نه دلم نمي آد پاسخ منطقي و بدون عصبيت شما رو بدون پاسخ بگذارم. چون که خداي ناکرده ممکن است که نوعي بي احترامي تلقي شود.
1- اولا اگر غير از کتابهاي حوزه دو جلد کتاب ديگر هم مي خوانديد, متوجه مي شديد که همه ي روانشناسان در مورد يک موضوع خاص اتفاق نظر ندارند و مکاتب گوناگوني در روانشناسي وجود دارند. بنابراين اگر نظر استاد شما رد شود, به معني رد شدن نظر تمام روانشناسان نخواهد بود.
نظر استاد شما را هم با استناد به نظر دکتر غلامعلي افروز روانشناس و رييس سابق دانشگاه تهران که از دار و دسته ي خودتان است و هميشه پاي ثابت برنامه هاي رسانه ي به اصطلاح ملي است, رد مي کنم. لطفا مصاحبه ايشان را با نشريه ي موفقيت شماره ي 157 در صفحه ي 26 مطالعه بفرماييد.
2- اينکه برادر محترم جنابعالي
يک خانواده آرام و به دور از تشنج را بچرخانند و فرزندان سالم تحويل جامعه دهند, تنها مختص افرادي با تيپ فکري شما نيست و اينکار را خيلي هاي ديگر از جمله کساني که مباني فکري شما را قبول ندارند, هم انجام داده اند. البته حدس مي زنم که احتمالا فرزندان دلبند برادر شما هنوز کاملا بزرگ نشده باشند و قضاوت راجع به کم و کيف آينده آنها کمي زود باشد. انشاا... که آنطور بشوند که شما مي خواهيد.
3- بنده عرض کردم که اگر نام واقعي ام را ننويسم شما نخواهيد توانست به بنده در مورد رتبه و مدرکم تهمت کلاس گذاشتن بزنيد. وقتي که هويتم معلوم نيست, احتياجي هم به دروغ گفتن و کلاس گذاشتن ندارم.بنابراين اين ادعاي شما از اساس مردود است.
لازم به ذکر است که براي نيرو گرفتن هم به قاب کردن مدرکم احتياجي نيست, چرا که همينطوري هم سرشار از نيرو و انرژي هستم.( تا کور شود هر آنکه نتواند ديد)
4- در مورد سربازي هم اولا امکانات اين مملکت ارث پدري رهبر معنوي جنابعالي نيست که من خدمتش رو به ايشان بکنم. دوما هرجا هم چيزي رو که حقمان بوده به ما داده اند, پول خون پدرشان را از ما اخذ کرده اند و به حساب اربابان شما ريخته اند و مجاني به ما امکاناتي نداده اند. سوما مگر شما عمري از امکانات مملکت استفاده نکرده ايد؟ فعلا که شما با پول يامفتي(ببخشيد رايگاني) که در حوزه برايتان خرج مي کنند, بيش از ما در حال استفاده از امکانات مملکت هستيد. چهارما شما که حداکثر به سوريه, عتبات و سفر حج مشرف شده ايد, لطفا در مورد ساير نقاط دنيا اظهار نظر نفرماييد. در اکثر کشورهاي مترقي دنيا سربازي و نظامي گري يک شغل حرفه اي و اختياري است و بابت آن حقوق خوبي مي گيرند و سربازي اجباري و بي جيره و مواجب منسوخ شده است, البته غير از کشورهاي عقب مانده ايي مثل کشور ما. پنجما اتفاقا بسياري از بانوان و شيرزنان محترم کشور ما اگر لازم بشود تفنگ هم به دست مي گيرند و از مملکت دفاع مي کنند و بر خلاف شما که به جاي عمل کردن فقط حرف مي زنيد, قبل از آنکه حقوق برابر بخواهند, مسئوليت برابر مي پذيرند. کمااينکه در حماسه خرمشهر اين موضوع را اثبات کردند. ششما خدا را چه ديديد شايد به دليل رتبه يک کنکور ارشد از سربازي معاف شدم. اگر هم نشدم شايد مانند بسياري از جوانان که سربازي نمي روند و مشکلي هم برايشان پيش نيامده من هم به سربازي نرفتم. در مورد مواقعي که خطري خاک عزيز ايران را تهديد ميکند (منظورم خطري نيست که انقلاب و رهبري را تهديد کند) فعلا ادعايي براي دفاع داوطلبانه از مملکت نميکنم و آن را به ميدان عمل وا مي گذارم.
5- اگر کامنت من را با دقت و بدون نفرت و حرص خوردن مطالعه فرموده بوديد, متوجه مي شديد که در مورد مقدار ساعات کاري در روز و مقدار دريافتي در آخر برج, بنده در رابطه با اکثريت جوانان بيچاره ي اين مملکت صحبت ميکردم نه در مورد خودم وخودم الحمدالله چنين شرايطي ندارم . بنابراين نيازي نيست مادرم فدايم شود چرا که من و صد نفر مانند شما بايد فداي يک تار موي ايشان بشويم.
حال ديگر دوستان عزيز خواننده ي وبلاگ شما مي توانند از نظر منطقي بودن يا نبودن, بچگانه بودن يا نبودن, لحن صحبتها و جامع و مربوط بودن يا نبودن پاسخ ها با سوالات مطرح شده, پاسخ من و شما را با يکديگر مقايسه نمايند.
با درود فراوان