فرشته من
هاجر عزیز سلام
مرا نمی شناسی . من هم تو را نمی شناختم تا اینکه دیشب دقایقی از زندگیت را خواندم . نوشته بودند که از این واقعه شوکه شده بودی . امیدوارم حالت بهتر شده باشد .
امروز سر کلاس دانشگاه به تو فکر می کردم . به تو و دوستانی که در دانشگاهتان دارم و دلم برایشان خیلی تنگ شده . در دانشگاه ما که اغلب چادر می پوشند و در جامعه الزهرا جز چادر نمی پوشند ؛ اما می توانم درک کنم که حفظ حیا و پوشش چادر در آن محیط چقدر سخت و البته ارزشمند است .
هاجر ناراحت نباش ... این حرکت از کسانی سر زده که ادعا می کنند طرفدار آزادی هستند . معتقدند از روی پوشش کسی نمی توان در مورد شخصیتش قضاوت کرد و چه خوب تناقض گفتار و کردارشان را نشان دادند .
هاجر اینجا همه فکر می کنند من « گل دختر» ام . اما تو بدان که اپسیلون وار آمده ام تا گل دخترانی به زیبایی هاجر به تصویر بکشم . آنانکه با وجود تمسخر همکلاسی ها و توهین استاد گل عفاف را پرپر نمی کنند .
هاجر عزیز ، فرشته ذهنی من هاجرهایی هستند که تاج بندگی بر سر دارند . و فرشته آن کلاس تو بودی که کور دلان ، توان دیدنت را نداشتند .
به خداوند حکیم می سپارمت
دوست جدیدت ، اپسیلون
کلمات کلیدی :