر روح و روان، عواطف و به طور کلي زندگي بشر درک کنيم. موسيقي، انسان را در رؤياها و آرزوها و احساساتش فرو مي برد. هيچکس نمي تواند براي آغاز «موسيقي درماني» زمان مشخصي را تعيين کند. شايد مبالغه نکرده باشيم اگر بگوييم که تاريخچه موسيقي درماني به قدمت حرف هاي ارسطو و افلاطون است. اگرچه به قولي از نظر علمي «نت نويسي» حدود 50 سال است که ما با اين دستاورد جديد آشناييم. با اين حال استفاده بشر از موسيقي با توجه به ابزار قابل دسترس او، کاري آسان بوده است. ريتم و ملودي که از ارکان اساسي موسيقي اند، در سرشت انسان وجود داشته است. همانطور که در فيلم هايي که به نمايش زندگي قبايل اوليه مي پردازند، با مراسم و آيين هايي روبرو هستيم که در آنها موسيقي عامل مهمي براي فرونشاندن ترس ، اضطراب ، غم و يا افزايش شادي است و به طور مثال در تاريخچه ماجراي غرق کشتي «تايتانيک» مشاهده مي کنيم که دسته موسيقي کشتي تا زمان غرق آن، دست از نواختن و روحيه دادن به مردم برنداشت.

    تاريخچه موسيقي درماني حرفه اي

    موسيقي درماني حرفه اي از قرن 20، پس از جنگ جهاني اول و دوم شروع شد، يعني زماني که موسيقي دانان جوامع (از هر نوع: آماتور و حرفه اي) به بيمارستان هاي سراسر آمريکا رفتند تا براي سربازاني که در جنگ دچار آسيب هاي رواني و جسماني فراوان شده بودند، موسيقي بنوازند. عکس العمل قابل توجه فيزيکي و احساسي بيماران به موسيقي باعث شد تا پزشکان و پرستاران بيمارستان، تقاضاي استخدام موسيقي داناني را در بيمارستان ها کنند.

    موسيقي درماني، تنها شنيدن موسيقي نيست. آن گونه که در منابع مختلف راجع به موسيقي درماني ديده مي شود، افراد با نواختن موسيقي و حتي آواز خواندن قادرند به همان نتايج شنيدن موسيقي دست پيدا کنند.

    به زودي اين موضوع که موسيقي دانان به آموزش هاي اوليه جهت اهداف اين کار احتياج دارند، مشهود شد. اولين بار در دنيا، رشته «موسيقي درماني» در دانشگاه ميشيگان آمريکا در سال 1994 شکل گرفت.

    به گفته دانشمندان: «نغمه هاي موسيقي برحسب ترکيب فاصله ها و ريتم، داراي ارتعاشات خاصي هستند که با تحريک ارتعاشات سلول هاي عصبي، احساس و انگيزه اي را تقويت، تضعيف و يا منتقل مي سازند.

    اگرچه فوايد درمان با موسيقي از دوران هاي قبل مطرح بوده است، اما تا قبل از اين که در قرن اخير به عنوان يک رشته تخصصي شناخته شود، خوب معرفي نشده است،» به گفته پژوهشگران مرکز پزشکي نيويورک، شنيدن موسيقي هاي کلاسيک و حتي موسيقي جاز موجب کاهش اضطراب و افزايش تحمل درد در بيماران مي شود.

    موسيقي درمان در ايران

    هر قومي برحسب ويژگي هاي عاطفي و فرهنگي خود داراي موسيقي خاصي است.

    ايران به عنوان يکي از تمدن هاي کهن، علاقه و قابليت فرهنگي خود را در استفاده از موسيقي نشان داده و در زمينه هاي درماني، روحي و عرفاني از اين پديده استفاده کرده است.

    مراجعه به گذشته تاريخي و دانشمندان مشهوري چون فارابي و ابوعلي سينا ، صريحاً اهميت موسيقي و تأثير آن بر جسم و روح را به ما اثبات مي کند. به طور مثال فارابي در کتاب موسيقي الکبير و ابوعلي سينا در کتاب قانون، به اين نکته اشاره مي کنند.

    فارابي تحقيقات گسترده و ارزشمندي در اين مورد انجام داده و يافته هاي او سال ها مورد توجه دانشمندان و کشورهاي ديگر دنيا قرار مي گيرد. همچنين «ابن سينا» در کتاب «قانون» تأثير موسيقي را در اعضاي بدن و رفع امراض جسماني بيان مي کند. فارابي سه خاصيت براي موسيقي در نظر مي گيرد: احساس انگيزه، نشاط آور و خيال انگيز و گاه موسيقي قادر است هر سه اين خصوصيات را با هم دارا باشد.


    منبع: روزنامه ايران

    + eddieneed 
    موسيقي به جاي آسپرين، راه جديد درمان بيماري! [ July 16, 2006 ]

    ايسکانيوز ـ گوش دادن به موسيقي و يادگيري آن، مي‌تواند يکي از راه‌هاي موثر درماني باشد.
    براساس تحقيقات انجام شده بر روي 60 بيمار، يکي از فوايد موسيقي آن است که اگر پزشکان براي بيماران خود، به جاي آسپرين، گوش دادن به موسيقي را تجويز کنند، بيماران بهبودي خود را به دست مي‌آورند. موسيقي مي‌تواند يکي از راه‌هاي درمان افسردگي، اضطراب و افزايش احساس باشد، چرا که موسيقي مي‌تواند تغييرات چشمگيري در سيستم ايمني بدن ايجاد کند. علاوه بر اين افرادي که مبتلا به بيماري‌هاي مزمن هستند،

    + eddieneed 

    خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد. رسول اكرم (ص)

    اديان و نژادها بي شمارند اما زبان و روح يكي است، زبان عشق. موسيقي نوعي زبان عشق است.

    ] كاربرد موسيقي براي درك زيبايي و سلامت زندگي اجتناب ناپذير است[


    از بدو خلقت انسان، نيازهاي متنوعي(اعم از جسمي و رواني) با او همراه بوده كه براي برآورده ساختن اين نيازها سازگاري با محيطش به ابزارهايي نياز داشته است.
    هنر به عنوان يكي از وسايل اوليه ي سازگاري بشر در خدمت نيازهاي كمال جويي و زيبا طلبي و از طرف ديگر، آرامبخش ناراحتي ها و سختي هاي زندگي او بوده است. موسيقي شكلي از هنر است كه احساس، عاطفه، ادراك و شناخت انسان را بدون نياز به تكلم و زبان منتقل مي كند.
    استفاده ي بشر از موسيقي، امري آسان و قابل دسترس بوده است، چون ريتم و ملودي، به عنوان دو ركن اساسي موسيقي، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفي آواگريها و حركات ريتميك نيز نيازي به تكلم نداشته است. از اين رو در بيشتر قبايل ابتدايي مراسم و آيين هاي مختلف موسيقيايي كه وسيله اي براي ابراز همبستگي جمعي و از بين بردن ترس ها و غم ها و ايجاد آرامش و شادي و اراده در بين افراد قبيله بوده برگزار مي شده است.
    موسيقي زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشري است و هر قوم و ملتي بر حسب ويژگي هاي عاطفي و فرهنگي خود، موسيقي خاصي دارد. با درك موسيقي، عواطف زيبا، همدردي و تفاهم بيشتر قلبي ميسر خواهد شد.
    پژوهشگران توصيه مي كنند كه والدين روزانه يك ساعت براي فرزندان كوچك خود موسيقي پخش كنند. اين عمل موجب بهتر شدن وضعيت تغذيه، خواب و افزايش وزن آنها مي شود. (تله تكست شبكه 2 سيما)
    موسيقي و درمان
    از ابتداي تاريخ، بشر از موسيقي براي شفاي بيماران استفاده مي كرده است. براي مثال؛ ريتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمي داشته است.
    ارسطو مي گويد: از موسيقي مي توان در بسياري از شئون زندگي، تربيت، سرگرمي، درمان، خوشگذراني و تعديل احساسات و عواطف استفاده كرد. (منتهي تصريح مي كند كه گرچه پر كردن اوقات فراغت، امري لازم است، ليكن بايد با نوعي از موسيقي مفيد و تعالي بخش پر شود).
    فارابي موسيقي را با سه خاصيت مطرح مي ساخت: احساس انگيز، نشاط انگيز، خيال انگيز و يا تحت شرايطي هر سه خصوصيت را دارا مي باشد.
    نغمه هاي موسيقي بر حسب تركيب فواصل و ريتم داراي ارتعاشات خاصي هستند كه با تحريك ارتعاشات سلول هاي عصبي احساس و انگيزه اي را تقويت، تضعيف و يا منتقل مي سازند. اگرچه فوايد درمان با موسيقي از دوران هاي قبل مطرح بوده است، اما تا قبل از اينكه در قرن اخير به عنوان يك رشته تخصصي شناخته شود خوب معرفي نشده است.
    امروزه از تأثير و فوايد موسيقي در مراحل مختلف رشد و زندگي انسان (از دوره جنيني تا سالمندي) گياهان و جانوران سخن به ميان مي آيد، و از تغييرات آن بر روي سيستم هاي حسي حركتي، هيجاني-عاطفي، ترشح غدد، هوشياري و آگاهي و شناخت فرد بحث مي شود.
    به گفته پژوهشگران مركز پزشكي نيويورك، شنيدن موسيقي هاي كلاسيك و حتي موسيقي جاز موجب كاهش اضطراب و افزايش تحمل درد بيماران مي شود. (تنسي ويليامز)
    مقدمه اي بر موسيقي درماني
    شايد تا كنون مطالبي در روزنامه ها، مجلات، محل كارتان يا در بين مردم درباره ""موسيقي درماني"" خوانده يا شنيده باشيد. موسيقي درماني يك رشته جديدي است و فقط به مدت پنجاه سال است كه به عنوان يك تخصص كلاسيك و حرفه اي توسعه پيدا كرده است.
    بر طبق تعريفي كه "" انجمن ملي موسيقي درماني"" (NAMT) ارائه داده است، موسيقي درماني عبارتست از "" كاربرد موسيقي تأمين، حفظ و بهبود سلامت جسماني و رواني در واقع موسيقي درماني كاربرد منظم موسيقي است، بطوريكه موسيقي درمانگر مستقيما"" در يك محيط درماني، تغييرات دلخواه را در عواطف و رفتار درمانجو ايجاد مي كند.... )
    به طور خلاصه در موسيقي درماني با استفاده از موسيقي، كه يك رسانه هنري خلاق است، به افرادي داراي مشكلات گوناگون، به منظور دستيابي به بهداشت رواني و جسمي آنان كمك مي شود.
    موسيقي درماني در درمان افرادي كه ناتواني هاي مختلفي از جمله عقب ماندگي ذهني، تأخير يافتگي رشدي، معلوليت جسمي، بيماري رواني و... داشته اند، به طور موفقيت آميزي جواب داده است.
    موسيقي درمانگر، اهداف و مقاصد را بر اساس نيازهاي خاص درمانجو دنبال مي كند. فنون مختلفي براي پيشبرد اين اهداف استفاده مي شود.براي مثال، آواز خواندن مي تواند به افراد مبتلا به بيماري آلزايمر كمك كند تا حافظه دراز مدتشان را به كار اندازند، نواختن آلات موسيقي با همسالان يا درمانگر مي تواند مهارت هاي ميان فردي را افزايش دهد و كاركردهاي اجتماعي را بهبود بخشد. از همه مهمتر اينكه افراد احساساتشان را در روشي مطمئن و لذت بخش بوسيله نواختن موسيقي، گوش كردن به موسيقي و رقصيدن به همراه موسيقي بيان مي كنند.
    البته موسيقي درماني فقط در خدمت افرادي كه داراي انواع مختلف ناتواني ها هستند به كار برده نمي شود، بلكه در شرايط مختلف پزشكي نيز سودمند است. از جمله كاهش فشار رواني يا درد، زايمان، توانبخشي بيماران سكته اي و مبتلايان به بيماري پايانه(بيماري هايي كه علاج ناپذيرو مرگبار هستند، مثل ايدز). مساله عمده كه در اينجا براي درمانگر مطرح است كاهش درد و تحمل آن در شيوه درمان است و يا كمك به بيمار براي دستيابي به كاركردهاي بهينه.


    + eddieneed 
    فوايد موسيقي

    فوايد موسيقي


    نويسنده: آرمند


    تحقيقات بسياري براي کشف فوايد مختلف گوش دادن و نواختن موسيقي انجام گرفته است


    . مشاهده ي شواهد بسياري که همه نشاندهنده ي تاثيرات مثبت موسيقي بوده اند،


    از خاصيت تسکين بخش آن بر اوضاع رواني انسانها گرفته تا تسريع رشد جنين در شکم مادر، باعث شده انسانها پي به قدرت شگرف موسيقي ببرند.


    فوايد احساسي


    يک آهنگ به جا و مناسب قادر است فرد را از درگيري هاي زندگي رها کرده و حال و هواي خوبي به او بدهد. همه ي ما گاهي از نظر عصبي به هم مي ريزيم، و بيشتر مردم براي بيرون آمدن از اين حالت به موسيقي پناه مي برند. مهمترين دليل آن اين است که موسيقي نسبت به ساير ابزار و وسايل، توانايي و قدرت بيشتري براي بيان احساسات ما دارد. به علاوه، ما در موقعيت هاي مختلف نوع متفاوتي از موسيقي را انتخاب مي کنيم که با حال و هواي ما سازگار باشد.


    براي افزايش رابطه ي احساسات خود با موسيقي سعي کنيد بين آهنگ هاي مختلف و روحيه هاي مختلف رابطه برقرار کنيد. با اينکار، وقتي حال و هواي خاصي داشتيد، دقيقاً مي دانيد که کدام آهنگ يا کدام نوار موسيقي با روحيه ي شما سازگار است.


    موسيقي و ورزش


    تا به حال دقت کرده ايد که چطور آهنگ هاي بخصوص کارايي شما را هنگام ورزش کردن در باشگاه بالاتر مي برند؟ همين امروز قبل از رفتن به باشگاه دستگاه MP3 خود را با آهنگ هايي از AC/DC و Nana Mouskouri پر کنيد و ببينيد که چقدر با اشتياق تر و چابک تر ورزش خواهيد کرد. تحقيقات نشان داده است که آهنگ هاي پرجنب و جوش و مهيج، تنش و کشش عضلات را افزايش مي دهند در حاليکه آهنگ هاي آرام و ملايم اين تنش و فشار را کاهش مي دهند.


    محققين همچنين دريافته اند که موسيقي مي تواند مهارت هاي حرکتي را تقويت کند. بنا بر تحقيقي که بر تعدادي دانش آموز دوران دبستان انجام گرفته است، گفته ميشود که کودکاني که حين گوش دادن به موسيقي مهارت هاي حرکتي اوليه مثل پرتاب کردن، پريدن، و گرفتن را ياد مي گيرند بسيار بهتر از آندسته کودکاني آموزش مي گيرند که بدون گوش دادن به موسيقي اين فعاليت ها را ياد مي گيرند.


    مُسَکِن درد


    موسيقي توانايي تسکين درد را نيز دارد. طبق تحقيقات انجام شده موسيقي ميتواند تا %21 دردهاي شديد و مزمن را کاهش دهد. اين تحقيق بر روي 60 بيمار که به دو گروه با موسيقي و بدون موسيقي اقسيم شده اند، انجام گرفته است.


    نتايج به دست آمده از اين تحقيق نشان داده است که افرادي که هر روز از هفته به مدت يک ساعت به موسيقي گوش داده اند، نسبت به آنها که به موسيقي گوش نداده اند، علائم بهبودي بخش رواني و جسمي بيشتري از خود نشان داده اند.


    همانطور که قبلاً هم گفته شد، موسيقي قادر است حال و هواي شما را عوض کند و روحيه ي شما را بهتر کند. به همين خاطر قادر است که زمان بهبودي بيماران را تسريع کند، همانطور که بيماران مثبت انديش بسيار سريعتر از بيماران منفي گرا معالجه و درمان مي شوند. البته موسيقي را نبايد به عنوان اصلي ترين وسيله ي درماني براي درد در نظر گرفت، بلکه بايد همراه با راه اصلي درمان به گوش بيمار برسد تا به بهبودي او کمک کرده و آن را تسريع بخشد.


    بالا بردن نمره هاي دانش آموزان


    طبق تحقيقات انجام شده موسيقي به هيچ عنوان باعث منحرف کردن حواس نميشود. در واقع براي فکر کردن بسيار هم مفيد است. محققان دريافته اند که گوش دادن به موسيقي ظرفيت يادگيري دانش آموزان را بالا مي برد و باعث مي شود نمره هاي بهتري بگيرند.


    البته هنوز سبک و استيل مناسب براي چنين موقعيت هايي به درستي کشف نشده است، و کسي نمي داند که سبک هاي مختلف در اين مسئله تاثيرگذار است يا خير. تنها چيزي که مي دانيم اين است که گوش دادن و خلق موسيقي باعث تقويت يادگيري زبان، مهارت هاي رياضي و مهارت هاي اجتماعي مي شود.


    رابطه ي پيشرفته با مغز


    برخي تحقيقات نشان داده است که افرادي که موسيقي مي نوازند، رابطه ي پيشرفته تري بين سمت راست و چپ مغزشان وجود دارد.


    متخصيت ادعا مي کنند که موسيقي براي انتقال سيگنال ها در سر انسان مثل ورزش عمل مي کند. اين سيگنال ها براي فعال سازي ساير وظايف مغز مورد استفاده قرار مي گيرند.


    در تحقيق انجام شده نشان داده شد که گوش دادن به موسيقي کلاسيک، به ويژه به سوناتا پيانو موتزارت، باعث شده که افراد بتوانند تست IQ را با موفقيت بهتري انجام دهند.


    زبان جهاني


    يک گروه گمنام موسيقي در استراليا به نام The Cat Empire گفته است که: "موسيقي زبان همه ي ماست..." همين مسئله باعث مي شود که وقتي يک امريکايي و آرژانتيني که خيلي خوب زبان هم را نمي فهمند با هم گفتگو مي کنند، بحثشان فقط درمورد لِد زِپلين، متاليکا، اريک کلَپتون، رولنگ استون، و پِرل جَم باشد.


    حقيقت اين است که موسيقي در بسياري از جنبه هاي حيات انسان تاثير مثبت دارد. دنياي موسيقي بي انتهاست و تاثير آن بر انسان نيز به همين ميزان چند برابر ميشود. همين چندگانگي هارموني، نظم و فرکانس است که انجام تحقيق در اين زمينه را براي محققان مشکل کرده است.



    قطعه ي آخر !


    چه واقعيت باشد چه تصور، قدرت بيکران موسيقي غير قابل انکار است. از تقويت قدرت يادگيري گرفته تا برطرف کننده ي دردها، به نظر مي رسد که موسيقي تاثيري مثبت بر کليه ي جنبه هاي زندگي انساني دارد که قادر به شنيدن هارموني است.


    + eddieneed 
    تاثير مستقيم موسيقي بر هر دو نيم کره مغز باعث مي شود هماهنگي ميان آنها بيشتر شده، بهره هوشي بالاتر رود.

    موسيقي درماني يکي از حرفه هاي درمان پزشکي همانند کار درماني و فيزيوتراپي است که در آن از موسيقي براي درمان جسم، روان، هوش، بهبود رفتارهاي اجتماعي استفاده مي شود. اين روش درماني بسيار قدرتمند بوده و عاري از هرگونه خطر است که نتايج منحصر به فردي را نيز در پي دارد.

    موسيقي درماني بر رفتارهاي کودکان تاثير بسيار مثبتي دارد و با ايجاد يک سري تجربيات موسيقايي در تسهيل گسترش ارتباطات کودکان، احساسات اجتماعي، اعصاب و افزايش هوش آنها بسيار موثر است.

    موسيقي درماني مي تواند کيفيت زندگي کودک را در عرصه هاي مختلف بالا ببرد؛ نظير ارتباط کودک با کودک ديگر، کودک و خانواده، ارتباط کودک و پزشک درمانگر يا معلم، و ...

    اين ارتباطات به وسيله المانهاي موجود در موسيقي و توانايي نفوذ موسيقي به اعماق روح انسان تسهيل مي شوند و در نهايت فضاي مثبت و موقعيت عالي براي رشد کودک فراهم مي آورند.

    فوايد موسيقي درماني براي کودکان
    نتيجه بسياري از تحقيقات انجام شده در پروژه هاي موسيقي درماني نشان مي دهد که :

    • موسيقي تمام حواس را تحريک کرده و زندگي کودک را تحت شعاع خود قرار مي دهد و باعث افزايش بسياري از مهارتهاي او مي شود.

    • بيشترين تاثير اين روش درماني هنگامي است که کودک اجازه مي يابد تا خود لذت اجراي موسيقي را تجربه کند.

    • موسيقي درعين تهييج کنندگي مي تواند آرامش دهنده نيز باشد.

    فعاليتهاي موسيقايي مفرح - که نمونه هاي آن در مهد کودک ها اجرا مي شود - اغلب براي ايجاد حس موفقيت در کودک طراحي مي شوند و عمومآ باعث مي شوند تا کودکان اعتماد بنفس پيدا کرده و از وجود خود احساس رضايت کنند.

    • ثابت شده است که موسيقي مي تواند ميزان تحمل درد در کودکان را بهنگام بيماري يا موقعيت هاي شامل استرس افزايش دهد.

    • موسيقي مي تواند مشوق اجتماعي تر شدن کودکان شود و توانايي آنها را در نشان دادن نظرات و احساسات و نير برقراري ارتباط با ديگران افزايش دهد.

    • تاثير موسيقي بر هر دو نيم کره مغز باعث مي شود تا ارتباط اين قسمتها با يکديگر تسهيل شده، بهره لحظه اي هوشي بالا رود. اين هماهنگي همچنين براي درمان لکنت کلام بسيار مفيد است.

    موسيقي مي تواند مشوق اجتماعي تر شدن کودکان شود.
    يک تحقيق واقعي که در سال 1996 انجام شد
    يکي از افرادي که با روش موسيقي درماني روي توانايي هاي کودکان فعاليت مي کرد، شاگردي داشت که علاوه بر برخي نارسايي هاي جسمي دچار نوعي تاخير و کندي در انجام حرکات بدني، ناتواني در صحبت کردن و برقراري ارتباط با ديگران بود.

    اين دختر کوچک شش ساله از سن سه سالگي تحت درمان توسط موسيقي قرار گرفته بود و درمانگران او خيلي زود متوجه توانايي هاي بالاي اين دختر در درک و اجراي موسيقي شده بودند و به همين جهت استفاده از موسيقي درماني را براي او پيشنهاد داده بودند.

    نکته جالب آن بود که اين دختر باوجود داشتن تنها چهار انگشت در هر دست خود، خيلي زود توانست توانايي نواختن پيانو را بدست آورد. او با وجود آنکه به ندرت صحبت مي کرد، مي توانست بدون داشتن غلط موسيقايي درست آواز بدون کلام بخواند.

    نحوه درمان از ابتدا بصورت جلسات 45 دقيقه اي در هفته از سال 1996 شروع شد و به مدت سه سال ادامه پيدا کرد. بتدريج طول زمان درمان از 45 دقيقه به يک ساعت رسيد.

    نتيجه کار بسيار رضايت بخش بود، او در پايان سه سال درمان - يعني در سن شش سالگي - مي توانست به راحتي جملات سه يا چهار کلمه اي بسازد، مهارتهاي اجتماعي قوي پيدا کرده بود و اعتماد بنفس لازم را براي زندگي متکي به خود را کسب کرده بود.

    علاوه بر موارد بالا او به اين مهارت بسيار دشوار دست يافته بود که مي توانست در آن واحد پيانو بزند و آوزا بخواند. در حالي که در اوايل دوره درمان اجازه نمي داد کودکان ديگري در کنار او ساز بزنند، هم اينک با بهبود و رشد رفتار اجتماعي در او، بسادگي بصورت گروهي با دوستان خود ساز مي زد.

    او در شش سالگي با پيانو ملودي اجرا مي کرد و درمانگر در کنار او و يا با ساز ديگر با او همراهي مي کرد. هنگامي که در مراسمي از او خواسته مي شد که براي ديگران پيانو بزند براحتي آنرا قبول مي کرد.

    متخصصين موسيقي درماني چه مي کنند؟
    متخصصين، کودکان را در فعاليتهايي نظير خواندن آواز، گوش دادن به موسيقي، رقص و حرکات موزون، نوازندگي و ديگر فعاليتهاي سازنده مرتبط با موسيقي مشارکت مي دهند تا قدرت فراگيري آنها افزايش يابد.

    آنها در اين ميان بر روي گسترش خودآگاهي، اعتماد به نفس، مهارتهاي آمادگي، مهارتهاي مديريتي و رفتارهاي اجتماعي کودک کار کرده و تکنيکهاي تحمل درد را به کودکان آموزش مي دهند.

    يک درمانگر موسيقي در طول دوره درمان کودک درمي يابد که کدام سبک يا ابزارآلات موسيقي بيشترين تاثير و تحريک را بر کودک مي گذارد تا به اين ترتيب بتواند بيشترين استفاده را از وقت صرف شده بر روي کودک بنمايد.

    آنها معمولا به صورت يک تيم با تخصصهاي مختلف کار مي کنند. اين تيم شامل افرادي نظير متخصص موسيقي، پزشک کودک، روانشناس، متخصص فيزيوتراپي، متخصص گفتار درماني، متخصصين هنر و ... مي باشد. پس از انجام آزمايش هاي لازم طي هفته ها کار، آنها به خانواده ها منابع موسيقي را که کودک بايد در خانه از آنها استفاده کند را معرفي مي کنند.

    متخصصين با کودک ارتباط برقرار کرده و رفتارها، واکنشها، ارتباطات، ميزان هوش، احساسات اجتماعي، مهارتهاي نوازندگي را مشاهده و اندازه گيري مي کنند. سپس يک روش و برنامه درماني با موسيقي را تهيه و با کمک خانواده اجرا مي کنند؛ بديهي است اين برنامه هاي درماني براي هر کودک به صورت جداگانه تنظيم مي شود.

    يادمه يه زماني مي گفتن کسي که تو ايران نتونه بچه مومن تربيت کنه خيلي بي عرضه است چون همه نهاد ها کمک مي کنن البته قرار هم همين بود ولي نمي دونم چي شده که کم کم بزرگ کردن بچه ها توي کشور هاي سکولار آسونتر از اينجا ميشه چون اونجا حداقل به بچه ات ياد ميدي که اينها مسلمون نيستن و کارهاشون غلطه اما متاسفانه اينجا همون کار هاي غلط به اسم اسلام انجام ميشه خدا آخر و عاقبت همه ما رو به خير کنه با اجازتون لينکتون رو اضافه کردم در پناه حق باشيد
     <      1   2   3   4   5      >