• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : خيلي اتفاقي
  • نظرات : 8 خصوصي ، 28 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اون موقع که اون زلزله توي قم اومد، من روي صندلي نشسته بودم پشت کامپيوتر. يک آن حس کردم که با صندليم ده بيست سانتي فرو رفتيم داخل زمين و دوباره برگشتيم بالا. از جا پريدم و بدو پريدم توي حياط و مادرمينا رو که طبقه ي بالا بودن صدا کردم که زود بيان بيرون.

    روسري و چادر هم چارچوب و پناهگاه هستن.