• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : اولين جايي که دلم براي پسرها سوخت
  • نظرات : 2 خصوصي ، 29 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    واقاااامتنتون زيبا بود...راستش منم وقتي ميخواستم به سن تکليف برسم همين حس شما رو داشتم...حس خيييلي خوبي بود...باهيچ چيز عوضش نميکنم....اما تواون روز يه اتفاق بدي افتاد واون اين بود که پدر بزرگم رو از دست دادم واين حادثه آن روزهارو هرگز از يادم نميبره

    راستي اگه تونستين به من هم سربزنين«خوشحال ميشم

    خوشحالي خداوند از توبه بنده اش بيشتر از خوشحالي کسي است که در شب تاريکي ، زاد و توشه اش را گم کرده بوده و آن را پيدا کرده است

    امام باقر عليه السلام

    اگر روزي قرار بر گفتن دلتنگي هايمان باشد چه مي گوئيم ؟
    به کمانم دل تنگ مي گويد :
    پر شده ايم از تنهايي و انتظار مترسک آرزو هايمان شده است
    چه خوب مي شد ، اگر توپ کودکي بازيگوش پنجره انتظار را مي شکست

    سال نومبارک

    +

    در جنگ جمل حضرت علي عليه السلام در ميان کشتگان حرکت مي کرد، ناگهان چشمش به کشته اي از دشمنان خويش افتاد. با تمام عظمتش نشست. اشک از چشمان او جاري شد و فرمود: چه بسيار اندوه ها که تو از چهره پيامبر مي زدودي!!

    آري او زبير سيف الاسلام بود. همان که جنگ جمل را به پا کرد.

    آري! اين شيطان است که همواره در کمين ماست لذا نمازنيز همواره نيازهميشگي ماست تا بدينوسيله گرد و غبار غفلت شيطاني از روح ما زدوده شود.

    تعجب خواهيد کرد اگر بدانيد شمربن ذي الجوشن نيز از ياران حضرت علي عليه السلام در جنگ صفين بود.

    و چندين بار با پاي برهنه به خانه خدا رهسپار شده است.

    هنگامي که حضرت علي عليه اسلام را براي بيعت با خليفه اول ريسمان برگردن به سوي مسجد مي کشيدند براي دفاع از امام شمشير کشيد و فرياد برآورد بر سر او ريختند و آنقدر او را کتک زدند و شمشير برنده ي او را به سنگ شکستند.

    در شوراي شش نفره پس از وفت خليفه دوم، او راي به خلافت علي بن ابيطالب عليه السلام داد.

    اصلاً کربلا و عاشورا را صحنه «عاقبت به خير شدن » و «عاقبت به شر شدن» بندگان است.

    بنابراين خداوند متعال در آيه 14، سوره حجرات مي فرمايد:

    قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

    عربهاي باديه‌نشين گفتند: «ايمان آورده‌ايم» بگو: «شما ايمان نياورده‌ايد، ولي بگوييد اسلام آورده‌ايم، اما هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنيد، چيزي از پاداش کارهاي شما را فروگذار نمي‌کند، خداوند، آمرزنده مهربان است.»

    پير ما امام خميني چه زيبا فرمود:

    "اگر ايمان وارد قلب شود همه امور اصلاح مي شود"

    و ختم کلام از خير الکلام که ايماني ما را به بهشت مي برد که همراه با تقوي باشد.

    «يا ايها الذين امنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتنَّ اِلاّ و انتم مسلمون (102/ آل عمران)

    اي کسانيکه ايمان آورديد، نهايت تقوي الهي را مراعات کنيد و نميريد مگر آنکه مسلمان باشيد.

    خداوندا! قلب هايمان را پس از آنکه هدايت نمودي دستخوش انحراف مگردان و رحمت خاص خود را ارزانيمان کن چه به حقيقت تنها بخشنده راستين تو هستي وبس.

    +


    بد نيست به هزار و چهار صد قبل سفري بنماييم. مي خواهم يکي از بزرگترين ياران و اصحاب پيامبر اکرم (صلي الله عليه واله وسلم) و حضرت علي (عليه السلام) را برايتان معرفي کنم.

    او را به «سيف الاسلام» يعني شمشير برنده اسلام مي خواندند. هنگامي که حضرت رسول (صلي الله عليه وآله و سلم) وفات کردند او با حضرت علي عليه السلام بيعت کرد. وي در شب تدفين حضرت زهرا عليها السلام از معدود اصحاب حاضر در آن مراسم غايب از انظار بود.

    هنگامي که حضرت علي عليه اسلام را براي بيعت با خليفه اول ريسمان برگردن به سوي مسجد مي کشيدند براي دفاع از امام شمشير کشيد و فرياد برآورد بر سر او ريختند و آنقدر او را کتک زدند و شمشير برنده ي او را به سنگ شکستند.

    در شوراي شش نفره پس از وفت خليفه دوم، او راي به خلافت علي بن ابيطالب عليه السلام داد.

    اما...

    اکنون اگر مي خواهيد انذارهاي خداوند را بشناسيد بايد سراغ اياتي را بگيريد که بوي عذاب مي دهد، آياتي که در آن نهي شده است، آياتي که خداوند دوست ندارد، آياتي که «وَيل» در آن به کار رفته است.

    اما بشارت هاي خدا را اگر مي خواهيد بيابيد بايد در قرآن به دنبال آياتيد باشيد که بوي بهشت، رضايت خدا، مغفرت، رحمت از آنها به مشام مي رسد.

    + مائده ايماني 
    چه تصويرسازي ساده و قشنگي. کار خودتونه؟ با چي؟

    من روز جشن تکليفم بستري بودم. عصرش دوستام اومدن پيشم و هديه‌هامو برام آوردن.

    پاسخ

    نه کار من نيست :) ، همين مريض شدن تون هم خودش کلي خاطره ست.
    + ياس 

    چه روزاي شيريني بود منم از اون لحظات خاطات قشنگي دارم

    در ضمن شما هم عجب دختر شيطوني بود قبل از جشن تكليفت ها

    پاسخ

    الان هم دست کمي ندارم از اون موقع ندارم :)
    چه قدر قشنگ توصيف كرده بودي دختر...
    پاسخ

    ممنونم.
    + عطارد 

    خاک بر سر نظامي که موساد و سيا در آن مثل آب خوردن آدم مي کشند


    تيتر twitter رو اينجا نوشتي که مثلا چي بشه ؟





    در جواب ويكتوريا بايد بگم كه:

    اين وظيفه پدرو مادره كه وقتي بچه به سن بلوغ ميرسه، هر چند كه عقلش هم خيلي نرسه كه چي خوبه و چي بد، خوبيها- مخصوصا واجبات- رو به روش درستش- نه با بد اخلاقي و ...- به بچه ياد بدن. در غير اين صورت وقتي بچه بزرگ شد و به يك مؤمن واقعي تبديل شد و از پدر و مادرش شكايت كرد كه چرا اين واجبات رو از بچگي به من ياد نداديد، اون وقت پدر و مادر چه جوابي دارند بدهند؟؟؟!

    يه چيزي هم به گل پر:

    يه جا هم بايد دلت براي دخترا بسوزه كه- همونطوري كه يه بار گلدختر هم اشاره كرد- نمي تونن برند سراغ اهل دل و عرفا و باهاشون نشست و برخاست داشته باشن و درست و حسابي حرفشون رو بزنن و .... (جالبه، نه؟ اين نشون ميده كه انگار ما هيچ زن عارفي تو كشور نداريم!!! يا اگه داريم، كسي نميشناسه....)

    پاسخ

    چرا زن عارف داريم توي کشور، اره خب اين جاهم شما دلتون به حال ما بسوزه.
    + گل پر متوهم 
    مغز هاي متفکر نظام اسلامي که مشابه آنها در هيچ کجاي جهان پيدا نمي شود مي گويند موساد و سيا يک استاد انرژي هسته اي ايران را به قتل رسانده اند اگر اين ادعاي باطل فرض محال صحت هم داشته باشد پس در اين صورت بايد گفت خاک بر سر آن نظامي که موساد و سيا در آن مثل آب خوردن آدم مي کشند.
    پاسخ

    من توهم ندارم، شما خيلي دست بالا ميگيريد، بعد از سرنگوني صدام هم حدود هشتصد نفر از نخبگان عراقي رو ترور کردند، فکر ميکنيد اين ها همه اش از روي باد هواست! اينها وقتي بخوان جلوي پيشرفت را بگيرند ميکنند، حالا به هر وسيله ايي که شده، زمان انقلاب هم ما کم شهيد نداديم، نمونه اش شهيد مطهري، شهيد بهشتي، هفتاد و دو تن، و ... خيلي هاي ديگه.
    + ويكتوريا 
    يعني شما قبل از اينکه در مورد مذهبت فکر کني و اصلا قبل از اينکه هنوز قدرت تشخيص عقلاني پيدا کني مکلف شدي به انجام مناسک مذهبي که پدر و مادر بهتون قالب کردن ؟
    يعني چون خانواده شما مسلمون بوده شما هم لاجرم مسلمون از آب در اومدي و اگه بجاي ايران در چين بدنيا ميومدي يحتمل بودايي بودي چون پدر و مادرت بودايي بودن و از بچگي به مذهب بودايي خو ميگرفتي
    پس کي شماها درباره دين و مذهبتون بدون علقه هاي خانوادگي فکر ميکنيد و بعد انتخاب ؟
    اين رو هم اضافه کنم لزومي نداره انساني حتما مذهبي رو انتخاب کنه من به خدا اعتقاد دارم ولي هيچ ديني رو نديدم که شايسته باشه همشون يه مشکلي چيزي دارن
    پاسخ

    شما به اين ميگيد مشکل؟! اين اقتضاي طبيعته چون پدرم ديني رو اختيار کرده من هم به اون دين رو ميارم، نه بخاطر دين! وقتي رشد عقلي پيدا کردم مطمئنا درباره دينم تحقيق هم ميکنم که ببينم اين ديني که پدرم داشته ابعادش چيه، وگرنه هيچ عقل سليمي قبول نميکنه که وقتي بچه بدنيا اومد خودش بي دين بمونههههه تا وقتي به يک بلوغ فکري برسه تا دينش رو انتخاب کنه، اين اصلا يک رسمه که از وجود خلفت حضرت ادم و حوا بوده و هست، ربطي به دين خاصي نداره! به قول شما اگر پدرم بودايي هم بود من بودايي ميشدم، ولي اين دليل نميشه که بعدا وقتي به بلوغ فکري رسيدم در موردش تحقيق نکنم، اصلا خود اسلام هم ميگه همچين دين داشتني که فقط به تبع پدر مادر باشه به درد لاي جرز ديوار ميخوره!
    + فرشته 

    سلام

    عالي بود

    + eddieneed 

    متنتون خيلي خوب بود جدي ميگم

    اما هيچ چيز جاي اون رقصتون رو نميگيره (عربي راك يا فارسي)

    پاسخ

    :)
    + همينطوري 
    "از عمامه ي پدرم به عنوان طناب کشي استفاده مي کردم"
    پاسخ

    يادش بخير، بابام از دستمون چي ميکشيد... :(
       1   2      >