(1)
چرا کارايي مثل کمک به ديگران , احترام به حقوق ديگران و ... خوبه و يه ارزش محسوب ميشه ولي کارايي مثل دزدي , قتل , تجاوز به حقوق ديگران و ... بده و ضد ارزش محسوب ميشه ؟
چرا آداما سعي ميکنن تا جايي که ممکنه و منافعشون به خطر نمي افته خوب باشن و کاراي خوب انجام بدن ؟
چرا همه آدمها دزد يا قاتل نيستن ؟
براي اينکه انسان در بدو تولد با روح و فطرت پاک آفريده شده و کاراي خوب , منطبق با فطرت پاک انسانهاست , بنابراين هر آدم آزاده و بامنطقي در هر جاي دنيا با انجامش خواه , ناخواه به يه آرامش همراه با لذت و رضايت قلبي ميرسه . اما کاراي بد , مغاير با روح و فطرت پاک انسانهاست , بنابراين هر آدم سليم و بامنطقي در هر جاي دنيا با انجامش خواه , ناخواه روحش معذب , رنجيده و خسته ميشه . هر چقدر درجه خوبي و بدي يه کار بيشتر باشه رضايت قلبي يا رنجيده شدن فطرت آدمي به همون اندازه بيشتر ميشه ( مثلا" عذاب روحي آدم وقتي مرتکب يه قتل ميشه خيلي بيشتر از وقتيه که ده هزار تومن پول مي دزه )
حالا که خوب و بد هست و همه هم بودنش رو قبول دارن بايد يه مرجعي باشه که همه کاراي خوب و همه کاراي بد رو تعرف و مشخص کنه و اين تعريف و تشخيص طوري باشه که درنهايت منافع همه انسانها رو تامين کنه و هيچ کس متضرر نشه . اگه آدما بخوان خوب و بد رو تعريف کنن هر کسي منافع خودش رو درنظر ميگيره . از نظر ما مسلمونا اون مرجع خداست و خدا هم قرآن رو براي همين فرستاده (تشخيص خوب و بد و اتمام حجت)
حالا اينکه بعضيا اسمشون مسلمونه اما عملشون هيچ نشوني از مسلموني نداره ( متاسفانه ) و برعکس بعضيا اسمشون مسلمون نيست و عملشون خيلي بهتره يه بحث ديگه ايه .