• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : مشكل دوست پسر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فرزانه 

    من 3 ساله با پسر عمم در ارتباطم اولش از مشکل خانوادگي اون شروع شد ميخواست خود کشي کنه! نذاشتم،زياد باهاش حرف زدم کم کم بيخيال خودکشي شد و بعد 5-6 ماه گفت بهم علاقه داره.فوق العاده پسر خوبيه.منم خوب که فکر کردم احساس کردم دوستش دارم.هر روز علاقش بهم بيشتر ميشه الان به جايي رسيده که ميترسم بهش بگم ديگه نميخوام با هم باشيم.دوستام ميگن خوشي زده زير دلت.راستم ميگن.اينقدر خوبه که حتي نميدونم چرا بايد بهش بگم بره! خيلي واسم مايه ميذاره هنوزم دوستش دارم ولي نگرانشم اخه اگه به هم نرسيم بد ذربه اي ميخوره.حتي به شوخي حرف از رفتن ميزنم جلو خودم دستاش ميلرزه و حالش خراب ميشه!چيکار کنم؟
    پاسخ

    قرار نبود مشاوره داشته باشيم و قطعأ چنين مشاوره اي چندان مفيد هم نيست اما تنها توصيه من اينه كه اين موضوع را جدي بگيريد مخصوصأ با سابقه اي كه پسر عموي شما داره . در اولين فرصت به يك مشاور كه مي توانداز بزرگترهاي خانواده باشد مراجعه كنيد و تكليف خود و ايشان را روشن كنيد ادامه اين وضع به صلاح شما و پسرعمويتان نيست.