دوست عزيز باور بفرمايين از شما بعيده چنين جمله اي:
"به ازادي پوشش اعتقاد دارم ولي به بي حجابي در برابر نامحرم که باعث فساده نه!"
اين جمله مشکل منطقي داره! شما مي توني به بي حجابي جلوي نامحرم معتقد نباشي اما بطور فردي براي خودت. هيچکس هم معترضت نمي شه! اما مشکل اينه که بخواي تسرّيش بدي به بقيه و بگي بقيه هم بايد عين من فکر کنن! چنين چيزي رسما مغاير آزادي پوششه... دوست عزيز يه لحظه خودت رو بگذار به جاي يکي مثل من: يه بي دين و ايمان مثل من چرا بايد جلوي نامحرم رو بگيره؟ اصلا نامحرم از نظر من تعريف نشده است!
مشکل ما اينجاست که منطق صحبت کردن رو بلد نيستيم. اعتقاد شخصي رو با اعتقاد اجتماعي قاطي مي کنيم. اينکه نمي خواي نامحرم موهات رو ببينه يه اعتقاد شخصيه که مي تونه تو هر شرايطي بهش پايبند باشي و جامعه هم وظيفه اشه شرايطش رو برات به بهترين نحو محيا کنه(برعکس وضعيت فعلي که متاسفانه متاسفانه کاري کرده چادرهاي شما لگدمال تحقير خيلي ها بشه...). اما آزادي پوشش يه ايده جمعيه و مبتني است بر توافق اجتماعي آحاد يک جامعه. خلاصه وضعيت اعتقاد به روگرفتن جلوي نامحرم با اعتقاد به آزادي يا عدم آزادي پوشش يکي نيست و نبايد اونهارو از نظر منطقي کنار هم بيان کني که متناقض مي شه... يا تو به آزادي انتخاب افراد در انتخاب پوشش معتقدي يا نيستي! ديگه اما و اگر نداره...
پ ن: تورو خدا نرو سراغ استدلال کشتي و سوراخ و اين حرفا. اونوقت منم مي تونم بگم چاد تو سوراخه تو کشتي و بحثون به هيچ نتيجه منطقي اي نمي رسه...