من وقتي در جامعه ايي زندگي ميکنم و از منافع اون استفاده ميکنم، از قانون ش هم اطاعت ميکنم، اگر قانون شون هم بي ديني باشه، طوري رفتار مي کنم به ظواهر قوانين جامعه مون لطمه ايي نزنه و رعايت ش ميکنم.
سوال تون براي من جالب بود! اينکه پرسيديد حاضريد تسليم دموکراسي بشيد؟!

با توجه به جوابي که به اين دوستمون داديد معلومه معني دمکراسي رو نفهميديد ؟ در دموکراسي بايد حقوق اقليت هاي هم رعايت بشه و اونها هم حق داشته باشن آيين ها و عقايد خودشون رو به اجرا بزارن آيا شما اين حق رو به اونها ميديد. يا اينکه همه کساني که به نوعي با طرز تفکر شما همخوان نيستند بايد ساکت شوند و حق تبليغ ندارند؟ بارها شده که وقتي نظراتم رو با اشخاصي مانند شما درميان گذاشتم به من گفته اند " دوست نداري ميتوني از اين کشور بري " ولي آيا من هم به اندازه شما ايراني نيستم ؟ آيا من هم به اندازه شما در اين کشور حق ندارم ؟ شهيداني که شما سنگ آنها را به سينه ميزنيد آيا از دوستان من نبودند و آيا هم فکران من جزو آنها نبوده اند . انچه به ديگران خرده ميگيرد را کمي هم به خود بگيريد . اگر من نخواهم مانند شما فکر کنم يا تفريح کنم بايد از مملکتم بروم . مملکتي که شايد من بيش از شما براي آن فداکاري کردم . لطفا خود را محور همه چيز نبينيد. رفتاري که شما با هموطنان خودتان ميکنيد را اگر در سطح بزرگتري در نظر بياوريد يعني اکثريت روي کره زمين. آنگاه بايد شما را مانند خيلي از هموطنانتان که به تبعيد اجباري رفته اند به کره ماه بفرستند.

ببخشيد سوال داشتم

اگه يکي يه چيزي بهمون بگه که دلمون بلرزه روزه مون باطل ميشه؟

اگه وقتي ميريم بيرون موهامون معلوم باشه و لباسمون استين سه ربع باشه چي؟باطل ميشه؟يعني انگار غذا خورديم؟

(2)

من قبول دارم که تو ي ايران به هر دليلي بستر عمومي براي شادي و تفريح براي همه به صورت مناسب فراهم نيست و يا مشکلات اقتصادي و اجتماعي و ... ديگه اي توي ايران هست که باعث ميشه رضايت عمومي مناسبي حاصل نشه . ماهم بعنوان يه ايراني تو اين موارد حرف داريم اما بعضي از دوستان هم بي انصافي ميکنن .

خداييش توي بعضي شرکتهاي خصوصي وضعيت حجاب خانومها چطوره ؟ مگه کاملا" آزاد و راحت و بدون حجاب نيستن ؟ هر جور جشني ( جشن تولد همکاراي خانوم و ... ) که دلشون ميخواد نميگيرن ؟ آيا تا وقتي شکايتي نشده اماکن يا نيروي انتظامي يا هر ارگان ديگه اي کاري به کار اونا دارن ؟

شرکت که محل کاره اينطوره ديگه واي به حال پارتيهايي که توي خونه ها , باغها و ... برگزار ميشه . البته منظور من اين نيست که توي اين شرکتها يا پارتيها کاراي ناشايست انجام ميشه , منظورم من اينه که ريشه يه سري مزاحمتها , بي بندوباريها و اخاذيهاي بعدي از اين پارتيهاس . اين موضوع منحصر به ايران نيست و تو همه جاي دنيا صادقه .

توي مطلب نوشته شده توسط گل پر خانوم هم خلاصه مطلب اينکه " حريمها و حرمتها بعنوان يه عمل خوب رعايت بشه " .

(1)

چرا کارايي مثل کمک به ديگران , احترام به حقوق ديگران و ... خوبه و يه ارزش محسوب ميشه ولي کارايي مثل دزدي , قتل , تجاوز به حقوق ديگران و ... بده و ضد ارزش محسوب ميشه ؟

چرا آداما سعي ميکنن تا جايي که ممکنه و منافعشون به خطر نمي افته خوب باشن و کاراي خوب انجام بدن ؟

چرا همه آدمها دزد يا قاتل نيستن ؟

براي اينکه انسان در بدو تولد با روح و فطرت پاک آفريده شده و کاراي خوب , منطبق با فطرت پاک انسانهاست , بنابراين هر آدم آزاده و بامنطقي در هر جاي دنيا با انجامش خواه , ناخواه به يه آرامش همراه با لذت و رضايت قلبي ميرسه . اما کاراي بد , مغاير با روح و فطرت پاک انسانهاست , بنابراين هر آدم سليم و بامنطقي در هر جاي دنيا با انجامش خواه , ناخواه روحش معذب , رنجيده و خسته ميشه . هر چقدر درجه خوبي و بدي يه کار بيشتر باشه رضايت قلبي يا رنجيده شدن فطرت آدمي به همون اندازه بيشتر ميشه ( مثلا" عذاب روحي آدم وقتي مرتکب يه قتل ميشه خيلي بيشتر از وقتيه که ده هزار تومن پول مي دزه )

حالا که خوب و بد هست و همه هم بودنش رو قبول دارن بايد يه مرجعي باشه که همه کاراي خوب و همه کاراي بد رو تعرف و مشخص کنه و اين تعريف و تشخيص طوري باشه که درنهايت منافع همه انسانها رو تامين کنه و هيچ کس متضرر نشه . اگه آدما بخوان خوب و بد رو تعريف کنن هر کسي منافع خودش رو درنظر ميگيره . از نظر ما مسلمونا اون مرجع خداست و خدا هم قرآن رو براي همين فرستاده (تشخيص خوب و بد و اتمام حجت)

حالا اينکه بعضيا اسمشون مسلمونه اما عملشون هيچ نشوني از مسلموني نداره ( متاسفانه ) و برعکس بعضيا اسمشون مسلمون نيست و عملشون خيلي بهتره يه بحث ديگه ايه .

آخرالزمان است ديگر... خدا رحم کند!

((مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بر مردم تحميل نکنيد.بخشي از سخنراني شهيد بهشتي در مسجد اعظم قم ( يکشنبه 13 اسفند 57 )

انسان اسلام ، انسان آزاد است _ انسان نوراني

_ بله ، انسان اسلام انساني است پراستعداد ، استعدادهايي درخور شگفتي ، آگاه ، بس وسيع و (....؟) آزاد و انتخاب گر و بالاتر از اين انسان اسلام انساني است برخوردار از روح الهي و روح و فروغ الهي .

انسان بايد موجودي نوراني باشد و جامعه اسلام جامعه اي نوراني که « الله نور السموات و الارض » . من نمي دانم اين پيشنهاد تا چه حد در اين شهر عملي است . اين شما هستيد که اثبات خواهيد کرد که عملي است .

به طلاب و فضلا هم به دنبال اين بحث يک پيشنهاد دارم و آن پيشنهاد اين است که به مردم ايران فرصت بدهيد تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبناي معيارهاي اسلامي بسازند و اين خودسازي را بر مردم ما تحميل نکنيد . به مردم ما کمک بکنيد ، آگاهي بدهيد . زمينه سازي براي رشد اسلام به آنها بکنيد ، ولي بر مردم ما هيچ چيز را تحميل نکنيد . انسان بالفطره خواهان آزادي است ، مي خواهد خودسازي داشته باشد ؛ اما خودش خودش را بسازد .

اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بخواهيد بر مردم تحميل کنيد که اگر تحميل کرديد آنها بر عليه اين تحميلتان طغيان خواهند کرد . انسان عاشق آزادي است ، مي خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود ، خود را بسازد «امّا شاکرا و امّا کفورا » .

آنقدر تحميل راه و عقيده بر انسانها نامطلوب است که خدا به پيغمبر اکرمش خطاب مي کند _ پيغمبر اصرار داشت ، پافشاري مي کرد ، زحمت مي کشيد ، خودش را به رنج و تعب مي انداخت که مردم را به راه خدا بياورد _ اما قرآن به پيغمبر گفت اي پيغمبر کار تو هم حد دارد « أفأَنت تُکرِهُ النّاسَ حتّي يکونوا مؤمنين » [ آيا تو مردم را به اکراه وا مي داري که مؤمن باشند؟ سوره يونس آيه 99]

تو مي خواهي مردم را وادار کني ، مجبور کني که اينها مؤمن باشند ، اين که راه پيغمبر نيست .

توصيه من به طلاب عزيز ، به فضلاي ارجمند اين است که منادي حق باشيد ، دعوت کننده به حق باشيد ، آمر به معروف و ناهي از منکر با رعايت تمام معيارهاي اسلامي اش باشيد . امّا مجبورکننده به راه اسلام نباشيد ، چون آن مسلماني ارزش دارد که از درون انسانها و عشق انسانها بجوشد و بشکفد .

منبع : روزنامه اطلاعات _ 15 اسفند 57 _ صفحه 5))