سلامي دوباره .شرمنده كه مختصر بود .من اول تحت تاثير عكس پستتون شدم .وجود دختر خانمهاي محجبه اي كه دوشادوش هم در يك زاويه نگاه پا صندلي ها ميشينن ،اين برام جالب اومد ويادآور يه سري مسائل شد ..ولي كلا بحث حجاب وحد اون بحثيه كه نياز به متني فراتر ازين و متوالي داره .حتي شده از نتايج كامنت باز ديد كننده هم شده متن ديگه اي رو در پست بعدي دسته بندي كنيد تا سليقه ها ي مختلف توش حلاجي بشه .بعد هم خيلي خوبه يه نتيجه خوبي از همه نظرات گرفته بشه .
من فكر ميكنم حديثي كه من باب اين متنه كه براي يك زن هيچ چيز بهتر ازين نيست كه مردي او را نبيند واو هم مردي را .من شايد با اين حديث موافق باشم وعلاقه شديد به اين سخن خانم فاطمه زهرا دارم .ولي .ولي ولي فكر ميكنم در اين شرايط زماني ميشه تفسير ديگه اي طبق مقتضيات زمانمون ازين حديث كرد.كه اولا ديدن به چه معناست كه نديدنش بهترست ؟.پرداختن به جواب اين سوال وترسيم اون با مقتضيات جامعه ام من رو حداقل به اين كار رضايت نميده .درسته ،خيلي سخته .خودمون لحظه به لحظه با چادر نشستن جلو استاد رو گذرانديم ولي مگر تصويرمون از يك حجاب كامل چي باشه .من نميتونم اين شرايط رو با شرايط تحصيل در يك چادر روستايي مقايسه كنم .چون به نظرم قابل قياس نيست .درسته كه اين شرايط ربطي به توهين به استاد نيست چون اساتيد مطمئننا به سختي نشستن در حضور يك نامحرم اونم پاي درس واقف هستن ولي با اينكه توهيني هم نيست ولي مخالفتي با بدون پرده هم ندارم .دليلي هم نميبينم كه اين نوع كلاس ميتونه آرامش رو حي بهتري ايجاد كنه .فقط از يك نوع كار ما رو ملزم به راحتي بهتري ميكنه .همين .نه اينكه از نظر روحي وآرامش بخواد تاثيري بزاره .به هر حال اين فقط يه نظر شخصي بود طبق عقيده شخصي .
اميدوارم زير سايه خانم فاطمه زهرا هميشه فاطمي بمانيم .
يا زهرا
