واي كه چقدر پستت برايم خفن محسوس بود و دوستش داشتم.
من هم مثل تو،گاهي دلم ميخواهد پسر بودم.
دونه دونه مصداق هايت را لمس كرده بودم.و به آن اضافه كن اينكه در مراسم عزاداري امام حسين هم دوست داشتم جاي پسرها بودم و اين طوري سينه و زنجير ميزدم...
چه اردوهايي كه اگر پسر بودم حتماً ميرفتم.
قم را كه خيلي راست ميگويي.انگار خانمها در آنجا جيز هستند!
يك بار كه رفتم بوده يك نانوايي در قم،هرچه ميايستادم ميديدم خبري از نوبتم نيست!
آخر سر يك اقايي به من گفت كه شما برداريد.نوبت شماست!