سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی همه خواب بودند، نامه ای برای تو

ارسال‌کننده : فاطمه درخشان در : 93/11/3 8:6 عصر

آخرین شب امتحانی این ترم و ساعات آغازین پنجشنبه، وقتی همه خواب بودند و خیال می کردم چه بی نوا هستم که باید تا این ساعت مطالعه کنم، وقتی با وجود احوالات اخیر از درگیری های فرانسه و افزایش فشار به مسلمانان و گردن کشی اسرائیل به لبنان و شهادت جهاد مغنیه و همراهانش ناامیدانه سری به اینترنت زدم، دیدم نامه ای پرمغز و هوشمندانه از رهبر انقلاب منتشر شده که جوانان اروپا و آمریکای شمالی را مخاطب خود قرار داده. وقتی به ساعت اینجا همه خواب بودند، وقتی به احوال مغرب زمین چشم ها بیدار و دل ها خفته، نامه ای هشیارگر بر روی سایت ها و شبکه های اجتماعی آمد که خواب را از سرم پراند!

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1393/139311021843d276a.jpg

گرچه مخاطب این نامه جوانان غیر ایرانی است؛ اما به نظرم برای تمام دل های حقیقت جو روشنگر و پرنکته است. بیان علت مخاطب قرار دادن این گروه و ضرورت آن در شرایط فعلی جامعه ی جهانی، ایجاد سوال و شبهه با ارجاع به وقایع تاریخی و اتفاقات زمان حال بدون جانبداری از گروه یا عقیده خاصی که حساسیت مخاطب را برانگیزد و بعد ارائه ی پیشنهاد و راهکار که شناخت بی واسطه از اسلام و تعالیم پیامبر است همگی با هم مجموعه ی منسجمی را شکل داده که امید است اگر به دست مخاطبش برسد، دل های بسیاری را به نور حقیقت زنده کند.

اما پیامی که من در پس این نامه دریافت کردم این بوده که کسب معرفت بی واسطه از اسلام و سپس شناساندن آن به دیگران در مقیاس جهانی و حل نشدن در موج های رسانه ای، خلأئی است که من و شاید بسیاری دیگر از مسلمانان به آن مبتلا هستیم. مثلا در واکنش به اهانت به پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- حرکت هایی که مشاهده می شد در شبکه های اجتماعی شکل گرفته نوعی مقابله به مثل به زبان احساسات بوده که اگر شما به مقدسات ما توهین کردید باید بدانید که ما بسیار به پیامبر خود علاقمندیم و او را دوست داریم! گرچه این حرکت نیز به نوبه خود ارزشمند است؛ اما در واقع آن کاریکاتور موهن و بعد از آن حمله ی تروریستی، چهره ی خشنی از اسلام و مسلمانان به نمایش گذاشته بود که اگر پیام «من محمد را دوست دارم» میلیاردها بار هم منتشر می شد نمی توانست آثار سوء آن اقدام را تطهیر کند. این کار تنها با نشان دادن واقعیت راستین اسلام و تنها با ارجاع مخاطبان نواندیش و حقیقت جو به منابع دست اولی دینی میسر است که نامه ی رهبر انقلاب نقطه ی عطف مهمی در توفیق این حرکت است.

ضمن تشکر از تیم پشتیبانی و رسانه ای این نامه که از چندین ساعت پیش از انتشار پیام با نشر تگ #letter4u آغازگر این موج جهانی بودند و عرض خدا قوت برای پیگیری و مدیریت این حرکت از طریق شبکه های اجتماعی و وبلاگ این جنبش، امیدوارم که بتوانم سهم هرچند اندکی در نشر این نامه داشته باشم. احساس می کنم این نامه مانند نامه ی امام خمینی به گورباچوف در تاریخ ماندگار خواهد شد و شوق و شعفم برای سهیم بودن در این حرکت نگفتنی است...

Letter4u29




کلمات کلیدی :

فرانسه، مهد آزادی و تقابل آزادی

ارسال‌کننده : فاطمه درخشان در : 93/10/26 9:50 عصر

تمام مدتی که در این وبلاگ قلم نمی زدم اتفاقات ریز و درشتی در ایران و جهان روی داده بودند که هرکدام می توانستند انگیزه ی نوشتنم را تقویت کنند و مرا به آن حد که ننوشتن سخت تر از نوشتن باشد برسانند؛ مثل این چند روز که دیدم تا ننویسم نمی توانم به درس و زندگی ام برسم.

نمی توانم بگویم اتفاقات اخیر کشور فرانسه و حمله به هفته نامه شارلی ابدو مهم ترین رویداد این مدت است. جا دارد که به ارزش خبری این مطلب شک کنم و بیشتر دقیق شوم و زمانی بگذرد تا بفهمم آیا صرفا یک حمله تروریستی بوده یا مقدمه ی یک سناریوی از پیش طراحی شده؟ چون مدتی از این عوالم به دور بودم با احتیاط تر از قبل نظر می دهم؛ اما چیزی که باعث شده ماجرای فرانسه برای من پررنگ شود وجوه اشتراکش با دو یادداشت و تحقیقات مختصر سابقم هست که سوالاتی را در ذهنم زنده می کند.

نخست اینکه کشور فرانسه یکی از پیش قراولان منع حجاب است و در اخبار بارها شاهد اتفاقات مختلف از تصویب قوانین ضد حجاب تا اعمال جریمه نقدی و ... بوده ایم، کشوری که انقلاب کبیرش الگوی بسیاری از آزادی دوستان بوده و به نوعی خود را  با شعار برابری و آزادی به جامعه ی جهانی شناسانده. حدود پنج سال پیش بود که مقاله ای درباره حجاب در فرانسه نوشتم و چون ماجراها همچنان ادامه داشت برای تهیه یک کلیپ و بعدتر قسمتی از یک کتاب، مطالبی را به آن افزودم. اما گویا داستان این موج اسلام هراسی در فرانسه را پایانی نیست...

نکته دیگر که مسئله فرانسه را برایم جالب توجه کرد تکلیفی بود که سال گذشته یکی از اساتید بر دوشمان گذاشت. گفتند که یک موضوع انضمامی را با استفاده از دانسته ها و مطالعاتمان تحلیل فلسفی کنیم. مسائلی مثل سقط جنین، اعدام، اتانازی و ... که بیشتر نگاه حقوقی به آنها می شد را همکلاسی ها بررسی کردند و انصافا که همین ده صفحه تمام ترم مشغولمان داشته بود. موضوع من حجاب و بی حجابی اجباری بود که سعی داشتم با مقایسه نگاه سارتر و شهید مطهری به مسئله آزادی آن را بررسی کنم. البته بماند که چقدر موفق بودم یا نه؛ اما از آن ترم این نگاه فلسفی به موضوعات انضمامی، دید جدیدی را نسبت به اخبار و اتفاقات پیرامون برایم گشوده.

حالا فرانسه، کشوری با ادعای آزادی است که تلاقی آزادی بیان یک هفته نامه ی فکاهی و آزادی دینی یا عقیده ی گروهی (هرچند افراطی) منجر به یک واقعه ی خونین شده است. البته اگر عقیده ی هرکس امری درونی و باطنی باشد و ظهور خارجی نداشته باشد دیگر چه جای ممانعت و سلب آزادی از آن؟ واضح است که آزادی عقیده به معنای آزادی در ابراز آن و عدم ممانعت از لوازم آن عقیده است که فرانسه در این مورد مخصوصا درباره ی حجاب مسلمان کارنامه ی سیاهی دارد. شاید در نگاه حقوقی آزادی بیان و آزادی عقیده (اگر به همین نام خوانده شود) دو موضوع متفاوت باشند و قوانین جداگانه ای بر آنها مترتب باشد؛ اما مگر در اصل قضیه آزادی عقیده جز بیان اعتقادات است و می توان متفاوت از آزادی بیان به آن نگریست؟ به نظر می رسد قصه ی یک بام و دو هواست؛ با این تفاوت که آزادی بیان بیشتر درباره ی مطبوعات و نشریات بکار می رود و آزادی عقیده درباره ی افراد. اما اگر آزادی بیان محترم است آزادی عقیده نیز و برعکس.

دیگر اینکه شاید تعبیر آزادی عقیده در این موضوع نوعی تسامح باشد. نشریه ای آمده و کاریکاتوری منتشر کرده. صرف انتشار یک کاریکاتور (هرچند بی مایه و موهن) چطور می تواند آزادی عقیده ما را خدشه دار کند؟ (1) بله خب همه ی ما به عنوان مسلمان رگ غیرتمان به جوش می آید و احساسات دینی مان فوران می کند؛ اما آیا در عمل عقیده و باور ما از ما سلب شده است؟ آیا یک کاریکاتور می تواند باور درونی و راستین ما را تغییر دهد؟ قطعا پاسخ منفی است. در تاریخ داریم که پیامبر اسلام نیز بارها از سوی فردی یهودی مورد اهانت قرار می گرفتند و حتی خاکروبه بر سر ایشان می ریختند. اما پیامبر با صبر و حلم گذر می کردند و حتی وقتی آن یهودی بیمار شد به عیادتش رفتند؛ اما آنچه مسئله را در زمان ما متفاوت می کند تسلط رسانه ای بر افکار است و اینکه پیامدهای این قبیل کاریکاتورها با تشدید فشار بر مسلمانان، عملا سلب آزادی عقیده به همراه دارد؛ نمونه اش هم منع حجاب در فرانسه. ( البته اگر بخواهیم ابعاد اجتماعی دین اسلام را هم لحاظ کنیم دامنه ی سلب آزادی بسیار گسترده تر می شود) کاریکاتور موهن، تیر نبردی است که فکر می کنم طبق آیات قرآن بهتر است از جانب مسلمانان مقابله به مثل نشود(2). چه اگر نقد و انتقاد متین و سنجیده در میان بود باب پاسخ و برهان ورزی از جانب اهل خرد باز بود(3). البته در این میان نباید از نقش پررنگ گروه های افراطی که چهره ی خشن و تیره ای از اسلام نشان می دهند غافل شد و همین تعدی دو سویه، یکی به مقدسات دین اسلام و دیگری به جان و مال طرف مقابل، مانع از آن می شود که بتوان از هیچ کدام جانبداری کرد. اما گروه های افراطی دینی فقط منحصر به اسلام نیستند، بوداییان افراطی که مسلمانان زیادی را در میانمار به قتل رساندند، مسیحیان افراطی که در جنوب آفریقا مرتکب جنایت شدند و ...  که متاسفانه در هیاهوی جهت دار رسانه ای به دست فراموشی سپرده شده اند(4).

حتی نشریه شارلی ابدو نیز در نوع خود، هفته نامه ای افراطی بوده که از طنز و تمسخر فرد یا نهادی ابا نداشته و بارها به خاطر این مسئله توقیف شده و با نام دیگری آغاز به کار کرده است(5). اگر حواشی واقعه را نادیده بگیریم شاید بتوان گفت دو طرف ماجرا چندان تفاوت ماهوی با هم ندارند. یکی با سلاح قلم به رزم آمده و دیگری با تیر و تفنگ. تقابل دو گروه افراطی و آزادی ( بیان یا عقیده) آنها حادثه ساز شده و باید دید که ادامه ی این داستان به کجا ختم می شود.

 

(1) پیشنهاد می کنم این مقاله را درباره ی تفاوت به سخره گرفتن اعتقادات اکثریت حاکم یا اقلیت مستضعف بخوانید

(2) و لا تسبو الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم(انعام/108)
و کسانى را که غیر خدا را مى‏خوانند، دشنام ندهید که از سر دشمنى و نادانى، خداوند را دشنام دهند.

(3) و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم(عنکبوت/46)
و با اهل کتاب جز به شیوه‏ اى که بهتر است مجادله نکنید، مگر کسانى از آنها که ستم کردند،

(4) در این لینک درباره کشتاری توسط بوکوحرام با 2000 قربانی بخوانید.

(5) درباره شارلی ابدو

 




کلمات کلیدی :

الکسا