سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کارتون آنلاین

ارسال‌کننده : گل دختر در : 85/7/10 6:24 صبح

19 فروردین 1385

سلام

سالروز آغاز امامت حضرت مهدی (عج) رو خدمت همه دوستان تبریک عرض می کنم .

مطلبی رو توی یه وبلاگ خوندم که به نظرم جالب اومد . شاید جنبه طنز هم داشته باشه و برای این روز مناسب باشه . حرفهای قلمبه هم توش خوابیده که راحت میشه کشفش کرد!

و اما داستان( البته با ترجمه و تلخیص!)

یکی بود یکی نبود .
غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .
یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت :
عزیزم چند روزه مادر بزرگت موبایلش جواب نمیده . هرچی
SMS هم براش میزنم باز جواب نمی ده . online هم نشده چند روزه . نگرانشم .
چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره .
شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم .
قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی .
مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه .
شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم .
مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان.
می خوان  ازت خواستگاری کنن واسه پسرشون .
شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد .
یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اونو می خوام .
شنل قرمزی با پژوی
۲۰۶ آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه .
بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه .
شنل‌: حنا کجا میری ؟؟؟
حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن .
شنل : ای بلا...حالا تنها می پری دیگه !!
حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی در آوردی .
شنل : حتما اون دختره ننر سیندرلا هم هست ؟؟؟
حنا : آره با لوک خوش شانس میان .
شنل : برو دختره ...........................................
( به علت به کار بردن الفاظ رکیک غیر قابل پخش بود )
شنل قرمزی یه تک آف میکنه و به راهش ادامه میده .
پشت چراغ قرمز چشمش به نل می خوره !!!!!
با چه سر و وضعی سر چارراه وایساده بود .
میره جلو سوارش میکنه .
شنل : تو که دختر خوبی بودی نل !!!!!
نل : ای خواهر . دست رو دلم نذار که خونه .
ما رو بگو که راه افتادیم این ور و اون ور دنبال ننه مون .
شنل : اون که هاج زنبور عسل بود .
نل : حالا گیر نده . وسط راه بابا بزرگمون چشمش خورد به مادر پرین رفت گرفتش .
این دختره پرین هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بیرون .
شنل قرمزی : نگاه کن اون رابین هود نیست ؟؟؟؟ کیف اون زن رو قاپید .
نل : آره خودشه . مگه خبر نداشتی ؟ چند ساله زده تو کاره کیف قاپی .
جان کوچولو و بقیه بچه ها هم قالپاق و ضبط بلند میکنن .
شنل قرمزی : عجب !!!!!!!!!!!!!!
نل : اون دوتا رو هم ببین پت و مت هستن . سر چها راه دارن شیشه ماشین پاک می کنن .
دخترک کبریت فروش هم چهار راه پائینی داره فندک می فروشه .
شنل قرمزی : چرا بچه ها به این حال و روز افتادن ‌؟؟؟؟
نل : آخه تقصیر اون دختره مردنی باربی هه که پاچه خواری عمو سام رو کرد تا دالتون ها رو آزاد کنه !

بعد هم به جای اینکه با کن عروسی کنه و بره سر خونه و زندگیش رفت اون آبجی سیاه سوخته اش رو نشوند تو کاخ سفید تا با کمک عمو سام همه دنیا رو بچاپن !

 




کلمات کلیدی :

الکسا