وبلاگ :
گل دختر
يادداشت :
زن و بندگي خداوند
نظرات :
15
خصوصي ،
86
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
eddie
دو تا نقطه سبز وارد محوطه شدند. محوطه پر بود از نقطه هاي رنگارنگ. نقطه ها از همه رنگ، قرمز، آبي، بنفش، زرد...در محوطه مشغول چرخيدن بودند. دو تا نقطه سبز هم همراه بقيه نقطه ها مشغول چرخيدن شدند. نقطه نارنجي به نقطه هاي سبز نزديک شد، نقطه هاي سبز خودشان را کنار کشيدند. نقطه آبي از دور به سمت نقطه هاي سبز آمد و نقطه هاي سبز باز خودشان را کنار کشيدند.دو تا نقطه سياه گوشه محوطه نشسته بودند و بقيه نقطه ها را نگاه ميکردند. نگاه نقطه هاي سبز و نقطه هاي سياه براي يک لحظه به هم گره خورد. نقطه هاي سبز ميچرخيدند. نقطه هاي رنگي به طرف نقطه هاي سبز مي آمدند. نقطه هاي سبز خودشان را کنار ميکشيدند. نقطه هاي سياه نشسته بودند.
نقطه هاي سبز ميچرخيدند. نقطه هاي سياه نشسته بودند. نقطه هاي سبز ميچرخيدند.
نقطه هاي سياه هنوز نشسته بودند.