سلام

من با شما موافقم. يعني معتقدم با توجه به فرهنگ فعلي ما خيلي بهتره که دخترها از پسرها خواستگاري نکنند. اما ملاک استاد براي اين همه طبيعي گفتن و طبيعت دونستن امور را نفهميدم. به نظر مي آد استاد هر چيزي که بيش از 300 سال قدمت داشته و يا در ايران معمول باشه را طبيعي مي دونه و حتما هندي ها که روش ديگري دارند و يا خيلي اقوام که سنتشون متفاوته غير طبيعي اند و تهمينه راهي خلاف طبيعت رفت که به رستم پيشنهاد داد.

اگر طبيعت زن نازکردنه و از اين جور حرف ها است چرا بعضي از دخترا عاشق مي شن و مي رن دنبال ناز کشيدن؟ اين يه حرکت خلاف طبيعته؟ درختان هر سال با ايجاد شرايط بهاري شکوفه مي کنند و هرگز در سرماي زمستان گل نمي کنند. اين طبيعته نه چيزي که مدت ها در کنار ما معمول بوده. اگر جيزي طبيعت باشه خلافش اتفاق نمي افته. مثلا خروس هرگز تخم نمي کنه. به نظرم معناي کلمه طبيعي در اينجا بسيار مبهمه.

اين رو هم بگم که در کنار خود من براي يکي از دوستام موردي مشابه اون چيزي که من و شما منعش مي کنيم اتفاق افتاد و الان زندگي خوبي دارند.

طبيعت اينجا کجا رفته. موفق باشيد پيگير هر پستي وبلاگ شما مبين