چادری شدم
به نام او
ساده بودم و پوشیده اما چادر سرنمیکردم.
سوم دبیرستان که بودم ، تو روزنامه مطلبی دیدم که منو حسابی به فکر فرو برد.
.
خبرگزاری بی بی سی:
مشاور وزیر امور خارجه امریکا گفت:
...تا زمانی که در خیابانهای تهران زنهایی با چادر باشند ما امیدی به ایران نداریم...
.
اون روز با خودم گفتم:
خدایا دست من که به گردن کلفتا نمیرسه.
...در توانم نیست که مانع فرو ریختن سقف خونه ها رو سر زنها و بچه های فلسطینی بشم.
.......وقتی صدام لعنتی دست کثیفش را به کشورم درازکرد هم سنی نداشتم که بتونم برم جبهه.
..........درسته که با مانتو روسریم حجاب دارم .
اما
حالا که میتونم با چادر حال آمریکا و اسرائیل و نوچه هاش را بگیرم!
این کار را میکنم!
یادمه اون شب مهمونی دعوت داشتیم ومن سر موقع آماده بودم اما ؛پدرم منو با خودشون نبرد.
فقط چون چادر سرم بود.
...............خدا رحمت کنه شهید مطهری رو به خاطر کتاب حجابش.
......................از وقتی چادری شدم ، پلاکارد down with israel دستم نگرفتم.
...........................در عوض چادرم رو محکم نگهمیدارم.
کلمات کلیدی :