بچه كه به دنيا مي آد تو گوشش ،گوگوش مي خونند،گوگوش رو مي شناسيد كه پسر خالمه، تا مي اد يه سالش تمام بشه و رو پاي خودش تاتي تاي راه بره رقص غربي يرو بهش يادم مي ده ،آنوقت بچه رو ميز غذا خوري بريك مي زنه با تمام احساس براش كف ميزنند و اينده اش رو روشنتر از مهتابي تصور مي كنند. از اينها كه بگذريم تا مي خواد زبون باز كنه هزاران اصطلاح فرنگي رو همچون گوجه فرنگي به خودش مي دنند و همه جا پوز بچه غربي شو ميده. روز عيدشون ژانويه است و عيد پاك رو هم سبزي پاك مي كنند. با اين تفكرات خودشونو بين غرب و شرق جا مي زارند و آخرسر به هر كي مي رسند سراغ هويتشونو مي گيرند. در اين ميان زجرشو من و شما باي بكشيم كه همچين همسايه اي داريم.
روزتان گرامي گل دخترها و گل پسرها