واي كه چقدر پستت برايم خفن محسوس بود و دوستش داشتم.
من هم مثل تو،گاهي دلم ميخواهد پسر بودم.
دونه دونه مصداق هايت را لمس كرده بودم.و به آن اضافه كن اينكه در مراسم عزاداري امام حسين هم دوست داشتم جاي پسرها بودم و اين طوري سينه و زنجير ميزدم...
چه اردوهايي كه اگر پسر بودم حتماً ميرفتم.
قم را كه خيلي راست ميگويي.انگار خانمها در آنجا جيز هستند!
يك بار كه رفتم بوده يك نانوايي در قم،هرچه ميايستادم ميديدم خبري از نوبتم نيست!
آخر سر يك اقايي به من گفت كه شما برداريد.نوبت شماست!
با سلام
اتفاقا به موضوع خيلي مهمي اشاره كرديد بهتره براش فكري انديشيده بشه چون به هر حال لباس دين بايد مشخص بشه براي بانوان و براي جامعه لازمه اما اينكه دوست داشتيد پسرباشيد اينو بدونيد كه پسر بودن دردسر زيادي داره همون بهتر كه نشدي
شيفته دخت نبي
سلام عليكم
آرزو بر جوانان عيب نيست!!!!
خدايا راضي هستيم به رضاي خودت.
مجبوريم و عادت كرده ايم كه در هر مقطعي كه هستيم به آنچه كه هستيم راضي باشيم و قانع و هيچوقت يادمان نداده اند كه سنت شكني كنيم و گرنه اشخاصي هستند كه ما را از پاي در آورند و ياراي مبارزه با آنها را نداريم.
التماس دعا