• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : زنها رادار هستند؟!
  • نظرات : 8 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    من فمنيست نيستم. فکر مي‌کنم هنوز که هنوز است، هيچ قانوني نوشته نشده که به قدر احکام اسلام درباره‌ي مهريه و نفقه و کار در خانه به نفع زن‌ها باشد (حالا اين که چه قدر اين احکام اجرا مي‌شوند بماند). اما...اما اين را هم قبول ندارم که فمنيسم براي زن‌ها چيزي نداشته به جز فکر و ذهن آشفته و آسايش از دست رفته و کذا و کذا.
    يک سوال: به نظر شما اگر جنبش‌هاي برابري‌خواهانه‌ي زن‌هاي اروپايي در سال‌هاي انقلاب صنعتي نبود، اگر اصرارهاي -درست يا نادرست- آن‌ها براي حضور در اجتماع هم‌پا و هم‌راه مردان نبود، اگر جو گيري‌هاي شاهان ايراني براي تقليد از غرب توي اين موارد نبود، چه قدر طول مي‌کشيد تا زن ايراني از فضاي سنتي دوران قاجار و بست‌نشستن در حرم‌سرا و آش‌پز خانه به مدرسه و دانش‌گاه برسد؟ چه قدر طول مي‌کشيد تا دخترها اجازه پيدا کنند درباره‌ي ازدواج‌شان نظر بدهند؟ واقعا فکر نمي‌کنيد شرايط نسبتا مناسبي که دختران ما امروز دارند، آزادي‌هايي که براي پرورش‌ استعدادهايشان دارند، امکاناتي که ما داريم اما مادبزرگ‌هامان و مادران آن‌ها نداشتند، بيش از هرچيزي مديون نخستين جنبش‌هاي فمنيستي باشد؟ قبول نداريد که وضعيت زن در کشور ما بيش‌ از هر چيزي از وضعيت زن در اروپا تاثير گرفت؟ فکر مي‌کنيد اگر نگاه اروپا به زن همان نگاه قرون وسطا يا حتا اوايل عصر جديد بود، وضعيت امروز زن‌هاي ايراني چه طور بود؟
    باز هم تکرار مي‌کنم؛ من فمنيست نيستم؛ قبول دارم که رواج انديشه‌هاي فمنيستي کم دردسر براي زن‌هاي ما به بار نياورد. اما همه‌ش هم دردسر نبوده. اگر آن حرکت‌هاي اوليه نبودند اي بسا الان من و شما و خانم‌هايي به سن ما سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند؛ تا چه برسد به اين‌که بخواهند فمنيسم را در وبلاگ‌هايشان نقد کنند.
    من فکر مي‌کنم ما اين قدم اول را به فمنيسم مديونيم اما مجبور نيستيم الا ابد زير اين دين بمانيم. حالا به‌ترين وقت است براي اين‌که زن‌هاي مسلمان راهشان را از ديگران جدا کنند و نشان بدهند در شرايط برابر، چه قدر بيش‌تر مي‌توانند پيش‌رفت کنند.
    پاسخ

    به نظرم مي‌شه اين بحث رو از دو ديدگاه بررسي‌ش کرد. اولين نکته که خيلي نياز به تأمل هم داره، اين هست که «شرايط نسبتا مناسبي که دختران ما امروز دارند» واقعا چقدر مناسب هست؟! آيا اين شرايط، به لحاظ شرعي و فطري و اجتماعي، در حال نزديک شدن به همون شرايط ايده‌آل يک دختر هست يا نه؟اين که الان ما تا يه حدي از آزادي رو داريم که به واسطه‌ي اون مي‌تونيم درس بخونيم و توي جامعه فعال باشيم رو قبول دارم. اما اين فعاليت‌هاي ما، الان واقعا چقدر مطابق احکام اسلام، يا فطرت انساني هست؟ چقدر با روح ما زنان و کل جامعه سازگار هست؟ اين که يک دختر به اسم پرورش استعدادها و در لباس دانشجو، از خانواده‌ي خودش جدا بشه و متحمل سختي‌ها و مشقات غربت بشه چقدر مي‌تونه هماهنگ باشه با فطرتش؟ آيا همه‌ي رشته‌هاي دانشگاهي که براي دختراي ما موجود هست، با قواي جسمي و روحي يک زن، سازگار هست؟ آيا حضور زنان، در اين مشاغلي که الان حاضرند، با احکام اسلام، خلقت زن و نظام جامعه‌ي اسلامي، تطابق داره؟اين‌ها سؤالات اساسي‌اي هست که شايد مرور زمان بتونه پرده از مزايا و مضراتش برداره. لذا فکر مي‌کنم وقتي صحبت از آزادي نسبي دختران امروز به ميون مياد، بايد کمي محتاطانه‌تر ارزش‌گذاري بشه.خدمتي که اسلام به زن کرد، احدي نتونسته به زن بکنه. و شايد اگر نبود بدعت تعصبات بي‌جا که از زمان خليفه‌ي دوم رايج شد، زنان مسلمان هرگز به شيوه‌ي افراطي توي پستوهاي خانه محبوس نمي‌شدند. ولي باز هم اين به اين معنا نيست که آزادي کنوني در کشورمون، يک آزادي مطلوب و مشروع بوده باشه.ديدگاه دوم اين که، اگر کمي دقيق‌تر نگاه کنيم، جنبش فمينيسم هم خودش مرهون روح سرمايه‌داريه. اگر انقلاب صنعتي رخ نمي‌داد، اين مباحث برابري‌خواهانه هم مطرح نبود. پس اگر قراره خودمون رو مرهون کسي بدونيم، بايد خودمون رو مديون سرمايه‌داري بدونيم! هر چند شخصا عقيده دارم که روند زندگي اجتماعي، چه فمينيسمي متولد مي‌شد و چه نمي‌شد، به گونه‌اي بود که به روشنفکري و تفکر و هوش بالاي افراد منجر مي‌شد و يک سري تغييرات و اصلاحات رو منجر مي‌شد؛ چون فکر و انديشه، چيزي نيست که بشه افساري بهش زد و اون رو از حرکت انداخت. ضمن اينکه اون چيزي که فمينيسم دنبالش بود، با اون چيزي که ما به عنوان «آزادي زنان» ازش حرف مي‌زنيم، دو روح کاملا جدا دارند. کافيه که براي تشخيص بهتر راهي که بايد پيموده بشه، به هدف خلقت، وظايف زن و تکاليفش نگاه بشه.