• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : از آتش جهنم كه گرم تر نيست
  • نظرات : 9 خصوصي ، 30 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ريحانه 
    سلام.من قمي نيستم.اماكويري هستم.چادري هم هستم.گرمايي كه گفتي رو درك ميكنم. وقتي بعضيهاروميبينم كه با يه روسري كه موها از جلو وپشت سرشون بيرونه و يقه مانتوشون تا...بازه و آستينها تاآرنج و پاچه هاشون تازانويه.كفرم درمياد. اما ته دلم اميدوارم ببينم اون روزي كه نسيم بهشتي موهاي اورو نوازش بده و اونا با گرماي غضب الهي دست وپنجه نرم بكنند.
    + احمد 

    مي خواستم با يك خانم روبنده اي آشنا بشم سن من 31ساله

    پاسخ

    سراغ ندارم
    + نگين 

    عالي است متشکرم

    + آرش 
    يه دتر خانم واسه دوستي شرعي و عاشقانه پيام بده 09365895025
    پاسخ

    اشتباه اومدي داداش!
    + مرسده 
    سلا م من وقتي خارج هستم كاملا بي حجابم در اين جاهم با شال مانتو به قول شما بد حجاب اصلا هم حس نا امني هم نمي كنم وتمام فاميل بخاطراين پوشش مرا روشنفكر امروزي مي دانندحجاب مال 1400 سال قبل است براي اين دوران نميشود من حاصرم بميرم ولي چادري نشوم مرسي فعلا باي مرسده
    + مرسده 

    سلا ممن وقتي خارج هستم كاملا بي حجابم در اين جاهم با شال مانتو به قول شما بد حجاب اصلا هم حس نا امني هم نمي كنم وتمام فاميل بخاطراين پوشش مرا روشنفكر امروزي مي دانندحجاب مال 1400 سال قبل است براي اين دوران نميشود من حاصرم بميرم ولي چادري نشوم مرسي فعلا باي مرسده

    سلام خواهر نازنينم.وقتي ميبينم كه دختران و زناني به پاكي و نجابت شما در كشور ما هستند كه به حجاب و عفاف خود اهميت ميدهند بسيار لذت مي برم.اميدوارم موفق باشيد و به بلاگ من هم سر بزنيد
    + avril 
    با سلام من دختري چادري هستم ولي بايد در مورد استفاده از روبند بايد بگويم چون استفاده از رو بند رواج ندارد بيشتر باعث جلب توجه مردم به خصوص جنس مخالف ميشود من هرگز نميخواهم با نظرم به افرادي که از روبند استفاده ميکنند توهين کنم ممنونم

    در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آن

    خواهرم حتي اگه لازم باشه تو آتش هم بايد حجاب داشت

    تا آتش نگاههاي هرزه به در زن اسيب نزه!

    و باعث بشه زن به عنوان يك انسان و نه يك جنسيت در جامعه حاضر باشه

    و هر كه برگزيده تر بلايش بيشتر

    همين

    + محبي 

    كاملا با نظر خانم پاييني موافقم اما به شرطي كه خودت و با تمام اعتقادت روبنده بزني نه مثل من از سر اجبار كه در اين صورت واقعا اتش جهنم كه هيچ با لاتر از اونو حس ميكني تو خيابون ادم مرگ رو جلو چشاش مي بينه روز هايي كه مجبورم از خونه برم بيرون وقتي برميگردم تا صبح از سر درد و بي حالي نمي تونم بخوابم ولي با اين حال اطاعت از شوهر رو بر خودم واجب مي دونم البته من به فلسفه حجاب اعتقاد دارم اما روبنده رو افراط مي دونم .

    پاسخ

    سلام. نمي دونم چي بگم چون خودم تا حالا حجاب با اجبار رو تجربه نکردم. اون هم حجابي که بيشتر از حد لازم هست. روبنده رو نه؛اما مجبور کردن کسي به روبنده زدن رو افراط مي دونم. من فکر مي کنم بهتره حالا که در اين شرايط هستيد به جاي بزرگ کردن روح انزجار و سختي کشيدن مطالعاتتون رو در مورد حجاب زياد کنيد؛ شايد شما هم به روبنده معتقد شديد و وقتي از سر اعتقاد با همسرتون در اين مورد صحبت کرديد ايشون بپذيرند که روبنده زدن در گرماي تابستان قم عين هلاکت هست... براتون آرزوي سعادت مي کنم
    + با افتخار روبنده مي زنم 
    به نوشته ات اضافه كن روبنده مشكي را كه با وجودش آب هم نمي توان خورد پس صحراي كربلا را هم به چشم مي بيني .
    پاسخ

    سلام. واقعا روبنده زدن در اين گرما صبر جميل مي خواهد! من که به شخصه طاقتش را ندارم ولي افتخار مي کنم به روبنده زنان...

    سين لام الف ميم

    از وبلاگ شبرو مزاحم ميشم كسي خونه نيست

    مثل اينكه پيغامگيرتون كار ميكنه

    حالا بگزريم

    سبد اول:شما رو توي سنگرمون لينك كردم

    سبد دوم :زن در حجاب مانند دري است در صدف

    سبد سوم:اين مطلبتون رو ديدم ياد يه شعري افتادم:

    اينچنين پرده برانداخته اي يعني چه؟

    موي خود بر کمر انداخته اي يعني چه؟
    باورت نيست که زن حجب و حيا مي خواهد؟

    دامني پاک چو گل هاي خدا مي خواهد؟
    گوهري که صدفش نيست، شود سرگردان

    صيد گردد به کف و توطئه ي دلالان
    بي حجابي هنري نيست، شوي بي فرهنگ

    عاقبت بر چمن بي هنران بارد ننگ
    عاري از جامه بگويد چه کتابي دارد؟

    قامت لخت، قيامت چه جوابي دارد؟
    سفره ي تن ز چه روباز نمودي اي زن؟

    ز چه تقديم نمائي به شغال آن دامن؟
    چيست آشغال فرنگي به لبت مي مالي؟

    ز چه تقليد کني از مدل تو خالي؟
    تو مگر حجره زدي ، گوشت فروشي داري؟

    ز بنا گوش چه بر رهگذران مي کاري؟
    ساق پاهاي تو حراج چرا گرديده؟

    چشم ناپاک ز آرنج فراتر ديده
    خشکسالي مگر از پارچه ي مانتو خورده؟

    يا که خياط زبهر کفن خود برده؟
    يقه ي مانتو چرا پنجره اش باز آمد؟

    مرمر سينه مگر مايل پرواز آمد؟
    پاچه ورمال شدي خشت مگر مي مالي؟

    يا به بازار محبت به پي دلالي؟
    اينکه امروز جواني و کني بد مستي

    ته آزاد رهت هست عذاب و پستي
    رخ زيبا که نيازش به گريسکاري نيست

    مصرف روژ و گريس عاقبتش بيماريست
    گوهري باش ولي در صدف و پوشيده

    زرشناس آيد و جايت بدهد بر ديده
    گُل خلقت، شرف خويش به حراج مده

    به گرازي که کمين کرده به تاراج مده
    هدفِ خلقتِ سرکاره هوسبازي نيست

    به خدا خالق از اين بندگي ات راضي نيست
    تو مگر سکه ي خواري که به ره افتادي؟

    يا مگر کمتر از آن باميه ي قنادي؟
    باميه، روي بپوشيده ز آفات و مگس

    تو چرا لخت شدي در پي شيطان هوس؟
    کمکمک پرده دريدن ز تن گل آمد

    هدف(شارون و صهيون) به تکامل آمد
    آنچه شد بر همگان مايه ي رنج و حيرت

    اينکه فرهنگ در اين جامعه شد بي غيرت
    هر چه ما مي کشيم از پوچي فرهنگ آمد

    بر سر سرو اصالت ز هوا سنگ آمد

    + گ 
    در جواب يكي از نظرات داده شده بايد بگويم: اصلا قبول ندارم. قم يكي از بهترين شهرهاي ايران است....
    + پرنده تنها 

    سلام

    من هم زنم و هم قمي...

    حرف شمارو مي فهمم..

    ولي اگر ما به معني واقعي حجاب رسيده باشيم

    هيچگاه از حجابمان شکايت نمي کنيم و هيچگاه در گرماي سوزان هم به اين که ما چرا حجاب داسته باشيم فکر نمي کنيم...

    به عنوان يک نسبتا قمي! گرمي هوا را تاييد مي کنم
       1   2      >