وبلاگ :
گل دختر
يادداشت :
آزاد باشيم يا نباشيم؟!
نظرات :
1
خصوصي ،
16
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
م
پيشنهاد ميشه بجاي وبلاگ گلدختر که چند ماهيه به گل (Gel) نشسته يه وبلاگ همسريابي اه ببخشيد همسرداري بزنيد و آموزش همسرداري بدين در سعادت اخروي زوجهاي جوان هم شريک ميشين
نمي دونم سنت 1400 سال پيش با نيازهاي حالا چه نسبتي دارن ! نمي دونم مگه زن خانه دار صبح تا شام در خانه همش کار ميکنه که نمي تونه به کارهاي بيرون از خونه برسه !
نمي دونم مگه زن مغز نداره ؟ مگه بعضي از زنان ضريب هوشي بالاتر از بعضي از مردان ندارن و مگه اين زنان حق کار بيرون از خونه ندارن ؟ يا اينکه خدا اينهمه مغز رو فقط براي خانه داري خلق کرده ؟ اگه زن فقط براي همسرداري و کار در خانه خلق شده بفرماييد چرا خدا اينهمه مغز بي فايده رو خلق کرده
زني که استقلال مالي نداره و فرداي بخت بدش کارش به طلاق برسه و از قضا تامين اجتماعي هم کفاف زندگيشو نده چه سرنوشتي در اين جامعه بحران زده پيدا ميکنه ؟ جز اينکه عده اي از اين زنان افسرده و عده اي خياباني ميشن ؟
به زن گفته ميشه بايد کلفت همسرش باشه و استقلال مالي رو ازش ميگيرين فکر کرديد چه بلايي بر سرش مياريد ؟
حرفتون منطق نداره زن بايد استقلال مالي داشته باشه و مرد هم اما چيزي که اين 2 رو متصل به هم ميکنه عشقه نه وابستگي زن به مرد که عين بردگيه
پاسخ
پيشنهاد بدي هم نيست، اگر همين يه مسئلهي به ظاهر ساده درست بشه، ريشهي خيلي از مشکلات کنده ميشه؛ از جمله همون مشکلاتي که به طلاق ميانجامه و زن رو دچار معضلات ديگه ميکنه! سنت و روش اگه فطري باشه، نوين و کهن نداره. فطرت بشري ثابته و يکسان. هموني که من و شما و اين فطرت رو آفريده، بهتر ميدونه چي با اين ذات سازگاره و چي نيست. حالا شما بگيد اين علم مدرن امروزي چه گلي به سر ما زده مگه؟ اين همه مشکلات اخلاقي توي جامعه، اين همه مشکلات روحي، اين همه مشکلات شغلي و تحصيلي و جهاني، دستهگل همين علم مدرنه؛ مگه نيست؟! حالا از اينها بگذريم، متن رو اگه بدون تعصب بخونيد، بيشتر متوجه ميشيد که توي متن هيچ حکمي صادر نشده که بهش اعتراض کردهايد. اينها سؤالاتي هست که براي من پيش اومده... البته تا وقتي که شما همسرداري رو مساوي با کلفتي براي مرد بدونين، مشکلات خانوادهها کما فيالسابق وجود داره و بدتر هم خواهد شد. و دقيقا به دليل وجود همون «عشق» به عنوان نقطهي اتصال هست که استقلال مالي کلا معني خودش رو از دست ميده.