بخشي از حرفتون را قبول دارم بخشي را نه. در مورد خانم آشياني، اصلا آوردن متهمان براي اعتراف از نظر من کار بسيار ناپسندي ميباشد. حالا ممکن است متهمي با رسانه يي در دفاع از خود حرف بزند اما اينکه قوه قضائيه اجازه بدهد متهم براي اعتراف و دفاع از شاکي هايش! در مقابل رسانه قرار بگيرد، تنها مردم را به اين سيستم قضايي بدبين و بي اعتماد ميکند. اينکه وکيل اين فرد با رسانهها حرف زده هم توجيه خوبي بر کار صدا و سيما و قوه قضائيه نيست. اگر قوه قضائيه احساس ميکند در مورد اين پرونده? بايد توضيحي به عموم داده شود بهتر است نماينده و کارشناسانش را براي توضيح بفرستد نه متهم را بياورد تا با اعتراف کردن از سيستم قضايي دفاع کند.
اما در مورد موضوع ديگر اينکه آيا کسي که به عنوان شخص منفي در جامعه شناخته شده اجازه دارد تصويري از يک زن چادري ارائه دهد يا نه، من فکر ميکنم شايد بهترين کار همان است که پوشش آن فرد اصلا نشان داده نشود يا اگر ديده ميشود همان پوشش حقيقيش باشد. اما اگر مجبورش کنند در لباس بخشي ديگري از جامعه مثلا کساني که مانتو ميپوشند ظاهر شود آنوقت به آن بخش از جامعه ظلم ميشود که به ناحق سعي شده مجرمي به شکل و شمايل آنها تصور شود. در مورد بازيگران، حرفه بازيگري به اقتضاي طبيعتش اين طور است که بين نقش بازيگر و شخصيت واقعي او ربطي لزوما نيست. اما کاملا با شما موافقم که وقتي تلويزيون سعي ميکند به مردم درس اخلاقي بدهد و ظاهراً مردم را کودن فرض ميکند که نميفهمند اين درسهاي اخلاقي را بطور واضح خود بازيگر و گاهي حتي کارگردان کوچکترين اعتقادي به آن ندارند.