سلام
مشکل ما اينه که شرايط? فرهنگ? دين و بسياري از پارامترهاي جامعه خودمان رو ناديده مي گيريم و به دنبال متدهاي فرنگي هستيم. غربي ها انصافشان بيش از ماست و با مسايل واقع بينانه برخورد مي کنن ولي ما انفعالي و بدور از تفکر و تدبر. فرهنگ غني ديني ما سر شار از رهنمودهايي است که مي توانيم دستورالعمل کنيم براي خود و ديگران ولي متاسفانه استشهاد به کلام اون ور آب برايمان بيشتر اهميت داره. تا زماني که نتوانيم خودمان را باور کنيم مشکل جامعه به راحتي حل نميشود.
رو هم رفته متن خوبي بود و اميدوارم زماني بتوانيم با منطق جامعه اي آرماني رو ساماندهي کنيم.
پاينده باشيد