سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می خواهم همسرم برای خودم باشد

ارسال‌کننده : در : 88/10/3 2:53 عصر

یکی از اقوام ما دنبال همسر مناسبی برای خودش می گشت، آدم سفت و سختی بود، در آخر وقتی از ایشان پرسیدم چرا اینقدر محدودیت برای همسر آینده ات میخواهی انجام دهی، در جوابش یک جمله به من گفت ، میخواهم همسرم برای خودم باشد!

جمله قابل تأملی بود، راستش با خودم گفتم ما زن ها هم میخواهیم همسرمان برای خودمان باشد؟! به زن دیگری دل نبندد و وفادار باقی بماند. اما چطور؟

به قول گلسا ما دنبال چند شاخه گل در میان بته های خار می گردیم! مدام پی همان چند شاخه گل می گردیم ولی به این فکر نمی کنیم که برای رسیدنش ممکن است چقدر آسیب ببینیم.

اما گلسا جان، این حرف شما درست، ولی فکر نمی کنی ما زن ها هم انسان هستیم؟! ما هم دوست داریم پیشرفت کنیم و به کمال برسیم، دوست دارم شغل جدا گانه ایی داشته باشیم (حالا به هر نحوی که شده)، فلان رشته ی ورزشی را تا مقام جهانی ادامه دهیم، در خارج از خانه برای خودمان اسم و رسمی داشته باشیم ، یکی از رکورد های جهانی را به اسم خودمان ثبت کنیم! و ...

ما زن ها هم مانند بقیه به فطرتمان عمل میکنیم، این مشکل ما نیست که دیگر همسرداری اینقدر جایگاهش در پیش چشم ما بی ارزش شده و تربیت فرزندان دیگر برایمان مهم نیست، برای اینکه به کمال مطلوب خود برسیم هر چه را در سر راه ما است با هر وسیله ایی که شده بر میداریم، کودک را داخل شیرخوار گاه می گذاریم، غذا را از رستوران ها تهیه می کنیم، تازگی ها باردار شدن هم برای خودش مکافاتی ست، سیستم جدیدی در آمده که خارج از رحم کودک را پرورش می دهند و ...

خب وقتی این ها برای ما ارزش شد، وقتی بچه دار شدن به عنوان ظلم برای زن ها تلقی شد، وقتی کار داخل خانه را کلفتی خواندند، ما زن ها هم طبیعتا از آن کارها دوری می کنیم و دنبال آن طور کارها می رویم، حالا به هر قیمتی که شده! به قیمت از هم پاشیدن خانواده، به قیمت از دست دادن محبت همسر، به قیمت به خطر افتادن آینده فرزندان ، به قیمت ....

در گذشته زنها با افتخار می گفتند تمام وقتشان را صرف خدمت به همسر و فرزندان خود می کنند. اما حالا وقتی از او می پرسید: چه می کنی؟ اگر بیرون از منزل کار نکند شرمنده می شود! چرا؟ چون الان برای زن امروز این به عنوان یک ارزش تلقی شده .

بخدا اینها ارزش نیست، اینها ظلم به زن است، الان وقتی به زنان جامعه مان نگاه میکنم ، می بینم درهیچ زمان دیگری انتظار از زنها تا این اندازه زیاد نبوده است. دست کم پنج روز در هفته لباس رزم می پوشند و در این جو کار 8 تا 12 ساعت می جنگند و وقتی به خانه می آیند، باید خانه را تمیز کنند، لباسها را بشویند، به بچه ها رسیدگی کنند و به آنها غذا بدهند.

از آن طرف هم وقتی مرد وارد خانه میشود انتظار دارد همسرش او را تحسین کند و به او محبت کند، ولی زن با خود می گوید: من هم به اندازه شوهرم کار می کنم. چرا وظیفه دارم ازاو قدردانی کنم؟
 این توقع بسیار زیادی است، در محل کار، زنها باید با قوانینی که مردها وضع کرده اند، مردانه رفتار کنند و در خانه باید رفتار زنانه داشته باشند ،  این جز تشنج روحی و ج
سمی برای زن چه چیزی به ارمغان می آورد؟!

با این روندی که زنان ما در پیش رو دارند، نه تنها همسرشان را نمی توانند برای خود نگه دارند، بلکه دیگر  چیزی به  اسم زندگی وجود ندارد چون آن ارزش ها همگی از بین رفته و جایش را به سراب هایی که انتهایش معلوم نیست داده!




کلمات کلیدی : ارزش زن، فطرت انسان، خیانت به زن، محبت همسر، تشنج روحی، همسرداری

الکسا