• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : اي كاش آقاي ضرغامي بخونه
  • نظرات : 17 خصوصي ، 64 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + eddieneed 
    تاثير مستقيم موسيقي بر هر دو نيم کره مغز باعث مي شود هماهنگي ميان آنها بيشتر شده، بهره هوشي بالاتر رود.

    موسيقي درماني يکي از حرفه هاي درمان پزشکي همانند کار درماني و فيزيوتراپي است که در آن از موسيقي براي درمان جسم، روان، هوش، بهبود رفتارهاي اجتماعي استفاده مي شود. اين روش درماني بسيار قدرتمند بوده و عاري از هرگونه خطر است که نتايج منحصر به فردي را نيز در پي دارد.

    موسيقي درماني بر رفتارهاي کودکان تاثير بسيار مثبتي دارد و با ايجاد يک سري تجربيات موسيقايي در تسهيل گسترش ارتباطات کودکان، احساسات اجتماعي، اعصاب و افزايش هوش آنها بسيار موثر است.

    موسيقي درماني مي تواند کيفيت زندگي کودک را در عرصه هاي مختلف بالا ببرد؛ نظير ارتباط کودک با کودک ديگر، کودک و خانواده، ارتباط کودک و پزشک درمانگر يا معلم، و ...

    اين ارتباطات به وسيله المانهاي موجود در موسيقي و توانايي نفوذ موسيقي به اعماق روح انسان تسهيل مي شوند و در نهايت فضاي مثبت و موقعيت عالي براي رشد کودک فراهم مي آورند.

    فوايد موسيقي درماني براي کودکان
    نتيجه بسياري از تحقيقات انجام شده در پروژه هاي موسيقي درماني نشان مي دهد که :

    • موسيقي تمام حواس را تحريک کرده و زندگي کودک را تحت شعاع خود قرار مي دهد و باعث افزايش بسياري از مهارتهاي او مي شود.

    • بيشترين تاثير اين روش درماني هنگامي است که کودک اجازه مي يابد تا خود لذت اجراي موسيقي را تجربه کند.

    • موسيقي درعين تهييج کنندگي مي تواند آرامش دهنده نيز باشد.

    فعاليتهاي موسيقايي مفرح - که نمونه هاي آن در مهد کودک ها اجرا مي شود - اغلب براي ايجاد حس موفقيت در کودک طراحي مي شوند و عمومآ باعث مي شوند تا کودکان اعتماد بنفس پيدا کرده و از وجود خود احساس رضايت کنند.

    • ثابت شده است که موسيقي مي تواند ميزان تحمل درد در کودکان را بهنگام بيماري يا موقعيت هاي شامل استرس افزايش دهد.

    • موسيقي مي تواند مشوق اجتماعي تر شدن کودکان شود و توانايي آنها را در نشان دادن نظرات و احساسات و نير برقراري ارتباط با ديگران افزايش دهد.

    • تاثير موسيقي بر هر دو نيم کره مغز باعث مي شود تا ارتباط اين قسمتها با يکديگر تسهيل شده، بهره لحظه اي هوشي بالا رود. اين هماهنگي همچنين براي درمان لکنت کلام بسيار مفيد است.

    موسيقي مي تواند مشوق اجتماعي تر شدن کودکان شود.
    يک تحقيق واقعي که در سال 1996 انجام شد
    يکي از افرادي که با روش موسيقي درماني روي توانايي هاي کودکان فعاليت مي کرد، شاگردي داشت که علاوه بر برخي نارسايي هاي جسمي دچار نوعي تاخير و کندي در انجام حرکات بدني، ناتواني در صحبت کردن و برقراري ارتباط با ديگران بود.

    اين دختر کوچک شش ساله از سن سه سالگي تحت درمان توسط موسيقي قرار گرفته بود و درمانگران او خيلي زود متوجه توانايي هاي بالاي اين دختر در درک و اجراي موسيقي شده بودند و به همين جهت استفاده از موسيقي درماني را براي او پيشنهاد داده بودند.

    نکته جالب آن بود که اين دختر باوجود داشتن تنها چهار انگشت در هر دست خود، خيلي زود توانست توانايي نواختن پيانو را بدست آورد. او با وجود آنکه به ندرت صحبت مي کرد، مي توانست بدون داشتن غلط موسيقايي درست آواز بدون کلام بخواند.

    نحوه درمان از ابتدا بصورت جلسات 45 دقيقه اي در هفته از سال 1996 شروع شد و به مدت سه سال ادامه پيدا کرد. بتدريج طول زمان درمان از 45 دقيقه به يک ساعت رسيد.

    نتيجه کار بسيار رضايت بخش بود، او در پايان سه سال درمان - يعني در سن شش سالگي - مي توانست به راحتي جملات سه يا چهار کلمه اي بسازد، مهارتهاي اجتماعي قوي پيدا کرده بود و اعتماد بنفس لازم را براي زندگي متکي به خود را کسب کرده بود.

    علاوه بر موارد بالا او به اين مهارت بسيار دشوار دست يافته بود که مي توانست در آن واحد پيانو بزند و آوزا بخواند. در حالي که در اوايل دوره درمان اجازه نمي داد کودکان ديگري در کنار او ساز بزنند، هم اينک با بهبود و رشد رفتار اجتماعي در او، بسادگي بصورت گروهي با دوستان خود ساز مي زد.

    او در شش سالگي با پيانو ملودي اجرا مي کرد و درمانگر در کنار او و يا با ساز ديگر با او همراهي مي کرد. هنگامي که در مراسمي از او خواسته مي شد که براي ديگران پيانو بزند براحتي آنرا قبول مي کرد.

    متخصصين موسيقي درماني چه مي کنند؟
    متخصصين، کودکان را در فعاليتهايي نظير خواندن آواز، گوش دادن به موسيقي، رقص و حرکات موزون، نوازندگي و ديگر فعاليتهاي سازنده مرتبط با موسيقي مشارکت مي دهند تا قدرت فراگيري آنها افزايش يابد.

    آنها در اين ميان بر روي گسترش خودآگاهي، اعتماد به نفس، مهارتهاي آمادگي، مهارتهاي مديريتي و رفتارهاي اجتماعي کودک کار کرده و تکنيکهاي تحمل درد را به کودکان آموزش مي دهند.

    يک درمانگر موسيقي در طول دوره درمان کودک درمي يابد که کدام سبک يا ابزارآلات موسيقي بيشترين تاثير و تحريک را بر کودک مي گذارد تا به اين ترتيب بتواند بيشترين استفاده را از وقت صرف شده بر روي کودک بنمايد.

    آنها معمولا به صورت يک تيم با تخصصهاي مختلف کار مي کنند. اين تيم شامل افرادي نظير متخصص موسيقي، پزشک کودک، روانشناس، متخصص فيزيوتراپي، متخصص گفتار درماني، متخصصين هنر و ... مي باشد. پس از انجام آزمايش هاي لازم طي هفته ها کار، آنها به خانواده ها منابع موسيقي را که کودک بايد در خانه از آنها استفاده کند را معرفي مي کنند.

    متخصصين با کودک ارتباط برقرار کرده و رفتارها، واکنشها، ارتباطات، ميزان هوش، احساسات اجتماعي، مهارتهاي نوازندگي را مشاهده و اندازه گيري مي کنند. سپس يک روش و برنامه درماني با موسيقي را تهيه و با کمک خانواده اجرا مي کنند؛ بديهي است اين برنامه هاي درماني براي هر کودک به صورت جداگانه تنظيم مي شود.