• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : جذب حداكثري مردان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 44 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيما 
    خشونت عليه زنان به خاطر مسايل جنسي بستگي به فرهنگ هر جامعه دارد. من رشته ي جامعه شناسي مي خوانم. طبق تحقيقات انجام شده در آمريکا از هر شش زن آمريکايي يک زن در طول زندگي خود مورد تجاوز قرار مي گيرد.در ايران هم اين اتفاق مي افتد اما بيشترين تظاهر خشونت جنسي نسبت به زنان غير خانواده به همان صورتي است که ما آن را خشونت هاي خياباني و نيز تهيه فيلم ها و بلوتوث هاي ناموسي از زنان مي شناسيم. نکته ي ديگر اينکه در آمريکا تماس هاي جنسي قبل از ازدواج امري عادي تلقي مي شود و تقاضاي آن از يک زن از طرف همکلاسي يا دوست پسر خشونت تلقي نمي شود در حالي که در ايران درخواست اين کار از غير همسر ناهنجاري و کژروي تلقي مي شود که در بسياري از موارد اين درخواست از سوي دوست پسر يک دختر صورت مي گيرد و از نظر جامعه تهديد جدي تلقي مي شود.
    نکته ي ديگر نمادها در جوامع مختلف هستند که حاوي پيام خاصي هستند. نماد نشانه اي است که مفهوم ديگري را بيان مي کند. در جامعه آمريکا که انديشه هاي ليبرال غالب است روابط جنسي و درخواست آن از کسي بسته به نظر هر فرد است . بنابراين نماد خاصي مثل پوشش خاص وجود ندارد که نشانه ي عدم تمايل زن به رابطه ي جنسي باشد. اما در ايران نهاد خانواده اهميت بسيار دارد و روابط جنسي نبايد خارج از آن باشد تا موجوديت اين نهاد به خطر نيافتد. چون زنان بيشتر در معرض اين تهديدات قرار مي گيرند نمادهاي خاصي به وجود آمده اند که بيانگر عدم تمايل زن به برقراري رابطه ي دوستي با مردان تلقي مي شود هر چند اين دوستي به رابطه جنسي ختم نشود. اين نماد پوشش هاي خاصي است که هر زن بسته به ميل خود از يکي از آنها استفاده مي کند. مثل مانتوهاي بلند يا روسري که کاملا موها را بپوشاند يا عدم پوشيدن لباس هاي چسبان يا چادر و کلا هر لباسي که سر و بدن را کاملا پوشش دهد. متلک گفتن در ايران شکل خفيف تر خشونت جنسي است که به دليل تغييرات ارزشي در جامعه متداول تر شده است . در مورد اين نوع خشونت شواهدي وجود دارد که براي همه ي زنان اتفاق مي افتد اما براي زنان پوشيده کمتر است اگرچه هست. اما در مورد دسته ي دوم مسايل زنان که شرح داده شد نمادها به خوبي مانع از اين خشونت ها مي شود . البته با توجه به حساسيت اين مسايل در ايران بايد اين توضيح را بدهم که اولا اين يک تحليل بر اساس رشته ي جامعه شناسي است و اصل اول در اين علم بي طرفي ارزشي است. پس گفته هاي من به معني هواداري از يک طرز فکر نيست بلکه صرفا يک بررسي فرهنگي است. دوما با توجه به اينکه مسايل جنسي در ايران حساسيت فراوان دارد بايد بگويم که منظور من اين نيست که دختراني که حجاب زيادي ندارند تمايل به روابط جنسي دارند يعني نبودن اين نماد به معني تمايل نيست. اما بودن آن نشانه حتمي و قطعي عدم تمايل است. از طرف ديگر بايد بگويم که علت خشونت هاي جنسي در ايران به هر شکل اين تفکر است که تنها زنان مسئول بروز اين خشونت ها هستند و اقدام خاصي از سوي خانواده ها براي دروني کردن هنجارهاي جنسي در پسرانشان صورت نمي گيرد و حتي ادبيات حاکم در جامعه آنان را ناديده ميگيرد. اما وقتي از حجاب حرف مي زنيم ناخودآگاه به دين اسلام اشاره مي کنيم. دين در ايران هنوز هم يک نهاد قوي است و اثرگذار است اما واقعيت اين است که بسياري از آموزه هاي آن ناديده گرفته مي شود. در حالي که در اسلام تاکيد فراوان بر خودداري مردان از خشونت جنسي شده است . مثل پرهيز از نگاه به زنان غير خانواده و يا عدم لمس بدن زنان و پرهيز از زنا با زنان و مسايلي از اين قبيل. اين جمله ي آخر را به عنوان يک دختر ايراني مي گويم که اگر اسلام مد نظر است بايد تک تک آموزه هاي آن را اجرا کرد و همه ي آن را قبول کرد. و اين جمله را به عنوان يک جامعه شناس مي گويم که وقتي قسمتي از هنجارهاي يک نهاد اجرا نمي شود آن نهاد کارکرد خود را نخواهد داشت. يعني اگر همين طور به تاکيد بر پرهيز زنان و سرزنش کردن آنها بپردازيم اما همان طور که هيچ کس انکار نمي کند مردان را ناديده بگيريم و منفعل در خشونت جنسي بدانيم بايد منتظر ناامني هاي وسيع زنان در جامعه باشيم. خود من نفر اول که با اين که چادري و کاملا محجبه هستم و هيچ مردي با من دوست نشده اما بازهم به دليل ناامني تمايل به اشتغال ندارم.