سلام. به عنوان يه دختر با شوق روي لينک دفاع مقدس سمت راست وبلاگتون کليک کردم تا شايد يه مطلبي رو ببينم که جاي ديگه نديدم. و بايد خيلي دوستانه بگم که خيلي جا خورم با خوندن اين مطلب. واقعا تاسف آور بود. ميشداغي که گفتي من هم رفتم. رزم شبانه اش رو هم ديدم و باورم نمي شه که يک نفر حرفشو پس مي گيره به خاطر يه شبيه سازي ساده. نه اين که رزمايش اونا رو زير سوال ببرم اصلا. ولي تنها چيزي که اون جا احساس نمي کردي ترس بود . و تنها چيزي که اون جا نبود ترس بود. من واقعا نااميد شدم ار خوندن بقيه مطالب وبلاگتون که اين جوري با اين جور نوشته ها آبروي خانم ها رو ناخواسته مي بريد. دوستانه مي گم هرچيزي رو تو وبلاگ مي نويسيد بايد طبعات و اثراتي که اون مطلب ممکنه حتي حتي فقط روي يک نفر مي ذاره رو بررسي کنيد. صحيفه امام خميني رو حتما خونديد بارها گفتند که اين خانم ها بودند که مدان تشجيع کردند براي مبارزه و وبراي ورود به ميدان ها . کم نيودن خانم هايي که در دفع مقدس حضور داشتند هرچند متاسفانه وقتي از دفاع مقدس مي گن و از زنان ما فقط از انتظار و گريه هاي اون زنان مي گن که البته کم نيست که سخت تر هم هست اما بياييم از زنان مبارز بگيم. زنان شجاع.