سلام
خواستم چيزي ننويسم دلم نيامد،نظرات بعضي ها بد جوري حال آدمو مي گيره. من متنفرم از اينكه از يه مسله و فاجعه بزرگ حرف بزني يه دفعه يكي بپره وسط بگه آره ما هم چند ماه آبگوشت نخورديم.
چه ربطي داره، ولي يكي از خواهرا از بوشهر نوشته بود كه ما گاز نداريم و چي و چي، خواهر من اينجا يه مطلبي نوشته در مورد فلسطين و فاجعه به وجود آمده در آنجا، نه در مورد گاز بوشهر و غيره،
در ضمن اين فلسطيني ها با اعرابي كه فكرشو مي مني فرق داره ، و بازم اينكه يه لحظه خودتو بزار جاي يكي از مادرا و خواهراي اون طفل هاي كه الان بعلت نبود برق دارن مي ميرن ولي شما بعلت نبودن تمام انرژي ها نمي ميري، يه ذره درك و شعور انساني داشته باشيم و تمام خوشي ها رو براي خودمون نخواهيم. يادمان نرود كه زماني اين حزب الله و فلسطيني ها چه ها كه براي ما انجام نداده اند حالا فكر مي كنم با يه راهپيمايي خشك و خالي به اين زودي ها نميميري.
ببخشيد كه كوبيدم، آخه داغون بودم. خوش باشيد