سلام . من بعد از شش سال استقلال مالي ، حالا به استقلال رسيدم؟! يعني خودم رو بازخريد كردم ، راحت !؟ خانم حرف از اشتغال زنان زديد و دلم خون شد ؟! باز دلم براي آدمهايي كه تو فاز دين اسلام نيستند نمي سوزه، دلم براي بچه مذهبي هايي مي سوزه كه علي رغم داشتن شوهر و بچه جونشون به كار بسته است ، انگار خونه براشون زندونه ، بابا خونه بهشته... كيه كه بفهمه . اون هم براي خانم ها . البته اگر كساني نباشند كه خونه رو جهنم كنند. به نظر من بيشتر اختلافات زن و شوهر در جامعه فعلي ما به خاطر اشتغال خانم هاست . آقا مي ره سرِ كار ، هزار تا خانم رنگ و وارنگ مي بينه و يا ميگه و مي خنده ؟! يا خنديدن ها رو مي بينه و آه مي كشه ؟! يا مي گه خانم من كه گل سر سبدشونه؟! البته اگه خودش رو گول نزنه... اون هم با اين خانم هاي شاغل ما كه اكثراً همكارشون رو برادرشون مي دونند و ... اي داد بيداد . . . البته يه سيدي مي گفتند كه اگه خانم توي خونش براش مثل قفسه ، مرد خونه بايد خودش رو اصلاح كنه! بايد اونقدر رابطه شون با هم قشنگ باشه كه زن از اينكه تمام مدت در روز به انتظار لحظه ورود شوهرشه افتخار كنه و حالش رو ببره... اما ... بابا خانم عزيز ، آقاي عزيز كار براي زن سمه ! مگر موقعي كه براي خانم ها باشه ، معلم دختران و زنان ، پزشك زنان و ... ،‏ حالا كه روز به روز خانومها مداركشون بالاتر مي ره و چنان سفت به كار چسبيدن كه در آينده ايي نه چندان دور آقايون بايست بشن همدم بچه ها و با شيرخشك مادري كنند! خانم سادات موسوي ببخشيد كه زياد نوشتم. يا علي