• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : راننده هاي با حجاب
  • نظرات : 12 خصوصي ، 116 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    بسم الله الرحمن الرحيم
    خداوند حفظ کند اين گروه را هميشه حرف دل ما رو مي زنند. و واقعا اميدوارم خداوند بعضي از دوستام رو هدايت کند و به شما صبر جميل عنايت کند. فقط به اون دوستاني که اين دغدغه ها را سطح پايين مي دونن لازمه بگم که اين قبيل دغدغه ها دغدغه ي انجام فرمان خداست....!!!!
    اجرکم عند الله
    يا حق
    + عاطفه 
    خدا خيرش بده. بعضي راننده ها (خيلي کمن ولي هستن) يه جوري پول رو ميدن که مطمئن بشن دستشون به دست مسافر ميخوره
    + باران 
    سلام خدا آقاي راننده نگه دارد خودش و مادري که شير پاک بهش داده من خودم موقع پول دادن به راننده اذيت ميشم .برانشستن تو تاکسي که بيشتر چون اصلا حاضر نيستم عقب وکنار مردا بشينم حتي بافاصله شايد فکر کنيدخشک مقدسم ولي واقعا اين طور نيست وقتي حضرت زهرادر مقابل مرد نابينا حجاب کردند به خاطر بوي تنشان من که شيعه ي ايشان هستم چطور رعايت نکنم خداياهمه جوانان راهدايت فرما
    خود من هم خداييش وقتي ميرم بيرون تو کلان شهر که مشکلي نيست جلو نشست ولي شهراي کوچيک فکر بد ميکنن چند وقت پيش تو شهر کوچيکي که نزديکمونه سوار ماشين شدم جلو نشستم آخه عقب ميشينم از بس خيلي از آقايون بد ميشينن مخصوصا اگه چاق باشن! منم کليه درد ميگيرم آخه خودمو ميچسبونم به در و سعي ميکنم يه کيفي چيزي بذارم وسط! خدا رو شکر چاق نيستم. آقاهه پرسيد: چرا جلو نشستيد!؟ فکر بد کرد! بهش علتو گفتم مرد مسني بود گفت دخترم مواظب خودت باش ... تازه گاهي جلو هم بشيني بهت انقد لگد ميزنن که خسته ميشي نميدونم واقعا عقدشون خالي ميشه!؟ فکر نميکنن سر ناموس خودشون _اگه غيرت داشته باشن- همين بلا مياد يا بدترش؟! راننده هام که تا دست مبارک رو لمس نکنن ول کن نيستن من هم هميشه مث صنف عزيز متکديان! بلانسبت شما! دستمو به اين حالت خوب نگاه کنيد اين شکلي ميگيرم که پول رو بندازن کف دست بنده و به بهانه ي پول انگشتمو لمس نکنن. بگذريم از ديد زدناي راننده ها و پر حرفياشون که دانشجويي؟ترم چندي؟... من نميدونم سي آي اي کار ميکنه اين اطلاعات به دردش ميخوره؟! اين موقعا خودمو به نشنيدن ميزنم بهتره طرف هم ادم باشه ادامه نميده نباشه هم مهم نيس انقد فک بزنه تا جونش دراد! واقعا چرا انقد فرهنگ پايينه!؟ تو اتوبوسم که بوي گند سير و ... شلوغي و هجومي که برا اتوبوس دارن و تو گرما بايد سر پا هم وايسي بيشتر وقتا، اجازه نميده سوار اتوبوس شي من پيش بياد ميگم کاش اين همه انتظار خالصانه براي اومدن اتوبوس! براي آقا امام زمان (عج) بود بي شک اگه بود تا الان ايشون ظهور ميکردن.بعضيام انقد زبون درازن بهشون ميگي درست بشين ميگن من خودم زن دارم!!!! نيس خيليم بهش وفادارن!!! پناه بر خدا خدايا شفاشون بده ... آمين
    مسافر کناري مدام خودش را رويم مي اندازد، دستش را در جيبش مي کند و در مي آورد، من به شيشه چسبيده ام اما هر قدر جمع تر مي شوم او گشادتر مي شود. موقع پياده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد مي کنند... (تقصير خودم بود بايد جلو مي نشستم.) مسافر صندلي پشت زانوهايش را در ستون فقراتم فرو مي کند، يادم هست موقع سوار شدن قد چنداني هم نداشت، بايد با يک چيزي محکم بکوبم توي سرش، چيزي دم دستم نيست احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را از کنار صندلي به سمت من مي آورد... (تقصير خودم بود بايد با اتوبوس مي آمدم.) اتوبوس پر است ايستاده ام و دستم روي ميله هاست، اتوبوس زياد هم شلوغ نيست و چشمان او هم نابينا به نظر نمي رسد ولي دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت ميله اي که من دستم را گذاشته ام مي گذارد. با خودم مي گويم ”چه تصادفي” و دستم را جابه جا مي کنم اما تصادف مدام در طول ميله اتفاق مي افتد... (تقصير خودم است بايد اين دو قدم راه را پياده مي آمدم.) پياده رو آنقدر ها هم باريک نيست اما دوست دارد از منتها عليه سمت من عبور کند، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولي با هم برخورد خواهيم کرد. کسي که بايد جايش عوض کند، بايستد، جا خالي بدهد، راه بدهد و من هستم... (تقصير خودم است بايد با آژانس مي آمدم.) راننده آژانس مدام از آينه نگام مي کند و لبخند مي زند. سرم را بايد تا انتهاي مسير به زاويه 180 درجه به سمت شيشه بگيرم. مدام حرف ميزند و از توي آينه منتظر جواب است. خودم را به نشنيدن مي زنم. موقع پياده شدن بس که گردنم را چرخانده ام ديگر صاف نمي شود. چشمانش به نظر سالم مي آيد اما بقيه پول را که مي خواهد بدهد به جاي اينکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع مي کند، البته من بايد حواسم مي بود و دستم را با دستش تنظيم مي کردم. (تقصير خودم است بايد با ماشين شخصي مي آمدم.) راننده پشتي تا مي بيند خانم هستم دستش را روي بوق مي گذارد، راه مي دهم. نزديک شيشه ماشين مي ايستد نيشش باز است و دندانهاي زردش از لبان سياهش بيرون زده است. “خانم ماشين لباسشوئي نيست ها”. مسافرهاي توي ماشين همه نيششان باز مي شود. تا برسم هزار بار هزار تا حرف جديد مي شنوم و مدام بايد مواظب ماشينهايي که فرمانهايشان را به سمت من مي چرخانند باشم. موقع رسيدن خسته هستم، اعصابم به کلي به هم ريخته است. (تقصير خودم است زن جماعت را چه به بيرون رفتن!!!)
    سلام. چه عجب راننده ي چشم و دست پاک هم ديديم. تو وبم در اين مورد مطلبي دارم که نظر خودمم درموردش نوشتم اگه دوس داشتيد بخونيد به مطلب : درد و دلم با شما " درباره راننده ها و مسافراشون " رجوع کنيد در 16مرداد1390.
    خدا به همه توفيق بندگي بده
    التماس دعا
    + اسماعيل 
    مطالبتون خيلي خوبه . خدا خيرتون بده . خدا اين طور آقايون راننده و هچنين چنين خانمايي مث شما رو نگه داره. التماس دعا
    + تنفر از همه شما با حجابا 

    + تنفر 
    نميخاي حرف منو بذاري پس بيچاره شاهد باش
    + تنفر 
    گور پدر هرچي حجاب ببرند همين زير چادريا هستند كه هركاري دلشون ميخاند ميكنند بعد جلوش ي حكم شرعي ميزارند تمام اما چي راه ميريم ميشينيم كار بدي نميكنيم بازم اسممون بد در اومده حتما ميگيد همه يطور نيستند ولي من ميگم از تمام با حجابا بدم مياد متنفرم همين دختر باحجاب و راستگو بود كه بهم اتهام الكي زد كه نتونستم ثابت كنم 3سال رفتم زندان به خدا قسم ازش نميگذرم اره همين شماها هستيد خدارو شكر كه بيشتر جهنميا رو شما تشكيل ميديد اينم بماند كه من سر همين موضوع خانوادم تردم كردند بماند من اواره كوچه ها شدم بعد بازم ازحقوقتون دفاع كنيد خوشحالم كه تا الان انتقام سختي از هر چادري گرفتم منتظرم باشيد يروزي پيش شماهم ميام اخه من دوستاي هم نوع من توي كل ايرانند اگه زهرا اينو ميخوني كه حتمنم اين سايت رو دوست داري و ميخوني بدون فلج شدن تو از نخا كار من بود ثابت كن همون جور كه من شكنجه شدم شكنجه شو هنوز انتقام نهاييم مونده ميام تااون روز منطزرم باش
    + جواد 

    خدا خيرش بده
    + سيد مجيد موسوي 
    جاي بسي خوشبختي است كه چنين راننده هاي متدين و باشخصيتي
    وجود دارند .

    چه آدم باحالي .
    مي دوني . مثلا الان من دستم بخوره به يکي اتفاقي شايد خيلي چيز خفني نباشه . اصلا حواس هيچ کدوممون هم نباشه . اتفاق بدي هم نيفته . اما دقت مي کنيم واسه اين که حرف خدا کوچيک و گنده ش بي هيچ فرقي رو زمين نمونه .
    اينه که به نظرم افتخار داره تو کار راننده هه .

    حالا يه چيز جالب : من يه دوست دارم که خيلي راحت با پسراي فاميلشون دست مي ده . بلوز شلوار مي پوشه ولي اگه داره به راننده پول مي ده دستش بخوره بهش انقدر ناراحت مي شه که نگوووو . هنوز هم درک نکردم دقيقا چرا !

    پاسخ

    فکر کنم دوست تون مرز دقيق بين محرم ونامحرم رو متوجه نيستن، يعني اقوام رو محرم مي دونن، و غريبه ها رو نامحرم، تعداد اين افردا کم نيست:)
    جالب بود.
    البته بيشتر قابل تحسين
       1   2   3   4   5    >>    >