سايه مي شم سايه مي شم سايه که آزار نداره
آسته مياد آسته مي ره با هيچکسي کار نداره
تو دشت بي آب و علف آخر سر مي شم تلف
دور و برم بيابونه چيزي بجز خار نداره
مي خوام سکوتو بشکنم اما صدام در نمياد
سرو به ديوار بزنم اينجا که ديوار نداره
با چه زبون بهت بگم تنهايي آتيشم زده
هيچکي سراغم نمي ياد هيچکي باهام کار نداره
دل گرفتار ميدونه چه ميشنوم چي ميکشم
هيچکي تو اين شهر غريب دل گرفتار نداره
مسلمونا مسلموني ديگه خريدار ندارهخوشحال ميشم به کلبه ي برفي منم سر بزني[لبخند]