در مورد روضه خوانم ها که حرف دل من رو زدي. واقعا خيلي هاشون مسأله و بد عنوان مي کنند و خيلي چيزهايي رو که بايد بگن، نميگن....
***
مسأله اينجاست كه خوب شوهرداري كردن هيچ منافاتي با شكوفا شدن استعدادهاي زنان و به كارگيري آنها ندارد. اصلا يك زن وقتي مي تواند زن خوب و مادر خوبي باشد كه اول استعدادهاي خودش را شكوفا كرده و به نياز به كمال خودش پاسخ مثبت داده باشد.
اصلا چرا اينقدر تأكيد بر خوب شوهرداري زنان است؟ هر جا خدا تكليفي بر عهده كسي نهاده است، حتما توانايي آن را هم به او داده است. زن اين توانايي را دارد كه به عنوان منبع انرژي و تكيه گاه عاطفي و روحي و رواني براي خانواده و از جمله شوهر عمل كند. اصلا به نظر من زن در وجود خود كامل تر از مرد است، از اين نظر كه به اندازه اي كه مرد به زن احتياج دارد، زن به مرد احتياج ندارد. پس زن وظيفه دارد به كسي كه اينقدر به توجه و رسيدگي او احتياج دارد، بي توجه نباشد. اما همان طور كه گفتم، تا زن خودش به جايي (كمال دروني) نرسد و هدفي متعالي در زندگي نداشته باشد، نمي تواند اين وظيفه شوهرداري را هم به نحو احسن ادا كند. حالا اينكه آيا بيرون از خانه هم فعاليت كند يا نه، ديگر به شناخت او از خود، اهداف خودش و توانايي هاي خودش دارد؛ به طوري كه بتواند از حقوق شوهر و خانواده هم چيزي كم نگذارد.
توجه به اين نكته هم ضروريه كه يه دختر تا پيش از ازدواج وقت كافي دارد كه به بخش زيادي از استعدادهاي خود پاسخ داده و خودش را به اوج كمال رسانده و آن شخصيتي از خود كه مي خوهد برساند. كه البته بايد اين سعي رسيدن به اوج كمال پس از ازدواج هم ادامه يابد كه مسلما بدون رعايت حقوق شوهر و فرزندان نمي شود.
يه نكته مهم ديگه هم توجه به انتخاب شوهره. هر زني بايد شوهري كه برازنده اش باشه و از نظر فهم و درك باهاش برابري كنه رو انتخاب كنه. نه اينكه كمالات مورد نظر زن براي اون شوهر مهم نباشه و.... خيلي از دوستاي من كه اصلا براشون ادامه تحصيل مهم نبود، به تشويق شوهراشون به فكر دكترا گرفتن و استاد دانشگاه شدن هستند.