سوال يک چرا پدر من موظفه که خرج منو بده ولي موظف نيست خرج برادر منو بده ؟ (با توجه به اين که من توانايي کار کردن و پول ساختن دارم و 3 برابر حقوق بازنشستگي پدرم رو در ماه مي تونم در بيارم بايد بشينم تو خونه و تحصيلاتم رو ضايع کنم که وظيفه پدر بيچارمه که با پول بازنشستگي هزينه منو بده ؟) لطفا جواب چرايي اين سوال رو اول بده
2)چرا وظيفه شوهرم هست که خرج منو بده ؟
3)چرا فکر ميکنيد اين يک ارزشه که شوهر من بخواد خرج منو بده ؟
4)منظورتون از اين که هر کسي رو بهر کاري ساختند چيست ؟يعني مصداق بياوريد
5)من نگفتم هويت من تنها در شغليه که دارم گفتم شغل تو به عنوان يک مهندس موفق به عنوان يک پزشک موفق به عنوان يک مدير موفق يک حسابدار موفق و ... به هويت جديدي ر و ميبخشه احساس رضايت جديدي رو مي بخشه احساس مفيد بودن احساسا قدرتمند بودن مي بخشه علاوه بر هويتي قبلي که داشتي در مقام يک زن يا مادر دختر يا هر چيز ديگه ...
استقلال مالي يعني اين که با پولي که خودت به دست مياوري و مديريتي که روش ميکني مي تون مستقل از شوهر يا پدرت يا هر کي که قراره سر ماه يه خرجيو رو بده دست تو ب ا پولت کاريو که دوست داري انجام بدي بدو ن اين که بخواي منتظر کسي باشي تا اون برات تعيين کنه که چقدر مي تونه بهت بده و آيا اصلا بررات کافي هست يا نه حالا اگه بيشتر خواستي روت ميشه دوباره به باابت بگي يا نه و هزار تا مساله ديگه ...
بعدشم لطفا بگو الان تفاوت من با برادرم چيه که پدرم بايد خرج منو بده ولي اون بايد خودش کا رکنه ؟(با توجه به اين که هر دو تحصيلات و شغل داريم و هنوز مجرديم )
آيا اين معنا رو منتقل نميکنه که من توانايي هاي کمتري از برادرم دارم ؟آيا اين حس ضعف رو به زن ناخودآگاه منتقل نميکنه ؟اگر نه چرا لطفا دليل بيار.
ممنون