• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : عروسك تصوير آينده (1)
  • نظرات : 4 خصوصي ، 35 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نازگل 
    ,واقعا روزي چند بار از خودم ميپرسم چي به سر انهمه شادي و نشاط دوران کودکيم امده يک گچ ميخريديم ليلي ميکشيديم با بچه هاي همسايه جمع ميشديم دم در خونه و بازي ميکرديم. بعدش چرخ و فلکي ميامد و همه ميدويديم به سمت خونه و 2تومن از مادر ميگرفتيم و تو صف مي ايستاديم تا نوبتمان بشه.ارزومان رسيدن اخر هفته بود که برويم خونه پدربزرگ وچه غوغايي بود کلي بچه قد و نيم قد که چه بي غل و غش با هم بازي ميکرديم /اما افسوس حالا خبري از انهمه صفا و صميميت نيست نه تنها براي بچه ها حتي واسه ما بزرگترها ديگه سالي يک بار هم دختر دايي و پسر عمه را نمي بينيم اخه براي چي؟دلبسته به سکه هاي قلک بوديم دنبال بهانه هاي کوچک بوديم روياي بزرگتر شدن خوب نبود اي کاش تمام عمر کودک بوديم.