زنهايي رو ديدم همه چي دارند خونه و سرمايه و شغل درست و حسابي و پرپول و بچه هاي نازنين و دوست و آشنا ...اما به زندگي فلاکت بار وپر از سوء ظن و نفرت شون نسبت به شوهرشون ادامه مي دهند .خوب اين اگه مريضي و خودآزاري نيست چيه؟! کي گفته ازدواج باعث کامل شدن ميشه؟؟ ممکنه براي مردها اينطور باشه اما ازدواج براي زنها غير از استرس و تحقير و محدوديت چيزي نداره.اون فانتزيهايي که همه دختران در مورد مردان عاشق و مجنون دارند هم يه جور مشکل رواني بايد باشه. به نظرم از نظر روانشناسي ميشه روي اين قضيه تحقيق کرد و به زنها کمک کرد از اين مصيبت خلاص شوند.از کي تا به حال اين مرداني که در رابطه با زنان همه چيزشان در پايين تنه خلاصه ميشه مي توانند باعث تکامل يک زن شوند؟! اينها زن رو بدتر پست مي کنند تا حد يک برده جنسي.به نظر من زنها بهتره احساسات پيچيده انساني شون رو در جاي ديگه اي غير از شوهر و دوست پسر هزينه کنند .اين همه سازمان خيريه.اين همه بدبخت و بيچاره.
زنان هم بايد مثل همان مردهايي بشوند که به زنها بعنوان بازيچه يا به قول شما غذا و دسر نگاه مي کنند.(من که به عنوان يک زن خسته شدم بس که در اين جامعه مردسالار لعنتي، هر وقت از زن صحبت شد تشبيه مان کردند به يک "چيز"ي. از گل تا مرواريد.از شکلات تا چلوکباب.حالم بهم مي خوره. مي فهمي؟)زنها بايد استفاده شون(از نظر جنسي و غيره) رو از مرد ببرند و بياندزندشون بيرون...بايد بفهمند اين دنيا خيلي چيزها داره براي کشف کردن نه اينکه تمام عمر اسير يک مرد بددهن بد اداي نکبتي بشيم و همه حواسمون پي اين باشه مثل کنيز مطبخي دست به سينه در خدمت آقامون باشيم و نازشو بخريم تا نکنه نسبت بهمون سرد بشه و فيلش ياد هندستون کنه!(به درک جهنم) دنيا وارونه شده يعني به جايي که مرد ناز زن رو بخره، زن بايد ناز و اداي مرد رو جمع کنه! گور باباي مرد ....... (براي مادر شدن هم راههاي ديگه اي هست که علم در اختيار زنها گذاشته.)
اما تا وقتي زنان از اين احساسات دختر دبيرستاني شون عبور نکنند بايد بشينند از مردان خائنشون بنالند و همجنسهاي خودشون رو مقصر جلوه بدهند.
