اولا استاد شما خيلي بيجا کرده اند (ببخشيد اشتباه فرموده اند) که به خانم هاي متاهل توصيه کرده اند که در رفتار با دختر و پسرشان تفاوت قايل بشوند يا نشوند.
اگر قرار به نازپرورده نشدن بچه ها در آينده باشد, چه پسر و چه دختر را بايد از نازپرورده شدن و ضعيف بارآمدن, محافظت نمود. بنابراين آنچه استاد شما توصيه کرده اند, نظر شخصي ايشان است وتنها بر روي فرزندان خودشان قابل اجرا. خانمها و آقايان محترم اجتماع نيز براي چگونگي تربيت فرزندانشان منتظر دريافت رهنمود از طرف شما يا استاد فرزانه تان نيستند.
البته قطعا ما هم به انتظار خواهيم نشست تا اين نوابغي که اين استاد محترم به اجتماع تحويل خواهند داد را مشاهده نماييم. البته اگر اسم شريفشان را به ما بگوييد تا با آب طلا بنويسيم و قاب شده بر ديوار منزل بياويزيم.
اينکه برادر شما در هجده سالگي ازدواج کرد و دانشگاه قبول شد و بيست سالگي بچه دار شد و بيست و دوسالگي به سربازي رفت را من لزوما به عنوان يک موفقيت نمي بينم. هم اکنون ايشان چه گلي به سر مملکت زده اند؟ اگر هم تاکنون گلي به سر مملکت نزده اند, منتظر ايشان هم مي مانيم.
بايد گفت که موفقيت تنها يک راه و يا الگو ندارد. من خودم ازدواج نکرده ام؛ به اين دليل که نخواسته ام نه اينکه نتوانسته ام. درآمد خوبي ندارم؟ که دارم. تحصيلات بالايي از يک دانشگاه معتبر داخلي ندارم؟ که دارم؟ رتبه ام که در کنکور کارشناسي هفتم و در کنکور کارشناسي ارشد اول نشد؟ که شد. قيافه ي زشتي دارم؟ که ندارم (حرف خودم نيست, حرف ديگران است). معتاد و عملي هستم؟ که نيستم و حتي سيگار هم نمي کشم. خانه ي شخصي ندارم؟ که دارم. مي بينيد که نام اصلي ام را هم ننوشته ام که ريا نشود. تنها سربازي نرفته ام که آن هم به اين دليل است که:
اولا نميخواهم دو سال از بهترين سالهاي عمرم را براي پدر معنوي شما به هدر بدهم.
دوما اگر قرار به سربازي رفتن و دفاع از مملکت باشد, خدمت به مملکت که تنها وظيفه ي آقايان نيست. همه بايد به سربازي بروند اعم از دختر و پسر.( اگر تفنگ نمي توانيد به دست بگيريد, سيب زميني که مي توانيد پوست بکنيد.)
سوما احساس زن بودن هم ندارم که با سربازي رفتن بخواهم تبديل به يک مرد شوم و چون که دنيا در حال تغيير و پيشرفت است, بنده اين تئوري هاي مسخره را متعلق به نسل نادان قبل مي دانم.
خيلي از جواناني هم که اين شرايط را ندارند و مانند شما و برادر عزيزتان از جمله موفق ها و نخبگان اجتماع نيستند, خيلي بيش از من و شما از صبح تا شب جان مي کنند و کار مي کنند, اما از صدقه ي سر پدر معنوي شما و ديگر پدران نيمه معنوي شما, آخر برج با نهايتا دويست يا دويست و پنجاه هزار تومان به خانه بر مي گردند.
در مورد اينکه آيا
جامعه بيشتر به مايحتاج جنس مذکر توجه داشته يا مونث هم غير از مباحثي مانند سربازي و مهريه و غيره, بسيار حرفها دارم که بيان آنها در اين مقال (ببخشيد کامنت) نمي گنجد. فقط همين را بگويم که برخي از شما خانم ها تنها به دنبال حقوق برابر هستيد نه مسئوليت هاي برابر. شما به دنبال رفع تبعيض هستيد اما تنها رفع تبعيض هايي که به ضررتان است, نه آنها که به نفعتان است و دستيابي به اين حقوق برابر منهاي پذيرفتن مسئوليتهاي برابر خواب و خيالي بيش نيست.
بنده تصور مي کنم شما از اين جهت که اکثريت جامعه تفکرات شما و پدر معنوي شما را قبول ندارند و هرچه مي کنيد, نمي توانيد اکثريت جامعه را باخود همسو سازيد, تحت فشاريد.
درست مي شود انشاا...
اميدوارم اگر هم جوابي به کامنت من مي دهيد به همه ي قسمتهاي آن جواب بدهيد. البته اگر به نفعتان باشدها وگرنه من اصراري ندارم.
از تعارف کم کن و بر مبلغ افزاي
با درود فراوان