• وبلاگ : گل دختر
  • يادداشت : آمنه روسفيد شد، بعضي ها روسياه
  • نظرات : 5 خصوصي ، 49 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    + زهرا 

    سلام بر دوستان طلبه.يه مدتيه دنبال شماره از خانم نيلچي زاده (کارشناس برنامه سمت خدا) مي گرديم.مي خوايم از شيراز يه اردوي دخترونه داشته باشيم به قم و تهران و اگه بشه از محضر ايشون هم استفاده کنيم..کسي رو نمي شناسم که بتونه کمکمون کنه.اگه کمکم کنيد ممنون مي شم.خدا خيرتون بده.
    پاسخ

    سلام. شايد بتونم شماره شون رو براتون پيدا کنم. از طرف چه موسسه يا نهادي هست اين اردو؟

    سلام،طاعات وعباداتتان قبول.وب زيباوجالبي داري.

    منتظرقدوم سبزت دروبم هستم .

    برنامه گره
    وبلاگ گره
    http://gereh3.blogfa.com
    + محمد بن علي 

    درود . خوشحالم که از قم رفته ايد و اميدوارم که ديگر در آنجا ساکن نشويد . شما کاملا صحبت بنده را تغيير داديد و برداشتي مطابق ميل خودتان انجام داديد مخالفت من با مجازات هاي شرعي به خاطر اين است که بعضا با افرادي که که دچار اين چنين عقوبت هايي شده اند همصحبت شده ام متاسفانه هيچ اثر مثبتي که مشاهده نکرده ام بلکه واقعا آثار تحقير را در اين افراد ديده ام که باعث خطرناکتر شدن اين افراد بوده . چرا جواب حرف من را که اين عمل را ناشي از فرهنگ سنتي جامعه دانسته ام نداده ايد امروز ما به جاي فرهنگ اسلامي فرهنگ عرب جاهليت را گسترش ميدهيم امنيت و عدالتي که بوسيله زور بدست بيايد صرفا مانند مسکني ضعيف است که باعث غفلت از بيماري است آيا ميدانيد که بزرگترين ديکتاتور تاريخ (جوزف استالين) اولين بار که حکم اعدامي را ديد در عقايدش سست شد و به مسير کمونيست کشيده شد و در پي آن خون بيش از سي ميليون انسان را ريخت شما حال به کودکاني فکر کن که ديدن قصاص يکنفر يا کسي که به اين شيوه مجازات شده چه تاثيري بر ايشان خواهد داشت در ضمن تحقير اميز بودن اين حکم صرفا بخشي از علت مخالفت مجامع حقوق بشر است بخش اصلي آن دردناک بودن و همانطور که گفتم بازخورد منفي آن در جامعه است حال از حدود شرعي که مسلما بدتر است بگذريم حيف که نميخواهم جوابتان را به صورت سياسي بدهم در غير اينصورت از همفکران شما يا حداقل افراد مورد تاييد شما هزاران عيب در همين باب ميگرفتم و جواب سوال آخرتان آيا فردي را که تا پايان عمر در زندان و يا بيمارستان رواني نگه دارند همه به چشم يک انسان عادي ميبينند يا کسي را که بر اثر قصاص نابينا شده !!!! مطمئن باشيد که اگر اين رواني قصاص ميشد حتي تا ده سال ديگر به او به چشم يک قرباني انتقام گيري ديده ميشد

    + صدر 

    سلام عليکم

    نوشته هاي پرمغز و زيبايي داريد. تبريک

    ايا پيشنهاد همکاري در يک سايت قراني بزرگ وابسته به يکي از سازمان هاي بزرگ علمي - ديني کشور به همراه تيمي که هستيد، براي شما جذاب هست.

    اگر که جوابتان مثبت است با ايميل بنده مکاتبه فرماييد تا اطلاعات بيشتري برايتان ارسال نمايم.

    بازهم به خاطر وبلاگ موفقتان به شما و همراهانتان تبريک مي گويم.

    پاسخ

    سلام. اگر آدرس سايت رو برام ايميل کنيد ممنون ميشم. goldokhtar.blog@gmail.com
    + خواهر روحاني 

    ...ادامه

    در عين حال، نظام جزايي در مواردي که حق شخصي باشه (و نه حق عمومي) اين حق را داده به قرباني که گذشت کنه و اون رو تشويق هم کرده (به عنوان يک شخص) که ببخشه، اين که آمنه گذشت کرده حق شخصي اش است و گذشت و احسان هم برتر از عدله و قرآن هم تشويق به گذشت ميکنه؛ (شايد ادبيات نوشتاري من باعث شده شما تصور کنيد من مخالف گذشتم!!) اگر بخواهي جامعه را بر اساس احسان اداره کني،يک سري افرادي که از انسانيت بويي نبرده اند بيچاره مي کنند مملکت را! پس اصل عدالت ظاهراً مورد پذيرش است و کاملاً انساني است.

    فرموديد قصاص به هيچ وجه با وجدان يا عقل جور در نمياد، چرا به هيچ وجه؟! دليلتان براي اين ادعا چيست؟ اين مغالطه است. مسائل بشري بسيار پيچيده و چند عاملي هستند و ادعاهاي کلي اين طوري کمي ابتدايي به نظر مي رسند.

    پس تا اين جا اصل جزا و عدالت در نظر عقلا مسلم است، مي مونه يه مسئله، حالا که اصل جزا مورد قبول است،‌ مقدارش و نوعش چگونه بايد باشه؟ اين جاست که ما با نظام هاي اومانيستي اختلاف داريم؛ حالا، اين که قاتل رو بکشيم يا مثلا 20 سال زندانش کنيم، اين هم حکمت عقلي داره. در عين اين که دليل اصلي ما براي اين مجازات ها حرف خداست. اما حکمت عقليش يعني اون مقداري که ما مي فهميم اين که مجازات بايد بر اساس جنايت باشه. اگر کسي عالما و عامدا يه کاري کرده، بايد به همان اندازه جزا ببينه. اگر کسي رو از زندگي محروم کرده، ‌عقل ابتدايي بشري حکم مي کنه به مقابله به مثل، و براي غير اين بايد توجيه ديگه اي باشه. البته احکام قصاص هم در همه موارد اينقدر ساده نيست که همه فکر مي کنن. درباره همين کور کردن کلي تفاصيل است.

    قصاص علاوه بر اين که عدل است، جنبه ي بازدارندگي هم دارد. آمار ايالت هاي آمريکا را نمي دانم از چه منبعي مي گوييد اما حتي اگر درست هم باشد موارد بر خلافش هم بسيار است، براي مثال درعربستان قطع کردن دست دزد مرسومه و ديده مي شه فروشنده ها، مغازه هايشان را براي نماز رها مي کنند و مي روند و غالبا اتفاقي نمي افتد.

    شما درست مي گيد اگه قصاص جنبه ي شخصي داشته باشه حق قرباني يا اولياء دم است که قصاص کند يا بگذرد اما اگر جنبه ي اجتماعي داشته باشه، حتي اگر افراد هم گذشت کنند حاکم اسلامي نمي تواند او را ببخشد يعني چنين حقي ندارد. اين که قبلاً گفتم جامعه نمي گذرد هم منظورم همين بود که اگرجرم جنبه ي اجتماعي داشته باشه، حاکم اسلامي نمي تواند بگذرد ( البته هميشه اين گونه نيست) آن طور که يادمه در مورد اين آقاي اسيد پاش در گزارش اخبار ذکر شد که هرچند آمنه از حق خودش گذشت اما از لحاظ اجتماعي پرونده اش هنوز باز است.

    به هر حال حرف زياده اگه ناقص بود ادله ام معذرت مي خواهم، اين جا بيشتر از اين جايش نيست.

    موفق باشيد!

    + خواهر روحاني 

    آرام جان سلام

    اولا من منظورم اين نبود که فهم عقلي وجود ندارد، منظورم اين بود که انسان امروز فکر مي کند همه چيز را مي تواند با عقل خودش درک کند و حل کند در صورتي که عقل بشر کافي نيست، حرف من اينه که در عين اين که بخش هايي از حکم رو ما با عقل درک مي کنيم،‌ عقل خودمون دليل تمامي تفاصيل اين حکم نيست که هرجايش برايمان مبهم بود بزنيم زير کل حکم!

    اگه عقل کافي بود خدا اين همه پيامبر رو به زحمت نمي انداخت. (اينيه نمونه ازعقل بشره که حکم ميکنه طرف تو روز روشن نود و خورده اي آدم بي گناه رو بکشه و به ازاي هرکدام اگر اشتباه نکنم هشتاد و يک روز زندان ببرنش که جمعاً مي شود بيست و يک سال!)

    ثانيا من اصلاً از نظرات فقها صحبت نکردم، من آيه قرآن را نوشتم اگر قرآن را به عنوان سخن خدا و کتابي که تحريف ناپذير است قبول داريد، که احساس مي کنم قبول داريد، عين حکم قصاص در قرآن آمده و آيه اش را هم گل دختر عزيز در پست مربوطه گذاشته اند.

    سوره ي مائده/آيه 45 :

    «بر آنان مقرر كرديم كه جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بينى در برابر بينى و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان مى‏باشد و زخمها [نيز به همان ترتيب] قصاصى دارند و هر كه از آن [قصاص]درگذرد پس آن كفاره [گناهان] او خواهد بود و كسانى كه به موجب آنچه خدا نازل كرده داورى نكرده‏اند آنان خود ستمگرانند» و البته آيات ديگري هم هست.

    (داخل پرانتز بايد عرض کنم که فقها هم از جيبشان حکم در نمي آورند از همين قرآن و روايات است).

    شما ظاهراً روح لطيفي داريد که نمي توانيد قصاص مجرم را تحمل کنيد؛ اما قانون بر اساس عدل نوشته مي شه نه احسان و احساس، جامعه رو نميشه با احسان اداره کرد. چون انسان اهل سرکشي است و اين به شهادت تمام جوامع بشري ست و عموم مردم هم اين انتظار رو دارند که هر کس جزاي کار اشتباهش رو ببينه (براي مثال رجوع کنيد به نامه ي خواهر آمنه و نظرات مردم، که آدرسش در همين پست گذاشته شده) جزايش رو هم خودش بايد ببينه نه سيستم قضايي بدبخت که مجبور باشه مرکز بازپرروي بذاره و کلي پول صرف کنه و اين آقاي جاني رو تحويل بگيره؛ پيش گيري به جاي خود،‌ اما اگر کسي پيدا شد و جنايتي کرد، حالا تکليف چيست؟ اصلاً مگر مي شود فقط با کار فرهنگي همه چيز را حل کرد؟ اگه يه نفر مثل اين که توي سوئد اين همه آدم رو کشت پيدا شد،‌ چه کارش کنيم؟ اتفاقاً نظام جزايي اسلام با غربي ها در اين بخش مشکل نداره، غربي ها هم نمي گويند چون حقوق بشر بايد رعايت بشه پس به جنايتکار گل و شيريني بدهيم و ببريمش بازپروري. خيلي وقت ها براي بعضي از اين ها بازپرروي معنا ندارد. انسان که حيوان يا چوب نيست،‌ اختيار و آزادي داره، شما فرموديد تا متنبه نشده نبايد به جامعه برگردونيمش! به نظر شما واقعاً چه جوري ميشه مطمئن شد که متنبه شده؟ انسان انقدر قدرت داره که چيزي رو وانمود کنه که بهش اعتقاد نداره.

    ادامه. دارد..

    بغض هميشه نشانه? ضعفِ بغض‌کننده نيست،
    گاهي بيانگر شدتِ بي‌رحمي مخاطبش است.
    سلام وبلاگ بسيار خوب و پر باري دارين . واقعا خسته نباشين .من از طريق شبکه اجتماعي تبيان با وبلاگتون آشنا شدم .بعدازاين هميشه سر ميزنم.اگه دوست داشتين به وب من سر بزنين تا تبادل لينک داشته باشيم.التماس دعا
    + محمد بن علي 
    از شما خواهر طلبه يکدرخواست دارم که اگر شده صرفا براي يکبار هم که شده ازمحيط بسته قم خارج شده و دنيا را بدون پيش داوري ولو با هر عقيده اي چه مذهبي چه سکولار و ..... ببينيد در غير اين صورت بايد بگويم که انساني غرض دار و مغالطه کار هستيد به خاطر اين که تا جايي که من ميدانم هيچ کدام از معترضين نگفت که اين فرد بايد از زندان آزاد شود بلکه گفتند به جاي قصاص وي را به حبس ابد محکوم کنند دوما مشکل اصلي کشور ما فرهنگ سنتي آن ميباشد که اجازه همچين اعمالي را به فرد ميدهد که نمونه اش چند وقت پيش اتفاق افتاد البته به صورت دسته جمعي در ضمن اين همه قصاص و حکم يه نظر شما الهي تا به حال چند درصد از وقوع جرم موثر بوده است به اين علت اين را به شما ميگويم که عقايد امثال شما و آمارهاي متناقض با آن در سراسر جامعه باعث شده که عده اي که بااسلام مشکل دارند اين مسائل را علم عثمان کرده و در همه جا جار ميزنند و ما که دردانشگاه ميباشم در محيط روشنفکري آن و يا هر محيط روشنفکري ديگر حتي در وب به زحمت بيافتيم چون آنان با اين حرف ساده لوحانه شما که به جز در محيط الزهرا وحوزه هاي علميه در هيچ جاي ديگر دنيا خريدار ندارد قانع نميشوند پس لطفا براي اسلام موذن بد آواز نشويد
    پاسخ

    سلام. پيش فرضتون اشتباهه متاسفانه. بنده مدتيه ساکن قم نيستم. والحمدلله به دانشگاه و خيلي محافل به اصطلاح روشنفکري هم رفت و آمد دارم! دليلي که مدافعان حقوق بشر براي عدم قصاص مجرم ذکر کردند رو اگر بخوايم با ديدي همه جانبه نگاه کنيم مي گه که نبايد هيچ کس رو به خاطر کاري که انجام داده تحقير کرد! و قصاص رو نوعي از انواع تحقير و اهانت به شأن انساني دونسته. به نظرتون اين حرف مي تونه درست باشه؟ کسي که خودش با وحشيانه ترين صورت ممکن، دختري رو آزار داده بايد به چشم يه انسان عادي ديده بشه؟

    سلام

    التماس دعا. به ما هم سر بزنيد.

    + aram 
    خواهر روحاني عزيز، ممنون از جوابي‌ که مهيا کرديد. اما انتقاد من به اين نوع جواب شما اين است که وقتي‌ شما بحث دستور خدا را پيش مي‌کشيد در واقع ديگر من دليلي‌ براي بحث کردن نمي‌بينم چون همانطور که خود از اول اذعان مي‌کنيد فهمي‌ بشري يا عقلي وجود ندارد و لابد از اينجا به بعد خوبي‌ و بدي يک عمل به موضوعي فقهي‌ تبديل ميشود و حالا فقط کاري که ميماند اين است که تحقيق کرد اين دستور خدا هست يا نيست. حضرت ابراهيم هم کشتن فرزند بيگناهش (قتل يک فرد بيگناه) با عقلش جور در نمي‌ آمد و البته تا مطمئن نشد دستور خداست راضي‌ به انجام آن نشد. حالا بگذريم که به او وحي مستقيم هم ميشد. حتما شما يقين پيدا کرده ايد که اين دستور خدا است! که خوش به حال شما. اما از آنجايي که من فقيه نيستم و صحبتهاي فقها هم مرا قانع نکرده که يقين پيدا کنم آنها دستور خدا را در انجام کارهايي‌ که از نظرم به هيچ وجه با وجدان و عقلم جور در نمي‌ آيد مي‌دانند ترجيح ميدهم وارد اين بحث فقهي‌ نشوم و فقط بحث را محدود کنم به اينکه خود اين آعمال آيا با فهم ما مي‌خواند يا نه را و در مورد اينکه آيا دستور خدا با آين همخواني دارد يا نه نظر نميدهم.

    در قسمت دوم جواب خود شما يک قدم هم جلوتر رفته ايد و نه تنها ادعا مي‌کنيد که اسلام حکم به قصاص و يا اعدام ميدهد که حتا شما دليل آنرا هم مي‌دانيد. ولي‌ تا آنجايي که من ميدانم اتفاقا نظر فقها اين است که اسلام حکم به قصاص نداده بلکه حق آنرا براي قرباني قائل شده ولي‌ آنها را به گذشت تشويق کرده است. بنابرين اين دليل شما که در نظر قرآن اعدام قاتل يا کور کردن بهتر است و بعد هم براي آن دليل آورده ايد که چرا اين طور است با آن‌چيز هايي‌ که من شنيده‌ام متناقض است.

    ظاهراً در قسمت بعد هم شما دليل مياوريد که بخشيدن چنين آدمي‌ درست نيست. من هم با شما هيچ مخالفتي ندارم. اما چرا آمنه بخشيد شايد به اين دليل است که همانقدر که بخشيدن او سخت بوده کور کردن چشم هم به نظر او عملي‌ وحشيانه بود که او نمي‌توانست در آن شريک شود و مجبور شد بين اندو يکي‌ را انتخاب کند. اين ادعاي شما که جامعه از اين مجرمين نميگذرد را نميدونم شما از کجا آورده ايد تا آنجايي که من ميدانم وقتي‌ قرباني‌ها يا صاحبين دم راضي‌ به اجراي حکم نميشوند و ميبخشند اند مجرمين با گذراندن دوره‌هاي خيلي‌ کم به جامعه بر ميگردند. مورد تاسف بار تر آن هم وقتي‌ است که صاحب دم خود مجرم و يا خانواده قاتل باشد. مثلا برادري که به خواهر خود مشکوک ميشود و او را ميکشد بعد هم پدر او را مي‌بخشد! اين جور موارد در جنوب کم نيستند.


    در مورد اينکه آيا اجراي حکم‌هاي خشن باز دارنده هستند و علاوه بر آن اجراي آنها در ملا عام هم به آن کمک مي‌کند و يا بيشتر قبح اعمال خشن را در جامعه کم ميکنند هم نمي‌شود تنها ادعا کرد. بايد ديد واقع از لحاظ آماري شما شاهدي بر اين ادعاي خود داريد يا نه؟ البته اين جور تحقيق‌ها چون نرخ جرم به عوامل زيادي در يک جامعه بستگي دارد بسيار پيچيده هستند. و نمي‌توان مثلا نرخ قتل در سوئد را با ايران که از لحاظ فرهنگ و وضع مالي متوسط بسيار متفاوت هستند با هم مقايسه کرد. اما بطور مثل در کشور آمريکا، آمار نشان ميدهد که ايالت هايي‌ که در آنها حکم اعدام وجود ندارد نرخ قتل کمتري نسبت به ايالتهايي که در آنها اعدام وجود دارد دارند.
    + خواهر روحاني 
    با سلام و تبريک و تشکر فراوان!
    هنوز خيلي کوچکيم براي فهميدن حکمت دستورات خدا، انسان تمام راه ها را امتحان مي کند ولي در نهايت راه حلي نيست جز راهي که خداوند برايش قرار داده براي در آمدن از اين منجلابي که در آن دست و پا مي زند. ادعاي انسان امروز زياد است! سر به فلک مي کشد! اما با قوانينش هنوز نمي تواند خانواده ي چند نفره ي خودش را اداره کند چه رسد به اداره ي دنيا! حقوق بشر؟؟!!.....
    خداوند در قرآن مي فرمايد: «ولکم في القصاص حيوة/ براي شما در قصاص کردن حيات و زندکي قرار داده شده»
    شايد در ابتدا عجيب به نظر برسد که قصاص چگونه زندگي مي بخشد؟ فرض کنيد کسي کسي را عمداً به قتل مي رساند، جزاي او در اسلام قتل است و بايد او را اعدام کنند، ظاهرا قصاص در اينجا باعث مرگ شده نه باعث زندگي، اما اين برخورد خيلي سطح پايين و بچه گانه است، اسلام حکم به اعدام قاتل مي کند، زيرا کسي که يک بار جان انساني بي گناه را عمداً و با قساوت کامل ستانده است هيچ بعيد نيست که انسان هاي ديگري را هم براي دست يابي به منافع خودش به قتل برساند؛ انسان اين چنيني انسانيتش را از دست داده و بهترين راه حل براي در امان ماندن جان ديگر انسان ها و حفظ امنيت جامعه قتل اوست و البته اين در واقع به نفع قاتل هم هست، هم مجازاتش در آن دنيا کمتر مي شود و هم بار گناهانش را با کشتن ديگر انسان ها سنگين تر نمي کند. پس اين يعني زندگي بخشي به جامعه. گذشته از اين که اعدام قاتل در ملاء عام (که متأستفانه به خاطر مصالحي در جامعه ما کمتر اجرا مي شود) خودش به نحو بسيار بسيار زيادي باز دارندگي دارد؛ کسي که مطمئن است اگر دست از پا خطا کند و جان فرد بي گناهي را بگيرد بي برو برگرد بر چوبه ي دار آويزان خواهد بود قطعاًبراي حفظ جان خودش هم که شده انگيزه اش براي قتل کمتر و کمتر خواهد شد.
    در مورد ساير جرايم نيز همين گونه است. مگر از دست دادن دو چشم تا آخر عمر، در آغاز جواني و شکوفايي و نابود شدن زيبايي ظاهري براي يک دختر جوان شوخي است که بشود به همين آساني از کنارش عبور کرد؟ از مدافعان آقاي اسيد پاش خواهش مي کنم خودشان را براي لحظه اي جاي اين دختر بگذارند يا فرض کنند اين اتفاق براي خواهر خودشان مي افتاد چه احساسي پيدا خواهند کرد؟ آمنه بسيار بزرگواري کرد که آن جوان نادان را بخشيد و الا اين جرم اصلاً کوچک نيست و نمي شود به راحتي از آن گذشت. آمنه گذشت جامعه نمي گذرد.
    اين عمل به قول دوستمان شنيع است اما نه براي حاکم اسلامي که از طرف خدا مي خواهد دستور را اجرا کند اين مجازات مجرم است هر جرمي يک مجازات و تنبيهي دارد شما گاهي در خانه ي خودتان هم اگر تنبيه را اجرا نکنيد سنگ روي سنگ بند نمي شود چه رسد به جامعه به اين بزرگي با انواع و اقسام انسان هاي خوب و بد!
    خدا رو شکر مي کنم که با وبلاگتون آشنا شدم و خيلي خوشحالم از اين که انقدر فعاليد و زحمت مي کشيد ان شالله روز به روز غني تر و جذاب تر شود. برايتان آرزوي سلامتي و موفقيت بيشتر مي کنم ان شالله خداوند ازتان قبول کند. التماس دعا!
    khaharerohani.blogfa.com


    سلام دوست من
    موافقيد با تبادل لينك ؟
     <      1   2   3   4      >