• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : اولين جايي که دلم براي پسرها سوخت
  • نظرات : 2 خصوصي ، 29 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + sam niel 
    " موعود فرا رسيد، همه با چادر هاي سفيدشان در مصلي قدس قم جمع شده بودند، در دلم به خدا مي گفتم :" خدايا! خيلي دوست دارم، مي دوني چرا؟ آخه هميشه دلم ميخواست يه عالمه با شما حرف بزنم ، ولي خجالت مي کشيدم، چون فکر ميکردم خيلي کار داريد و وقت نداريد صحبت ما بچه ها رو بشنويد، مامان ميگه، وقتي نه سالت شد، يعني تو ديگه بزرگ شدي، نبايد کار بدبد بکني، خدا هم اينقدر برات وقت ميزاره که نگو. ولي خدايا مي دوني چيه؟ دلم براي پسرها مي سوزه، اخه اونها شيش ساااال بيشر از ما بايد صبر کنند!"
    اين نشون ميده از همون انفوان كودكي كودن بودي !
    پاسخ

    اين خواننده ها ي گلدختر هميشه ما رو با تعريف هاشون شرمنده ميکنند!