• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : آمنه روسفيد شد، بعضي ها روسياه
  • نظرات : 5 خصوصي ، 49 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + aram 
    خواهر روحاني عزيز، ممنون از جوابي‌ که مهيا کرديد. اما انتقاد من به اين نوع جواب شما اين است که وقتي‌ شما بحث دستور خدا را پيش مي‌کشيد در واقع ديگر من دليلي‌ براي بحث کردن نمي‌بينم چون همانطور که خود از اول اذعان مي‌کنيد فهمي‌ بشري يا عقلي وجود ندارد و لابد از اينجا به بعد خوبي‌ و بدي يک عمل به موضوعي فقهي‌ تبديل ميشود و حالا فقط کاري که ميماند اين است که تحقيق کرد اين دستور خدا هست يا نيست. حضرت ابراهيم هم کشتن فرزند بيگناهش (قتل يک فرد بيگناه) با عقلش جور در نمي‌ آمد و البته تا مطمئن نشد دستور خداست راضي‌ به انجام آن نشد. حالا بگذريم که به او وحي مستقيم هم ميشد. حتما شما يقين پيدا کرده ايد که اين دستور خدا است! که خوش به حال شما. اما از آنجايي که من فقيه نيستم و صحبتهاي فقها هم مرا قانع نکرده که يقين پيدا کنم آنها دستور خدا را در انجام کارهايي‌ که از نظرم به هيچ وجه با وجدان و عقلم جور در نمي‌ آيد مي‌دانند ترجيح ميدهم وارد اين بحث فقهي‌ نشوم و فقط بحث را محدود کنم به اينکه خود اين آعمال آيا با فهم ما مي‌خواند يا نه را و در مورد اينکه آيا دستور خدا با آين همخواني دارد يا نه نظر نميدهم.

    در قسمت دوم جواب خود شما يک قدم هم جلوتر رفته ايد و نه تنها ادعا مي‌کنيد که اسلام حکم به قصاص و يا اعدام ميدهد که حتا شما دليل آنرا هم مي‌دانيد. ولي‌ تا آنجايي که من ميدانم اتفاقا نظر فقها اين است که اسلام حکم به قصاص نداده بلکه حق آنرا براي قرباني قائل شده ولي‌ آنها را به گذشت تشويق کرده است. بنابرين اين دليل شما که در نظر قرآن اعدام قاتل يا کور کردن بهتر است و بعد هم براي آن دليل آورده ايد که چرا اين طور است با آن‌چيز هايي‌ که من شنيده‌ام متناقض است.

    ظاهراً در قسمت بعد هم شما دليل مياوريد که بخشيدن چنين آدمي‌ درست نيست. من هم با شما هيچ مخالفتي ندارم. اما چرا آمنه بخشيد شايد به اين دليل است که همانقدر که بخشيدن او سخت بوده کور کردن چشم هم به نظر او عملي‌ وحشيانه بود که او نمي‌توانست در آن شريک شود و مجبور شد بين اندو يکي‌ را انتخاب کند. اين ادعاي شما که جامعه از اين مجرمين نميگذرد را نميدونم شما از کجا آورده ايد تا آنجايي که من ميدانم وقتي‌ قرباني‌ها يا صاحبين دم راضي‌ به اجراي حکم نميشوند و ميبخشند اند مجرمين با گذراندن دوره‌هاي خيلي‌ کم به جامعه بر ميگردند. مورد تاسف بار تر آن هم وقتي‌ است که صاحب دم خود مجرم و يا خانواده قاتل باشد. مثلا برادري که به خواهر خود مشکوک ميشود و او را ميکشد بعد هم پدر او را مي‌بخشد! اين جور موارد در جنوب کم نيستند.


    در مورد اينکه آيا اجراي حکم‌هاي خشن باز دارنده هستند و علاوه بر آن اجراي آنها در ملا عام هم به آن کمک مي‌کند و يا بيشتر قبح اعمال خشن را در جامعه کم ميکنند هم نمي‌شود تنها ادعا کرد. بايد ديد واقع از لحاظ آماري شما شاهدي بر اين ادعاي خود داريد يا نه؟ البته اين جور تحقيق‌ها چون نرخ جرم به عوامل زيادي در يک جامعه بستگي دارد بسيار پيچيده هستند. و نمي‌توان مثلا نرخ قتل در سوئد را با ايران که از لحاظ فرهنگ و وضع مالي متوسط بسيار متفاوت هستند با هم مقايسه کرد. اما بطور مثل در کشور آمريکا، آمار نشان ميدهد که ايالت هايي‌ که در آنها حکم اعدام وجود ندارد نرخ قتل کمتري نسبت به ايالتهايي که در آنها اعدام وجود دارد دارند.