عليكم السلام.... اتفاقا بنده معتقدم كه حجاب برابر با عفاف و حيا نيست و چه بسيار كسانند كه حجاب به ظاهر دارند ولي عفت را ندارند ولي بايد يادآور شد كه نتيجه ي حيا، عفت است، يعني اگر كسي عفت نداشت به قطع حيا هم ندارد و در متن حتي اشاره شد كه دشمنان در پي ِ آنند كه عفت را به تاراج برند، ولي بدانيد كسي كه عفيف شد حتما حجاب هم دارد و حجاب به معناي چادر نيست كه كامل ترين و والا ترن حجاب، چادر هست، اميدوارم حل شده باشد كه بنده به هيچ عنوان حجاب رو برابر با عفت نمي دونم .... در رابطه با سخنان امام بايد عرض كنم كه خود امام در وصيت نامه شان اين مضمون را آورده اند كه سخنانشان مناسب با وضع است و اگر از كسي تعريف كردند اين ملاك نمي شود كه در دوره هاي بعد اگر آن شخص تغيير يافت بازهم در نظر امام ممدوح باشد. خود امام بعد از انقلاب يك سري نظراتشان را تغيير دادند و مناسب حال و اوضاع زمان كردند پس هيچ گاه نمي توان بدون در نظر گرفتن زمان و موقعيت ، نظري صادر كرد حال آن كه شايد اگر خود ايشان مي بودند نظري ديگر صادر مي كردند .... اجبار نتيجه ي عكس دارد؟ آيا قوانين اجباري نيستند؟ شما مي توانيد به جامعه اي بدون اجبار نظم ببخشيد؟ به طور مثال اگر قوانين راهنمايي و رانندگي اجباري نبود چه اتفاقي مي افتاد؟ پس لازمه ي قوانين اجباره . در ضمن چيزهايي بايد اجبار شود كه ارزش دارند و براي اهداف جامعه و مردم آن نياز است. در جامعه اي كه بيش از 95 درصد افراد مسلمان هستند آيا نبايد توقع داشت كه احكام دينشان رعايت شود؟ ... در رابطه با اجباري كه براي چادر در دانشگاه ها بوجود آمده بنده هم موافق نيستم ....انگليس در اين متن علاوه بر معناي واقعيش ، نمادي از دشمنان بود و مطمئنا خيلي هاي ديگر هستند كه تاب ديدن اين دين و ملت را ندارند ... به ضعف ما؟ خودتان مي فرماييد كه در برابر استعمار آن ها، پس شروع قضيه با آن ها بود هر چند كه ما هم كوتاهي هايي داشتيم ولي نمي شود گستاخي و استعمار آن ها را چشم پوشي كرد و همه چيز را به خودمان ببنديم ... براي رنگ مشكي چادر ها هم چيزي نيست كه در اسلام سفارش به آن شده باشد و مانند خيلي چيزهاي ديگر كه عرفمان بوجود آورده ، در كشور رايج شده .... خيلي خوش آمدين و ممنون از توجه و دققتان به مسائل جامعه . موفق باشيد