• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : آمنه روسفيد شد، بعضي ها روسياه
  • نظرات : 5 خصوصي ، 49 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خواهر روحاني 

    ...ادامه

    در عين حال، نظام جزايي در مواردي که حق شخصي باشه (و نه حق عمومي) اين حق را داده به قرباني که گذشت کنه و اون رو تشويق هم کرده (به عنوان يک شخص) که ببخشه، اين که آمنه گذشت کرده حق شخصي اش است و گذشت و احسان هم برتر از عدله و قرآن هم تشويق به گذشت ميکنه؛ (شايد ادبيات نوشتاري من باعث شده شما تصور کنيد من مخالف گذشتم!!) اگر بخواهي جامعه را بر اساس احسان اداره کني،يک سري افرادي که از انسانيت بويي نبرده اند بيچاره مي کنند مملکت را! پس اصل عدالت ظاهراً مورد پذيرش است و کاملاً انساني است.

    فرموديد قصاص به هيچ وجه با وجدان يا عقل جور در نمياد، چرا به هيچ وجه؟! دليلتان براي اين ادعا چيست؟ اين مغالطه است. مسائل بشري بسيار پيچيده و چند عاملي هستند و ادعاهاي کلي اين طوري کمي ابتدايي به نظر مي رسند.

    پس تا اين جا اصل جزا و عدالت در نظر عقلا مسلم است، مي مونه يه مسئله، حالا که اصل جزا مورد قبول است،‌ مقدارش و نوعش چگونه بايد باشه؟ اين جاست که ما با نظام هاي اومانيستي اختلاف داريم؛ حالا، اين که قاتل رو بکشيم يا مثلا 20 سال زندانش کنيم، اين هم حکمت عقلي داره. در عين اين که دليل اصلي ما براي اين مجازات ها حرف خداست. اما حکمت عقليش يعني اون مقداري که ما مي فهميم اين که مجازات بايد بر اساس جنايت باشه. اگر کسي عالما و عامدا يه کاري کرده، بايد به همان اندازه جزا ببينه. اگر کسي رو از زندگي محروم کرده، ‌عقل ابتدايي بشري حکم مي کنه به مقابله به مثل، و براي غير اين بايد توجيه ديگه اي باشه. البته احکام قصاص هم در همه موارد اينقدر ساده نيست که همه فکر مي کنن. درباره همين کور کردن کلي تفاصيل است.

    قصاص علاوه بر اين که عدل است، جنبه ي بازدارندگي هم دارد. آمار ايالت هاي آمريکا را نمي دانم از چه منبعي مي گوييد اما حتي اگر درست هم باشد موارد بر خلافش هم بسيار است، براي مثال درعربستان قطع کردن دست دزد مرسومه و ديده مي شه فروشنده ها، مغازه هايشان را براي نماز رها مي کنند و مي روند و غالبا اتفاقي نمي افتد.

    شما درست مي گيد اگه قصاص جنبه ي شخصي داشته باشه حق قرباني يا اولياء دم است که قصاص کند يا بگذرد اما اگر جنبه ي اجتماعي داشته باشه، حتي اگر افراد هم گذشت کنند حاکم اسلامي نمي تواند او را ببخشد يعني چنين حقي ندارد. اين که قبلاً گفتم جامعه نمي گذرد هم منظورم همين بود که اگرجرم جنبه ي اجتماعي داشته باشه، حاکم اسلامي نمي تواند بگذرد ( البته هميشه اين گونه نيست) آن طور که يادمه در مورد اين آقاي اسيد پاش در گزارش اخبار ذکر شد که هرچند آمنه از حق خودش گذشت اما از لحاظ اجتماعي پرونده اش هنوز باز است.

    به هر حال حرف زياده اگه ناقص بود ادله ام معذرت مي خواهم، اين جا بيشتر از اين جايش نيست.

    موفق باشيد!