وبلاگ :
گل دختر
يادداشت :
اماما ... متشكرم
نظرات :
8
خصوصي ،
23
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
mona
همسر محمد رضا خاتمي و نوه خميني : چادر را به زور به زنان ايران تحميل كردند الن اسکيولينو Elaine Esciolino گزارشگر نيويورک تايمز در تهران گفتوگويي با زهرا اشراقي نوه دختري آيت الله خميني داشته است که در شماره امروز اين روزنامه با عنوان: دختر انقلاب ايران با چادر مبارزه ميکند، به چاپ رسيده است. الن اسکيولينو مينويسد اگر بخواهيم در جمهوري اسلامي ايران به کسي گواهي صلاحيت بدهيم مدال طلا نصيب زهرا اشراقي ميشود که نوه آيت الله خميني و همسر برادر رئيس جمهوري ايران است و شوهرش محمد رضا خاتمي، رئيس فراکسيون اصلاح گرايان در مجلس است. در جامعه اي که زنان قدرت خود را از مردانشان اخذ ميکنند خانم اشراقي بايد از پايگاه مهمي برخوردار باشد. با اين حال اين زن ۳۹ ساله که مادر دو فرزند و کارمند دولت است و در آپارتمان لوکسي و پر تجملي زندگي ميکند خود را در دام وضع خانوادگي اش اسير مييابد و از سر کردن چادر نفرت دارد. او ميگويد: متاسفانه چادر را به زور به زنان تحميل کرده اند. چه در مکان هاي دولتي ، چه در مدرسه دخترم. چادر يک لباس سنتي ايراني بوداما سمبل انقلاب تبديل شد و حالا مردم براي آن حرمتي قائل نيستند. من فقط به خاطر وضعيت خانوادگي ام چادر سر ميکنم. اما به نوشته الناسکيولينودر جايي که ايت الله خميني چادر را پرچم انقلاب خوانده است اين حرفها بوي طغيان ميدهد. خانم اشراقي بايد به عنوان عضو خانواده آيتالله خميني نمادانقلاب و جمهوري اسلامي آن باشد و هيچ چيز جز چادري که سراسر بدن ازفرق سر تا نوک پا را بپوشاند نمي تواند سمبل اين انقلاب باشد. اما برخورد مردم با چادر اکنون در ايران انقدر منفي است که بعضي کسبه به ويژه در نقاط شمالي تهران از فروختن جنس به چادري ها خودداري ميکنند. خانم اشراقي ميگويد: رفته بودم از يک مغازه شلوار بخرم اما مغازه دار شلوار را به من نفروخت چون چادري بودم. و ميافزايد: ولي تقصير خودمان است . مردم از دستگاه راضي نيستند و چادر نماد اين حکومت شده. زهرا اشراقي زني است با چشمان ميشي و ابرواني کاملا پيراسته و موي اندکي هاي لايت شده که در وزارت کشور درباره بهبود امور زنان کار ميکند. او ميگويد با همکارانش در اداره برسر رنگ و مدل لباسهايي که زير چادر ميپوشد مدام در جنگ است .با اين حال در خانه لباسهاي به قواره اندامش بر تن ميکند. در پاسخ الن اسکيولينو که اگر در خيابان چادر از سر بردارد چه ميشود ميگويد: مگر ميخواهيد حکم قتلم صادر شود؟ خانم اشراقي در ارزوي داشتن هم سخني بيرون از محيط خانواده خود است. در کشوري که ديوارهاي بلندي ميان زندگي خصوصي و زندگي اجتماعي قرار دارد ،در خانواده هاي مذهبي اين ديوارها بازهم بلندتر است. ميگويد: مينشينم اينجا و احساس ميکنم خودم نيستم. خود واقعي ام نيستم . بايد هميشه پشت نقابي پنهان باشم. شوهرش محمدرضا خاتمي، پزشکي که از بارز ترين چهره هاي سياسي ايران است از گفت و گو با الناسکيولينو سرباز ميزند. با انکه پدر بزرگش موسيقي را مانند ترياک مخدر دانست زيرا مردم را بي غيرت ميکند ، زهرا اشراقي ميگويد که در خانه گاه آواز ميخواند و ميرقصد.مي گويد نمي توانم حس هايم را خفه کنم. در زمان انقلاب زهرا ۱۴ ساله بود. ۴ سال بعد اورا به شوهر دادند. به دانشجوي پزشکي اي که چهارسال ازاو مسن تر و پسر آيت اللهي مشهور بود.مي خواست موسيقي و نقاشي بخواند اما خانواده مخالفت کردند پس رو به تحصيل فلسفه آورد که پدربزرگ با آن هم مخالف بود چون خواندن فلسفه را کاري براي تمام عمر ميدانست که در طاقت زنان نمي گنجد. مي گويد: هميشه رويم فشار بوده. جواني ام هدر شد. در انتخابات سال ۱۳۷۶ براي آقاي خاتمي که در آن هنگام روحاني اي متوسط ورئيس کتابخانه ملي بود ستاد هاي انتخاباتي يبه راه انداخت. اما اکنون اميد خود را به اصلاحات سياسي در ايران در برابر محافظه کاران ازدست داده است. آشکارا برادر شوهرش را محکوم ميکند که: سرعت آقاي خاتمي لاک پشتي است. ارزوي او داشتن زندگي آرامي فارغ از سياست است. ميگويد: فکر ميکردم ميشود وضع را عوض کرد اما حالا به اين نتيجه رسيده ام که فقط يک طرز فکر ميتواند حکومت کند.و ميافزايد : ميترسم تلفن هايمان را گوش بدهند، ميترسم توي اتاق ها شنود گذاشته باشند. تمام زندگي ام را در جنگ هاي سياسي گذرانده ام. حالا فقط منتظرم که شوهرم از سياست بيرون بيايد.